بررسی آثار اقتصادی کووید 19 در گفتوگو با محمدهاشم پسران
آثار و تبعات اقتصادی ناشی از همهگیری کووید 19 احتمالاً طولانیمدتتر از آنچه تصور کردهایم خواهد بود. محمدهاشم پسران، اقتصاددان ایرانی و استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، با بیسابقه توصیف کردن این بیماری و اثرگذاری آن در اقتصاد، میگوید اکنون زمانی است که دولت باید برای گذار از این بیماری و حفظ جان مردم هزینه کند و نگرانی از کسری بودجه و تورم را برای دوران پساکرونا بگذارد.
♦♦♦
در مقاله «پیامدهای اقتصادی کووید 19» که با چهار اقتصاددان دیگر نوشتهاید، عنوان کردید که این پاندمی از نظر شیوع و اثرگذاری در جهان بیسابقه بوده است. با چه مولفهها و شاخصهایی کرونا را بیسابقه توصیف کردهاید؟ آیا در تاریخ نمونه مشابهی نداشتهایم که یک رخداد طبیعی چنین اثری بر اقتصاد جهانی داشته باشد؟
همهگیری کووید 19 واقعاً یک پدیده استثنایی است، هم به خاطر قدرت اشاعه بیماری، هم به دلیل تعاملات بالا و ارتباطات گسترده و سریع مردم جهان با یکدیگر. توجه داشته باشید که دنیا هیچ وقت مانند امروز از نظر تجارت، جابهجایی مسافر و گردشگری و بهطور کلی از نظر تماس متصل و مرتبط نبوده است. این شرایط برای شیوع بالای بیماریهای مسری مانند کرونا بستر مناسبی ایجاد کرده است. کووید 19 «عدد سرایت پایه» یا «شماره آر» (Basic Reproduction Number) نسبتاً بالایی دارد. این عدد نشان میدهد که اگر هیچ اقدام حفاظتی صورت نگیرد، گسترش و شیوع یک بیماری چگونه خواهد بود. این عدد برای کرونا معادل 3 برآورد میشود. یعنی اگر مردم هیچ اقدام حفاظتی انجام ندهند، هر فرد میتواند به طور متوسط سه نفر دیگر را آلوده کند. در این شرایط در عرض یک هفته تعداد مبتلایان حدود چهار برابر و در عرض دو هفته بیشتر از 15 برابر میشود. این نرخ به طور تصاعدی به سرعت افزایش پیدا میکند. از این نظر قدرت این بیماری در واگیری بسیار بالاست. در گذشته بیماریهای دیگری هم بودند که سرعت سرایت بالایی داشتند اما شرایط واگیری تا این اندازه زیاد نبوده که مثلاً فرد در فاصله یکمتری مبتلا باشد و از طریق هوا و تنفس به سرعت درگیر و مبتلا شود. این بیماری از این نظر استثنایی است. ضمن این که شرایط امروز دنیا در مقایسه با گذشته از نظر سطح و سرعت ارتباطات و تعامل بسیار گستردهتر و درهمپیچیدهتر است. فکر نمیکنم در تاریخ جهان چنین پدیدهای رخ داده باشد حتی طاعون و مرگ سیاه در اروپا یا در ایران در دوره ساسانیان که لطمات زیادی وارد کرد هم اینچنین در جهان فراگیر نشد و بیشتر منطقهای بود. حتی رویدادهای خسارتباری چون جنگهای جهانی اول و دوم هم به این شکل نبودند که در آن واحد همه دنیا را در بر بگیرند. جنگ از یک منطقه به منطقه دیگر گسترش پیدا میکرد. اما اشاعه این بیماری جهانی است.
البته یک تفاوت عمده بین جنگ و این بیماری وجود دارد که مربوط به از بین رفتن زیرساختها و سرمایههاست. در زمان جنگ بهواسطه تلفات انسانی و تخریب سرمایههای فیزیکی که در سطح گسترده صورت میگیرد، قسمتهای مختلف اقتصاد فلج میشود و سرمایهها منهدم میشود. کووید 19 سرمایه اقتصادی را از بین نمیبرد یعنی اماکن عمومی، سینماها، رستورانها، هواپیماها یا قطارها نابود نمیشوند اما استفاده از آنها کم یا متوقف میشود و زمانی که بیماری مهار و کنترل شود، بازگشت اقتصاد هم شروع میشود، از این نظر در مقایسه با جنگ شرایط اقتصادی پس از کووید 19 میتواند با سرعتی بیشتر به حال عادی برگردد اما آنطور که در ابتدا تصور میشد اقتصاد پس از کووید با مشکلات بسیاری مواجه خواهد بود. زیرا طولانی شدن مدت زمان بیماری باعث میشود برخی از کسبوکارها به طور دائمی تعطیل شود، مثلاً یک رستوران اگرچه از نظر فیزیکی از بین نمیرود اما به خاطر تعطیلی درازمدت، دیگر بسته میشود. در بازارهای سهام هم کسبوکارهای مختلف به اندازههای متفاوت از این بیماری متاثر میشوند و میتوان با کمک دولت مثل اعطای وامهای کوتاهمدت، به تدریج به تسریع بازگشت اقتصاد کمک کرد چون ریشه این بحران، مالی نیست و سلامت مردم است. این نکته امیدوارکننده را هم در نظر بگیریم که نرخ مرگومیر در این بیماری نسبت به امراض واگیردار دیگر بالا نیست اما قدرت سرایت آن زیاد است و چون تعداد مبتلایان بالاست میزان مرگومیر هم بالا رفته. بنابراین نمیتوان در برابر این همهگیری، منفعل بود. چون وضعیت وخیمتر و بدتر میشود. اثر اولیه این بیماری روی نیروی کار است یعنی افرادی مبتلا میشوند و به دلیل بیماری قادر به کار کردن نیستند و اقتصاد از این نظر ضربه میبیند. اثر ثانویه هم این است که دولت به خاطر مقابله با بیماری مجبور است برخی کسبوکارها را تعطیل کند تا میزان تلفات افزایش نیابد. اثرات ثانویه این بیماری هم روی اقتصاد قابلتوجه است.
در مقاله شما آمده است که بحران اقتصادی ناشی از کووید 19 طولانیمدت خواهد بود. چگونه به این نتیجه دست یافتید که اثر این بیماری بر اقتصاد در درازمدت باقی میماند؟
همانطور که گفته شد قدرت واگیری کووید 19 در سطح بسیار بالایی است و اگر در برابر این بیماری مقابلهای صورت نگیرد باید حداقل 70 تا 80 درصد مردم مبتلا شوند تا مصونیت گلهای ایجاد شود. در نتیجه میزان مرگومیر هم بسیار بالا میرود که از نظر اجتماعی و انسانی اصلاً قابل قبول نیست.
خبر خوب هفته گذشته این بود که شرکت فایزر و شرکت همکارشان در آلمان و همچنین شرکت مدرنا اعلام کردند واکسنی را آزمایش کردند که اگر فرد آن را در دو مرحله به فاصله سه هفته دریافت کند تقریباً 92 تا 95 درصد مصونیت پیدا میکند. در شرایط فعلی نمیتوان مدت زمان مشخصی را برای دوام بیماری عنوان کرد چون اولاً نمیدانیم واکسن چه زمانی برای استفاده تایید نهایی میشود و دوم اینکه چه زمانی به دست همه مردم میرسد. این بیماری یک مساله جهانی است. نمیتوان واکسن را فقط به مردم آمریکا یا اروپا رساند و مساله را حل کرد. چون مرض همچنان گسترش مییابد و حتی بخشی از واکسنزدهها را هم تهدید میکند. اقتصاد فعلاً همچنان با این بیماری درگیر خواهد بود و هر چه دوام آن طولانیتر شود، احیای اقتصاد نیز بیشتر طول خواهد کشید.
چین چگونه توانست با این بیماری مقابله کند و از نظر اقتصادی وضعیت خودش را بهبود ببخشد؟ در مقاله ذکر کردهاید که آمریکا و بریتانیا بیشتر از این بیماری آسیب میبینند در حالی که چین شانس بیشتری برای بهبود عملکر اقتصادی دارد.
چون سیاست دولت و رفتار چینیها برای مقابله با بیماری بسیار سریع و قاطعانه بود. چین در یک دوران نسبتاً کوتاه شهرهای مهم درگیر با بیماری را کاملاً جدا و قرنطینه کرد و اجازه نداد کسی غیر از افراد یک خانواده متشکل از والدین و فرزندان تحت سرپرستی آنها با هم رفتوآمد داشته باشند. آمارهای موجود در مورد میزان تماس در چین این مساله را تایید میکند. برای مثال قبل از اینکه مرض به شانگهای و پکن بیاید، متوسط تعداد کسانی که یک فرد روزانه با آنها تماس داشت 12 تا 13 نفر بود. پس از قرنطینه کردن شهرهای درگیر کرونا، این عدد به 5 /2 رسید. یعنی مردم فقط در خانهشان بودند و با اهل خانواده تماس داشتند. چین توانست ترکیبی از سیاست قاطع دولتی و رفتار مردم را ایجاد کند که در مهار بیماری نقشی اساسی داشت. یک رفتار مربوط به دولت است که چین آن را قاطعانه اجرا کرد به این صورت که فرد خاطی مجازات میشود و حتی به زندان میافتد، یک رفتار هم شخصی است و باید از سوی مردم انجام گیرد. این ترکیب رفتار در کشوری غیر از چین اتفاق نیفتاده است. کرهجنوبی و نیوزیلند هم تا اندازهای این کنترل را داشتند که البته شرایط جغرافیایی و خاص این دو کشور هم به آنها کمک کرده است.
اما آمریکا نشان داد که امکان اجرای سیاست قرنطینه کامل را ندارد. اروپاییها هم نتوانستند در اجرای چنین سیاستی به موفقیت کامل برسند. ایتالیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی این کار را کردند، اما زودتر از موعد قرنطینه را برداشتند و چون هنوز مصونیت گلهای ایجاد نشده بود و واکسن هم نیامده بود، موج دوم شیوع بیماری آغاز شد. در ایران هم همین اتفاق افتاد. قبل از نوروز، بیماری در مسیر مهار و کنترل بود اما با رسیدن نوروز و تغییر رفتار مردم و بالا رفتن تماسها بیماری دوباره شیوع پیدا کرد. پس از آن دولت تعطیلیهایی را در نظر گرفت و مجدد شیوع بیماری تا حدی پایین آمد و مردم فکر کردند حالت عادی برقرار شده و دوباره همه شروع به فعالیت کردند و در نتیجه آمار تعداد مبتلایان اوج گرفت. من به مردم حق میدهم. آنها حق دارند کار کنند و زندگی کنند اما واقعیت این است که این بیماری تا زمان تولید واکسن و توزیع و تزریق آن در سطح جهانی همچنان ادامه خواهد داشت. من این مدت را طولانی میبینم چون در مورد زمان تولید انبوه واکسن و اثرگذاری آن مطمئن نیستیم و واکسن موثر هم باید به دست همه مردم دنیا برسد تا نتیجهبخش باشد. ادامه این نااطمینانی با احتمال زیاد بیشتر سرمایهگذاریها را به تعویق میاندازد. ضمن اینکه بازگشت سرمایهها یا جایگزین کردن سرمایههای از دسترفته یک کار کوتاهمدت نیست. شومپیتر هم این نکته را میگوید که در یک بحران اقتصادی بسیار حاد، بعضی از قسمتهای اقتصادی مانند آنچه در جنگ رخ میدهد از بین میرود.
در مقاله تاکید میکنید که هیچ کشوری نمیتواند از این بیماری فرار کند. به طور مشخص هم به سوئد اشاره کردید. وضعیت این کشور چه مولفههایی را به ما نشان میدهد؟
اول به این نکته اشاره کنم که مقاله ما بر اساس آمار و دادههایی است که تا آخر سال 2019 منتشر شده است. تنها آمار مربوط به 2020 از گزارش بازبینیشده صندوق بینالمللی پول است. این گزارش چشمانداز رشد اقتصادی کشورها را در نظر گرفته و پس از انتشار نسخه اولیه در ژانویه 2020 در ماه آوریل بازبینی شده است. مدل مورد استفاده ما برای بررسی این دادهها مدل جیوار (GVAR) است که من با همکاری دیگران آن را طرح کرده و توسعه دادم. جیوار که مدل جهانی مرتبط است. در این مدل همه بازارها از جمله بازار پول، نفت، سهام و... در دنیا با هم مرتبط است در نتیجه وقتی یک شوک فراگیر مانند کووید 19 رخ دهد همه این بازارها تحت تاثیر قرار میگیرد. همه کشورهای مهم دنیا که 95 درصد تولید دنیا را در اختیار دارند، از طریق کانالهایی چون تجارت، حملونقل، گردشگری و... با هم در ارتباط هستند و در نتیجه شوک از یک بازار در یک کشور به یک بازار در کشور دیگر منتقل میشود. مثلاً ممکن است بیماری به طور مستقیم از چین به نیوزیلند سرایت نکند اما بر بازارهای آن اثر منفی میگذارد. نتیجه اینکه برای مقابله با این شوک اقدام همه کشورها لازم و ضروری است. دلیل اینکه به طور مشخص از سوئد نام بردیم استراتژی متفاوت این کشور در مقابله با کووید 19 بود. سوئد برخلاف سایر کشورهای اروپایی به سمت تعطیلی فراگیر نرفت و امر محافظت را به طور اخص به مردم واگذار کرد. یعنی دولت تعطیلی، فاصلهگذاری اجتماعی یا اجبار به زدن ماسک را اجرا نکرد و این استدلال را داشت که مردم خودشان عاقل هستند و تصمیم میگیرند که چه رفتاری را در پیش بگیرند. رفتار سوئد از این منظر با دیگر کشورهای اروپایی متفاوت بود و حتی به «مدل سوئدی» مشهور شد. اما آیا این مساله باعث نشد که اقتصاد سوئد از تبعات کووید 19 کاملاً مصون بماند. رشد اقتصاد سوئد هم تحت تاثیر قرار گرفت و افت کرد چون نزدیک به 60 تا 70 درصد تجارت سوئد با کشورهای اروپایی بهویژه فنلاند، نروژ و دانمارک است که آنها سیاست تعطیلی فراگیر را اجرا کردند و اقتصادشان با کندی رشد مواجه شد و در نتیجه این اقدامات، اقتصاد سوئد را هم پایین کشید. نتیجه اینکه هیچ کشوری نمیتواند از تبعات کووید 19 در امان باشد و به تنهایی هم نمیتواند با آن مقابله کند. ممکن است بتواند تا حدی کمتر از بقیه لطمه ببیند اما در نهایت به خاطر ارتباطات گسترده موجود بین کشورها مصون از آثار منفی جهانی این بیماری نیست.
اشاره کردید که به مردم حق میدهید که فعالیت اقتصادی داشته باشند. قاعدتاً مردم نمیتوانند به تنهایی با این بیماری مقابله کنند و نیاز به حمایت دولت دارند. در مقاله هم از اقدامات حمایتی دولت گفتهاید. دولت و مردم چگونه باید به مقابله با این بیماری و تبعات اقتصادیاش بروند؟
دوباره باید به سرعت اشاعه این بیماری که بسیار بالا و قدرتمند است، توجه کرد. به طور طبیعی اگر بخواهیم با این بیماری مقابله کنیم باید رفتار اقتصادی و رفتار اجتماعی مردم را تغییر بدهیم. اما میدانیم که بعضی افراد مجبور به مشارکت در نظام اقتصادی هستند و اگر هم بخواهند رفتارشان را برای مقابله با بیماری عوض کنند، توان آن را ندارند. مثلاً کسانی که در صنعت حملونقل فعالیت میکنند یا افرادی که در صنعت گردشگری مشغول به کارند؛ یا کافهها و رستورانها و صنایعی که کار تامین غذای دیگران را برعهده دارند. ما نمیتوانیم آنها را برای درازمدت از کار و فعالیت منع کنیم و واکسنی هم نداریم که آنها را در برابر بیماری مصون نگه داریم. پس یا باید اجازه دهیم فعالیتهای اقتصادی داشته باشند یا اینکه دولت از آنها حمایت کند تا بتوانند در فاصلهگذاری اجتماعی و تعطیل اجباری مشارکت کنند. باید به این نکته توجه کرد که حمایت از افرادی که به خاطر کووید 19 قادر به فعالیت اقتصادی نیستند، فقط برعهده دولت نیست و مردم هم باید از آنها حمایت کنند. یادتان باشد همه مردم ایران یا همه مردم دنیا در شیوع این بیماری مشارکت دارند و همه در مقابل این مرض آسیبپذیر هستند. یک نفر بهتنهایی نمیتواند مساله خود، خانواده و اطرافیانش را حل کند. واضح است که دولت نقش مهمی دارد چون دولت نماینده مردم است و از طریق این نمایندگی این مسوولیت بزرگ را دارد که از افراد حمایت کند. وقتی میگوییم مشاغل غیرضروری باید تعطیل شود مشخص است که دولت باید از آنها حمایت کند؛ همانطور که در انگلیس این اتفاق افتاد. در آمریکا هم این حمایت تا حدودی صورت گرفت. اروپا و حتی ایران هم تا حدودی این اقدام را انجام دادند. اما اصولاً دولتها توان و قدرت اقتصادی کافی برای این کار را ندارند. مثلاً هند با توجه به جمعیت بالا و گستردگی کشور قادر به این کار نیست. هنوز برای قضاوت زود است چون مساله بیماری تمام نشده اما احتمالاً هند آسیب بیشتری در بحث سرمایه انسانی میبیند تا اروپا. در ایران هم متاسفانه وضعیت همین است. تاکید دارم که بگویم دولت و مردم باید با هم به گروههایی که به خاطر این بیماری فقیر و مستضعف شدند، کمک کنند، و بهخصوص شرایط اقتصادی مناسبی را برای مشارکت این طبقه در اقتصاد پس از کووید 19 فراهم کند.
برای ایران که دولت با کسری بودجه و اقتصاد با تورم بالا و رکود مواجه است هم همین توصیه را دارید؟
از نظر من در این شرایط اصلاً مساله بودجه مطرح نیست؛ چون اگر حمایتهای لازم صورت نگیرد عواقب منفی اقتصادیاش چه در بحث بودجه و چه در مساله رکود و تورم بسیار بیشتر خواهد بود، تلفات انسانی بیشتر میشود و تبعات اجتماعی و سیاسیاش بیشتر خواهد شد. در برخی زمانهای کاملاً استثنایی مانند شرایط حاضر نباید فقط به مساله مالی نگاه کرد. دولت باید اکنون هزینه کند، درست است که احتمالاً تورم در آینده بیشتر میشود اما این مساله باید در آینده جبران شود. دولت باید همزمان که برنامههایش را برای گذار از این دوران ارائه میدهد برنامههایی برای دوران پس از کرونا داشته باشد و آن را به طور شفاف به مردم توضیح دهد و بگوید در آن زمان برای مهار تورم یا کسری بودجه چه خواهد کرد. اما الان زمان هزینه کردن است. موقعیت خلاف این گفتهها را در نظر بگیرید: شما در دورهای کار و فعالیت زیاد دارد و پس از آن میتوانید یک دوره راحتتر را سپری کنید و از پسانداز و سرمایهگذاریای که قبلاً کردهاید استفاده کنید. شرایط کنونی تقریباً عکس آن است، بهتر است در حال حاضر هزینه بیشتری برای گذار داشته باشید و بعداً این هزینهها را در شرایط عادی اقتصاد با کار بیشتر جبران کنید. غیر از این ممکن است تلفات و صدمات آنقدر زیاد باشد که اصلاً قابل جبران نباشد. این از نظر سیاست اقتصادی مهمترین مساله است که باید به طور مشخص به فکر دوران بعد از کووید 19 باشیم. در شرایط فعلی کاری جز حمایت از مستضعفان به خاطر کرونا نمیتوان کرد. باید سلامت مردم را تامین کرد. این کار تنها بر عهده دولت نیست. همه مردم مسوول هستند و باید از اطرافیان خودشان حمایت کنند. شعر سعدی یادتان نرود که بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار. کووید 19 یک مساله فرعی نیست، مساله همگی ماست.
تجارت فردا