يكي از جملات منسوب به امام علي(ع) در نهجالبلاغه اين گزاره است كه روزگاري ميرسد كه اسلام را چون پوستين وارونه خواهند پوشيد. احتمالا بسياري از جوانان پوستين را نديدهاند. پوستين لباس بسيار گرمي است كه از پوست حيوانات داراي پشم يا كرك دوخته ميشود. روي آن بسيار زيباست و معمولا نقش و نگاري هم دارد. ولي رويه داخلي آن همان پشمهاي كلفت است كه به نسبت زشت و ترسناك است. مثل پوستينهاي زيبايي است كه هموطنان تركمن ميپوشند. البته الان براي افراد پولدار پوستينهاي دو رو زيبا هم ميدوزند ولي قديم كه هوا بسيار سرد بود از اين پوستينهاي يك رو زشت و يك رو زيبا فراوان بود. اينها مقدمهاي بود براي رسيدن به گفته امام علي(ع) براي اينكه بدانيد از كجا به كجا رسيدهايم. بد نيست كه نام 10 نفر از اسلامشناسان پيش از انقلاب را كه در خصوص ترويج اسلام ميكوشيدند، ذكر كنيم. از ميان روحانيون، مرحوم مطهري، بهشتي، طالقاني، موسوياردبيلي، باهنر، هاشميرفسنجاني، مقام رهبري و سيدمحمدباقر صدر و امثال اينها بودند، از غير روحانيون، مرحوم بازرگان، دكتر شريعتي، محمدتقي شريعتي و... مراجع فكري نسل جوان و طرفدار دين بودند. بنده البته كتابهاي همه اين آقايان را نخواندهام و اگر هم خوانده باشم همه جزييات را به ياد ندارم ولي هيچگاه به ياد نميآوردم كه آنان براي دفاع از انديشه ديني به امور خارقالعاده استناد كنند. اين موارد بود ولي در ميان افراد سطح پايين و عوام و نه در ميان كنشگران اصلي. جالب است كه حتي نوعي كوشش براي تبيين علمي و طبيعي اين امور خارق از عادت وجود داشت و مهمترين مستند در دفاع از اسلام اين بود كه معجزه اسلام، كتاب و قرآن است و نه زنده كردن مرده يا بينا كردن كور مادرزاد يا... هميشه گفته ميشد كه آوردن متن و كتاب و قسم خوردن به قلم و... به عنوان وجه مميز ميان اسلام و ساير اديان، نشانهاي از بلوغ جامعه و عبور از مراحل بدوي است. اصولا اين نوع گرايش كه از دين انتظار زنده كردن مرده يا درمان بيمار را دارد، محصول يك نگاه خاص به دين است كه آن را ناشي از نوعي مواجهه با ترس و جهل ميداند. پيامبر و ائمه(ع) نيز مثل همه مردم ميخوردند و ميپوشيدند و مريض ميشدند و براي درمان اقدام ميكردند و هيچكدام هم بيشتر از سايرين عمر نكردند. آنچه پيش از انقلاب درباره اسلام گفته ميشد، حول محور عدالت، مبارزه با ظلم و ستم، اخلاق و معنويت و... بود. آيه قرآن درباره هدف بعثت پيامبر اتمام مكارم اخلاق، روشن و بدون ابهام است.
وجود مفهوم محوري عدالت در حكومت امام علي و رفتار امام حسين قابل خدشه نيست. آن نويسندگان اگر به مواردي از اين نوع كه خارق از عادت باشد، اشاره ميكردند احتمالا با مخالفت مخاطبان خود مواجه ميشدند. زيرا انسان امروز نياز به درمانهاي اينچنيني ندارد. روشن است كه جامعه پيشرفته با اتكا به آموزههاي علمي كه آن نيز محصول اراده خداوند است آن قدر سلامت دارد كه اميد به زندگي مردم آنها چند ده سال بيشتر از مردم كشورهاي ديگر است. آنچه كه دين براي آن آمده است، اثبات خيالي موثر نبودن ويروس كرونا در جلسه روضه امام حسين(ع) نيست چون اين را به نحو ديگري و به صورت مطمئن ميتوان حل كرد. به علاوه در نهايت چنين نكاتي پذيرفته شود چه نتيجهاي دارد؟
اكنون از تصوير اسلام پيش از انقلاب با آن تعابير و توصيفها كه همگي مكتوب و در دسترس است، كارمان رسيده به جايي كه براي جلب نظر مردم انواع و اقسام اقدامات خارق از عادت جعلي را به عنوان سند حقانيت اسلام و ائمه ارايه ميكنند. يكي ميگويد، ويروس كرونا تحت فرمان امام حسين است، ديگري دست بريده را از سوي امام با خواندن يك سوره حمد به آرنج ميچسباند، هر يك داستانهاي مندرآوردي و مجعول را چنان با آب و تاب ميگويند كه گويي خودشان آنجا شاهد و ناظر رويداد و معجزه بودهاند. اين نحوه دفاع و معرفي دين، سطحيترين است و نسبت آن با آنچه كه صاحبنظران پيش از انقلاب از اسلام ميگفتند، نسبت پشت و روي پوستين است. جالبتر اينكه آنان يك گام جلوتر هم گذاشتهاند و براي توجيه وضعيت اسفبار فساد حاضر هستند، حكومت امام علي را زير سوال ببرند و به غلط مدعي شوند كه يك سوم نهجالبلاغه درباره شكوه امام از فساد كارگزارانش است. دروغي آشكار؛ زيرا كه جز چند جمله چيزي در اين باره در نهجالبلاغه نيست. به علاوه خب! اگر قرار باشد امام حاكم باشد و در جامعه همچنان فساد رواج داشته باشد، ديگر چه فرقي دارد كه چه كسي حاكم باشد؟ اگر كسي نهجالبلاغه را خوانده باشد و با جملات آن اندكي آشنا باشد چنين حرفي را نميزند. كافي است كه به جاي توليد و انتشار لاطائلات بيپايه در رسانه رسمي، اولين خطبه امام علي پس از خلافت را شرح دهند تا معلوم شود كه نسبت اسلام سال 1357 با آنچه امروز تبليغ ميشود همان پوستين وارونهاي است كه ايشان پيشبيني كرده بود.
اعتماد