شنبه, 14 فروردين 1400 11:52

عباس عبدی: پس از امضا؛ حمايت مشروط

نوشته شده توسط

توافق راهبردي ايران و چين امضا شد. البته مجلس موجود ايران در عمل فاقد جايگاهي است كه در اين باره ورود كند و اطلاعات مفيدي را در اختيار افكار عمومي قرار دهد؛ لذا در مجموع مي‌توان اجمالا اظهارات آقاي ظريف را در اين باره مبنا قرار داد كه چند گزاره اصلي آن به اين شرح است:  «اين سند حاوي هيچ عدد و رقمي نيست/ اين سند هيچ منطقه يا حتي نقطه‌اي را واگذار نمي‌كند؛ هيچ حق انحصاري در هيچ حوزه‌اي هم ايجاد نمي‌كند/ مديريت، اداره يا بهره‌برداري از هيچ منطقه يا حوزه‌اي واگذار نشده/ استقرار هيچ نيروي نظامي در اين سند پيش‌بيني‌نشده است.» هنگامي كه در تيرماه سال گذشته، خبر و پيش‌نويس اين سند راهبردي طرح شد، در روزنامه اعتماد نوشتم كه چرا مخالف آن هستم. مخالفتم نه براساس مفاد سند، بلكه پيش از آن براساس نگاه كلي و رسمي ايران به اين راهبرد بود.  به ويژه تاكيد كردم كه با شكاف سياسي موجود، اين راهبردها راه به جايي نخواهد برد. به علاوه اين راهبرد نبايد ناظر به اختلافات ايران و غرب باشد و... كه مي‌توان به اصل آن يادداشت مراجعه كرد.  اكنون مي‌خواهم سخنان آقاي ظريف درباره اين سند را مبنا قرار دهم و آن را پايه موافقت مشروط بدانم. چون سند امضا شده است، بايد كمك كرد كه براي مردم دستاورد داشته باشد، نه آنكه پس از سال‌ها چشم باز كنيم و جز خسارت چيزي در آن نبينيم. ابتدا هم تاكيد كنم كه در تحليل اين سند يا هر سند مشابه ديگري توجهم را به خوبي يا بدي طرف مقابل متمركز نمي‌كنم. آنان نماينده كشورشان هستند و وظيفه دارند كه از حامي منافع ملي خودشان باشند و قرار نيست كه از منافع ما دفاع كنند. چه چين باشد، چه ژاپن، يا اروپا يا امريكا، فرق نمي‌كند. به علاوه اين توافقات اجباري نيست كه آنها را محكوم كنيم، اينها اختياري است و اين ما هستيم كه بايد به تبعات مثبت و منفي آن توجه كنيم و حق نداريم كه بدي احتمالي آن را برعهده طرف مقابل قرار دهيم.

1ـ توافق با چين يا هر كشور ديگري مستلزم وارد شدن در بازي بين‌المللي است. اگر اشتباهي كه در برجام رخ داد را در اينجا هم تكرار كنيم، به همان ميزان و بيشتر متضرر مي‌شويم. معنادار نبود كه بخواهيم، فقط مساله هسته‌اي را از طريق ديپلماسي حل كنيم و ساير مسائل فراموش شود.  نتيجه همين وضعيتي مي‌شود كه مي‌بينيم. درباره چين هم توجه كنيم، اگر برجام به سرانجام نرسد يا از آن خارج شويم و شرايط به پيش از آن برگردد، به‌طور قطع چين هيچ نوع همكاري با ايران نخواهد كرد همچنان كه پيش از برجام چنين نمي‌كرد.

چون چين برجام را امضا كرده و به قطعنامه‌هاي قبلي عليه ايران راي داده است. همچنين بدون حضور در FATF آنان با ما همكاري نخواهند كرد. اصولا با كشوري همكاري راهبردي مي‌كنند كه در مسير نظام بين‌المللي باشد. اظهارات اخير وزير خارجه امريكا درباره توافق اخير ايران و چين و نيز اظهارات مقامات چيني به خوبي اين معنا را مي‌رساند. چين نه فقط در سطح بين‌الملل، بلكه در سطح منطقه‌اي نيز حاضر به همكاري راهبردي با ايران عليه اسراييل، امارات و عربستان نخواهد بود. وزير خارجه چين پيش از سفر به ايران، به امارات و عربستان رفته بود. پس، شرط لازم اين همكاري ورود نسبي به ساختار نظام بين‌الملل است، اگر اين را نمي‌خواهيد يا نمي‌پذيريد، وارد همكاري راهبردي با چين نشويد كه فقط اتلاف وقت است. شرط لازم اين نيز احياي برجام است. ظاهرا برخي اصولگرايان درك دقيقي از اين مساله ساده ندارند.  2ـ اگر اين توافق با شكاف سياسي و بي‌اعتمادي مزمن موجود ميان اجزاي حكومت يا حكومت و مردم همراه باشد، به سرعت يا شكست مي‌خورد يا تبعات منفي آن نصيب مردم خواهد شد. تبعات منفي آن چيست؟ راحت شدن خيال دولت‌ها از سرمايه‌گذاري در امور زيربنايي و سپس مصرف ساير منابع كشور در امور جاري و اتلاف آن در چاه فساد و ولخرجي و در نهايت بدهكار شدن كشور است، بدون اينكه شاهد رشد توليد و صادرات باشيم. اين بدترين خطري است كه مي‌توان انتظار آن را داشت. بنابراين تنها راه، شفافيت و اصلاحات سياسي در داخل كشور است، به‌طوري‌كه تصميمات سياسي به ويژه خارجي نه براساس منافع فردي يا گروهي، بلكه براساس منافع ملي اتخاذ شود. بدون اصلاحات سياسي داخلي، توافقاتي اينچنيني مي‌تواند با هدف تغيير موازنه قواي داخلي و نه افزايش توليد و رفاه پايدار صورت گيرد.  3-  نكته مهم ديگر، ضرورت طي مراحل قانوني در نهايي شدن قراردادهايي است كه در زيرمجموعه يا ادامه اين سند راهبردي قرار مي‌گيرند. هر گونه تعهدي كه پذيرفته شود، لزوما بايد در قالب قانون و به تاييد مجلس برسد. اگر اين اتفاق رخ ندهد، نه تنها غيرقانوني و نامشروع است، بلكه سوءظن را بيشتر و حمايت مردم را كمتر مي‌كند و از همه مهم‌تر اينكه به راحتي مي‌تواند ابزاري براي تحقق منويات و گرايش‌هاي افراد و گروه‌هاي خاصي در مقابل و عليه مردم قرار گيرد. 4-   و بالاخره اينكه محدود شدن چنين اسنادي با يك كشور، تامين‌كننده استقلال ايران نيست و وابستگي را بيشتر مي‌كند. اين هم درست نيست كه بگوييم كشورهاي ديگر آماده امضاي اسناد مشابهي نيستند، خب وظيفه ما است كه به گونه‌اي رفتار كنيم كه شرايط تنوع روابط فراهم شود.  با اين چند ملاحظه مي‌توان با اين سند همراهي كرد، در غير اين صورت خير.

اعتماد

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: