تحقیق پسران و همکارانش نشان میدهد کاستیهایی که در اقتصاد ایران وجود دارد، مانع این شده که استفاده مطلوب از درآمد نفت صورت گیرد. از جمله مهمترین کاستیهای اقتصاد ایران، تورم بالا است که به علت بی انضباطی مالی دولت و مشکلات سیستم بانکی حادث شده است. تورم بالا عملا کارآیی سرمایهگذاری را در ایران کاهش داده است. دومین عاملی که درآمدهای نفتی را از کارایی خارج کرده، بسته بودن و توسعهنیافتگی نسبی بازارهای سرمایه و پول در ایران است. این عامل موجب شده تا اقتصاد در برابر تکانههای داخلی و خارجی آسیبپذیر شده و اقتصاد ایران عاری از ضربهگیر در برابر تکانههای مثبت و منفی نفت باشد. به همین دلیل در هنگام تحریم نفت، این تکانه به شکل مستقیم خود را در نوسانات درآمد آحاد اقتصادی منعکس میکند. عامل دیگری که درآمدهای نفتی را در اقتصاد ایران به معضل تبدیل کرده، بوروکراسی معیوب و مغفول ماندن سیاستگذاریها و اسناد بالادستی است. اگر هدفی در اسناد بالادستی مانند برنامههای توسعه در اقتصاد ایران تدوین شود، این هدف در فرآیند بوروکراسی کاملا به یک ماهیت دیگر درمیآید و به شکل دیگری اجرا میشود. در ایران حوزه تصمیم برای استخدام و بهکارگیری افراد، تنها به اصول حرفهای و توانایی فردی وابسته نیست.
عامل دیگری که کارآیی سرمایهگذاری نفتی را در ایران مختل کرده، نبود بهرهوری است. رشد بهرهوری در بلندمدت اقتصاد ایران صفر است. این مساله نشان میدهد که ساختارهای معیوب همواره انگیزه بهرهوری را کشته است. مثلا انرژی به واسطه یارانههای دولتی ارزان است، به همین دلیل تولید بنگاهها بیشتر از آنکه به دنبال بهبود کیفیت و افزایش بهرهوری باشد و بقای خود را بر این اصول استوار کند، همواره بقا به میزان رابطه رانتی و حمایتهای دولت و سیستم بانکی وابسته بوده است. این عمل باعث شده سرمایهگذاریهایی که از درآمدهای نفتی نشات گرفته، پس از مدتی مستهلک شوند و در حقیقت درآمدهای نفتی در میانمدت، میوهای برای اقتصاد نداشته باشند. در این دور باطل، هنگامی هم که درآمدهای نفتی کاهش یافته، دولت به جای کاهش درآمدهای جاری سراغ کاهش درآمدهای عمرانی میرود و این خود به تشکیل سرمایه ثابت ضربه میزند و در درازمدت، سرمایه مستهلک را غالب میکند. در آخر، همه درآمدهای نفتی را مقصر میدانند، نه ساختارها و سیاستهای معیوب شکل گرفته در ایران.
منبع: https://t.me/m_ali_mokhtari