آیا درآمدهای مالیاتی سال آینده برای دولت قابل تحقق است؟ مالیاتستانی از بخشهای خرد تا چه حد میتواند به جبران هزینههای دولت کمک کند؟ داود سوری، اقتصاددان ضمن پاسخ به این پرسشها میگوید مسیر فعلی سیاستگذار برای کسب درآمدهای مالیاتی فشار را به مردم و فعالان اقتصادی تشدید میکند و در عین حال نمیتواند اهداف مالیاتی تعیین شده در بودجه را محقق کند. از نگاه این اقتصاددان معافیتهای مالیاتی تنها سبب افزایش مشکلات مالیاتی کشور شده است. به اعتقاد سوری، سیاستگذار مالی باید ابتدا فضایی را برای خلق و تولید ثروت مردم فراهم کند و بعد انتظار داشته باشد که در درآمد ناشی از آن شریک شود.
در ادامه گفتگو با این اقتصاددان را میخوانید.
دولت در بودجه سال آینده معادل ۳۱۷ هزار میلیارد تومان درآمد پیشبینی کرده که از این رقم حدود ۲۴۷ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی است. با توجه به مجموع شرایطی که برای اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۰ پیشبینی میشود، آیا این میزان درآمد از محل مالیاتها برای دولت قابل تحقق است؟
به طور کلی زمانی دولت میتواند مالیات بگیرد و به درآمدهایش مطمئن باشد که درآمدی در کشور ایجاد شود و بعد دولت بتواند در این درآمد سهیم شود و سهمی از آن درآمدها را برای خود بردارد. شکی نیست که ما با مشکلات مالیاتی زیادی روبرو هستیم، یعنی متناسب با درآمدی که در کشور خلق میشود، مالیات گرفته نمیشود. اما این مساله الزاما به این معنا نیست که مالیاتهای جدیدی که برای سال آینده تعریف شده درست است و گروههای جدیدی که قرار است مالیات بدهند، همان گروههایی هستند که مالیات نمیدادهاند. معافیتهای مالیاتی بسیاری وجود دارد که دولت و مجلس اصلا به سراغ آنها نمیرود. این در حالی است که بخش زیادی از درآمد کشور در همین بخشها تولید میشود، بخشهایی که از پرداخت مالیات معاف هستند.
به طور کلی معافیت مالیاتی تبدیل به یک ابزار برای مدیریت دولت شده و به اعتقاد من این، روش درستی نیست. ما باید مالیات را به گونهای در جامعه جا بیندازیم و تعریف کنیم که معاف کردن آن اصلا امکانپذیر نباشد و شرایط به گونهای باشد که همه افراد مالیات بپردازند و کسی را به عنوان مصداق معاف از مالیات نداشته باشیم.
مالیاتهایی که موجب فرار سرمایه میشود
امسال به نظر میرسد که دولت سعی کرده مالیاتهای جدیدی بگیرد و معافیتها را کم کند؟
برای سال جاری به جز مالیات بر خودرو و خانههای لوکس، مالیات جدیدی وضع نشده است. برخی از موارد مصداق مالیات بر درآمد بوده است، مثلا سالهای قبل از فضای مجازی درآمدی حاصل نمیشد و الان قرار است حاصل شود. اینها مصادیق جدید درآمدی هستند که سازمان امور مالیاتی باید آنها را شناسایی میکرد و از آنها مالیات میگرفت. بنابراین این موارد نکات چندان جدیدی نیست.
اما مالیات بر خودرو و خانههای لوکس از نوع مالیات بر ثروت هستند که متاسفانه در این چارچوب هم ثروت به خوبی تعریف نشده است، یعنی اگر به عنوان مثال در کشوری که تورم ۴۰ درصدی دارد، مصداق ثروت یک خودرو یا منزل باشد، خیلی زود این نرخها میشکند. یعنی در سال آینده اگر همین مقدار تورم و افزایش قیمت داشته باشیم، خواهیم دید که یک میلیارد تومان یا ۱۰ میلیارد تومان رقمهای کوچک و شاید خندهداری باشد.
از طرف دیگر، خودرو یا خانه به هیچ عنوان مصداقی برای ثروت نیست. به این دلیل که خودروی سال گذشته شما، امسال به دلیل افزایش تورم، گران شده و مجددا باید بابت آن به دولت مالیات بدهید، اصلا چنین چیزی در علم اقتصاد وجود ندارد.
ما باید مالیات را به گونهای در جامعه جا بیندازیم و تعریف کنیم که معاف کردن آن اصلا امکانپذیر نباشد و شرایط به گونهای باشد که همه افراد مالیات بپردازند و کسی را به عنوان مصداق معاف از مالیات نداشته باشیم.
طبیعتا خیلی از افراد در دولت و مجلس قوانین مالیاتی کشورهای دیگر را نگاه میکنند و بر مبنای آن کپیبرداری و آن را اعمال میکنند. اما باید این نکته را توجه داشته باشیم که قوانین مالیاتی هر کشوری در چارچوب شرایط اقتصادی آن کشور نوشته میشود.
ما کمتر کشوری را داریم که نرخ تورم ۴۰ درصدی داشته باشد و مالیات بر درآمد اسمی در آن وضع شده باشد. بنابراین این مشکلات در نظام مالیاتی ما وجود دارد. اما اینکه آیا این میزان درآمدی که از محل مالیاتها در بودجه سال آینده دیده شده، محقق میشود یا خیر، باید منتظر ماند و دید دستورالعملهای اجرایی که بیرون میآید به چه صورتی است. ولی فکر نمیکنم رقم زیادی دست دولت را بگیرد. در عین حال اثر منفی این نوع سیاستگذاری در حوزه مالیات خودش را به شکل خروج سرمایه از کشور نشان میدهد.
جلوگیری فرار مالیاتی شدنی است
به نظر میرسد از آنجایی که دولت نمیتواند جلوی معافیتها و فرارهای مالیاتی را بگیرد، به سمت اخذ مالیات از بخشهای خرد رفته است. آیا این استدلال برای گرفتن مالیت از بخشهای خرد درست است و این تنها راه دولت است؟
این حرف که دولت نمیتواند جلوی معافیتها و فرارهای مالیاتی را بگیرد، پس چارهای ندارد که به سمت مالیاتهای خرد برود، هم نادرست است و هم بیمعنا. یعنی چه دولت نمیتواند مالیات بگیرد؟ پس چرا میتواند از یک عده مالیات بگیرد، اما در گرفتن مالیات از یک عده دیگر ناتوان است؟
بله شاید این را بگوییم که در چارچوب حکومتی ما نمیشود از عدهای که به دلایلی معاف شدهاند، مالیات گرفت. اما این دلیل نمیشود که شما از کسانی که میتوانید مالیات بگیرید، مالیات مضاعف بگیرید و فشار را بر آنها زیاد کنید. اما بقیه را رها کنید.
ضمن اینکه خیلی از قوانین و مقررات و منعهای مالیاتی که گذاشته شده میتواند برداشته شود. دلیلی ندارد که این قوانین همیشه پابرجا باشند. در این شرایط فشار به مردم و فعالان اقتصادی وارد میشود که در نهایت فشار به همه مردم است. دولت به یک عده برای گرفتن مالیات فشار میآورد چون یک عده دیگر نمیخواهند مالیات بدهند. چنین استدلالی اگر درست باشد بیمعنی است.
این حرف که دولت نمیتواند جلوی معافیتها و فرارهای مالیاتی را بگیرد، پس چارهای ندارد که به سمت مالیاتهای خرد برود، هم نادرست است و هم بیمعنا. یعنی چه دولت نمیتواند مالیات بگیرد؟ پس چرا میتواند از یک عده مالیات بگیرد، اما در گرفتن مالیات از یک عده دیگر ناتوان است؟
با وجود این، دولت چطور میتواند انتظار داشته باشد که درآمدهای مالیاتیاش محقق شود؟
ما اگر به درآمد مالیاتی چشم داریم و امیدوار هستیم که درآمد مالیاتی داشته باشیم، اولین بخشی که دولت باید به آن توجه داشته باشد، این است که فضایی را به وجود بیاورد که برای مردم درآمد ایجاد کند، آن وقت دولت میتواند انتظار داشته باشد که در آن درآمد شریک شود و سهمی ببرد.
تا زمانی که ما تولید نداشته باشیم و بخش خدماتمان فعالیت نداشته باشد و ثروتی در اقتصاد خلق نشود، دولت نمیتواند مالیات زیادی از مردم بگیرد و این مالیاتها هر چقدر هم بیشتر شود، صرفا نوعی باجخواهی است و فشاری است که روی فعالان اقتصادی واراد میشود و نهایتا بر اقتصاد تاثیر منفی میگذارد.
از مدلهای موفق الگوبرداری کنیم
طی این سالها همیشه صحبت از راهاندازی یک نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی بوده است، اما هیچ گاه چنین سیستمی شکل نگرفت. چقدر از مشکلات نظام مالیاتی ما نشات گرفته از خلاء چنین نظام اطلاعاتی است؟
ما یک نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی نداریم و سالهاست که فقط در مورد آن صحبت میشود، خلاء چنین نظامی نه فقط در مورد مالیات بلکه در مورد یارانهها که عکس مالیات است هم وجود دارد. ما معمولا روشمان اینگونه است که حرفهای خوب زیاد میزنیم و در حد اینکه قانون بگذاریم و بخشنامه ابلاغ کنیم خیلی خوب و سریع هستیم، اما جایی که نیاز به کار مداوم و سیستماتیک است عملا سیستم ما کاملا شکستخورده است و نتوانسته یک برنامه را هم به درستی اجرا کند.
نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی هم یکی از همین بحثهاست. همیشه صحبت آن مطرح بوده است، ولی عملی نشده است. در زمان هدفمندی یارانهها هم بر ضرورت آن هزار بار تاکید و حتی برای اجرای آن بودجه اختصاص داده شد ولی هیچ موقع کاری انجام نشده است. کاری که در دنیای امروز و با تکنولوژی موجود اصلا سخت و دشوار نیست.
تا زمانی که ما تولید نداشته باشیم و بخش خدماتمان فعالیت نداشته باشد و ثروتی در اقتصاد خلق نشود، دولت نمیتواند مالیات زیادی از مردم بگیرد و این مالیاتها هر چقدر هم بیشتر شود، صرفا نوعی باجخواهی است و فشاری است که روی فعالان اقتصادی واراد میشود و نهایتا بر اقتصاد تاثیر منفی میگذارد.
اخیرا یکی از صاحبنظران حوزه اقتصاد اجتماعی عنوان کرده که سازمان امور مالیاتی ایران یک سازمان زیانده است که منحل کردنش به صرفهتر است. چقدر از مشکلات نظام مالیاتی ما مربوط به سیستم معیوب سازمان امور مالیاتی است؟
سازمان امور مالیاتی یک سازمان عریض و طویل است که کلی هزینه ایجاد میکند. طبیعتا امروز خیلی از کشورها الگوی مناسبی را پیش روی ما قرار دادهاند و ما میتوانیم از آنها الگو برداری کنیم. امروز به دلیل اینکه در عصر اطلاعات هستیم دیگر انجام دادن خیلی از کارها سخت نیست. ولی به همان دلیلی که سیستم مدیریتی ما توان انجام خیلی از کارها را ندارد از انجام اصلاح سازمان امور مالیاتی هم بازمانده است. امروز در دنیا چنین مشکلاتی را حل کردهاند و دیگر مورد سوال نیست. شاید بهتر باشد که به کشورهای دیگر نگاه کنیم و از آنها الگوبرداری کنیم.
ما یک نظام جامع اطلاعاتی مالیاتی نداریم و سال ها است که فقط در مورد آن صحبت میشود، خلاء چنین نظامی نه فقط در مورد مالیات بلکه در مورد یارانهها که عکس مالیات است هم وجود دارد. ما معمولا روشمان اینگونه است که حرف های خوب زیاد میزنیم و در حد اینکه قانون بگذاریم و بخشنامه ابلاغ کنیم خیلی خوب و سریع هستیم، اما جایی که نیاز به کار مداوم و سیستماتیک است عملا سیستم ما کاملا شکست خورده و فشل است.
تجارت نیوز