۴ هفته از حمله موشکی به تاسیسات نفتی عربستان میگذره. اجماعی در افکار عمومی جهان شکل گرفته که ایران مسووله، اما تنها اقدام عملی علیه ایران، حمله موشکی پریروز به یک نفتکش ایرانی بود.
آمریکا اصرار داره که حمله از خاک ایران بوده، اما مدرکی ارائه نکرده. علاوه بر اون، درست قبل از آغاز اجلاس سازمان ملل، انگلستان، آلمان، و فرانسه در اعلامیه مشترکی، ایران رو مسوول حمله به تاسیسات نفتی عربستان دونستند؛ علیرغم اینکه هفته قبلش، هم وزیر خارجه فرانسه و هم وزیر دفاع ژاپن گفته بودند هیچ مدرکی دال بر شلیک موشکها از خاک ایران ندیدهاند.
پس از سویی، مدرک محکمی مبنی بر شلیک از سوی ایران نیست، اما از سوی دیگه، افکار عمومی جهان متقاعد شده که کار ایران بوده.
این هفته، در طول چهار پست، در مورد هزینه و فایده «مجاب شدن افکار عمومی جهان علیه ایران» صحبت میکنیم.
تبعات این حمله، در بستر تاریخ دو دهه گذشته شکل میگیره، پس ابتدا این تاریخ رو سریع مرور کنیم:
۲۰ شهریور ۱۳۸۰، به برجهای دوقلوی نیویورک و ساختمان وزارت دفاع آمریکا حمله شد. ۱۵ مهر ماه آمریکا به افغانستان حمله کرد. ۹ بهمن ۱۳۸۰، عراق، کره شمالی، و ایران «محور شرارت» خونده شدند. در ۲۸ اسفند ۱۳۸۱، آمریکا به عراق حمله کرد.
در اون زمان، شکی نبود که گام بعدی تسخیر نظامی ایرانه، بخصوص که ۲۳ مرداد ۱۳۸۱، سخنگوی منافقین، فعالیتهای هستهای سایتهای نطنز و اراک رو برای اولین بار علنی کرده بود.
منتها با گذر سالها، از سویی، تسلط بر افغانستان و عراق سختتر از اونی شد که آمریکا فکر میکرد. از سوی دیگه، توان دفاعی ایران هر روز بیشتر میشد. لذا علیرغم گزینههای روی میز و زیر میز، در عمل، هر روز امکان حمله آمریکا به ایران کمتر میشد.
اما در عین حال، جایگاه بینالمللی ایران به سمتی رفت که ذیل منشور ۷ قرار گرفت و تحریمهای سنگینی وضع شد. با برجام، هم از منشور ۷ خارج شدیم، هم ریسک جنگ منتفی مینمود ... تا اینکه ترامپ اومد.
از ابتدا، با انتخاب دو نظامی بعنوان مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع، و با حمله مکرر به برجام، ترامپ ریسک رویارویی نظامی رو افزایش داد. منتها ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، وقتی ایران پهپاد آمریکا رو زد، مشخص شد دست کم تا خونی ریخته نشده، آمریکا از جنگ با ایران اجتناب میکنه.
آخرین اتفاق، حمله به عربستان بود. الان دیگه مهم نیست واقعاً کار کی بوده، چون افکار عمومی جهان باور کرده که این حمله کار ایران بوده، و این باور، واقعیت تعامل دنیا با ایران در آینده رو شکل خواهد داد. این باور عمومی، به نفع ماست یا به ضرر ما؟
فایده:
در ماههای گذشته تقریبا به این نتیجه رسیده بودیم که آمریکا حاضر به مقابله نظامی با ایران نیست، اما حالا مطمئن شدیم.
غرور و هیبت نظامی عربستان ریخت. از دید مردم منطقه، علیرغم تسلیحات آمریکایی، ایران دوجین موشک روی تاسیسات نفتی عربستان ریخت، عربستان نتونست کمترین حرکتی بکنه، و آمریکا هم اقدامی در جهت دفاع از اونها نکرد. ابهت عربستان در دید مردم منطقه ضایع شد. دیگه حرفش اعتبار نداره.
از طرف دیگه، ایران بعنوان مقتدرترین کشور منطقه شناخته شد؛ کشوری که میتونه بدون هراس به هر کشوری حمله کنه، و کسی جلودارش نیست.
هزینه:
کمترین هزینه، انفجار پریروز در نفتکش ایرانی بود.
مهمتر اینه که بپرسیم، آیا حالا میتونیم اقتصادی چون کرهجنوبی درست کنیم؟ اگه حکمرانی اقتصادیمون رو اصلاح کنیم، آیا امثال سامسونگ در کشور شکل میگیرند؟
سامسونگ رشدش رو مرهون تجارت میلیاردی با بقیه دنیاست. دنیا به کره جنوبی به عنوان شریک تجاری اطمینان کرده، و باهاش تجارت میکنه. این تجارت، میلیاردها دلار درآمد وارد شرکتهای کرهای میکنه، و اون درآمد به رشد اقتصادی و رفاه مردم کرهجنوبی منجر میشه.
آیا مردم دنیا به کشوری که نیمه شب به همسایهاش کروز میزنه، اعتماد میکنند؟!
از نظر نظامی مقتدرترین کشور منطقه شدیم و به امنیت رسیدیم، ولی از جنس امنیتی که کرهشمالی هم داره.
آیا از این مسیر، به امنیتی از جنس امنیت کره جنوبی، امنیتی مبتنی بر تجارت خارجی، هم میرسیم؟ لازمه اون امنیت، باور افکار عمومی جهان نسبت به تعامل سازنده ایران با جهان، و سازش در روابط خارجیست.
اولین بار نیست که چنین احساس اقتداری رو تجربه میکنیم. چهل سال پیش که از دیوار سفارت بالا رفتیم، غرق در غرور و احساس اقتدار شدیم. ابهت آمریکا رو شکسته بودیم! اما تصویری منفی در افکار عمومی جهان شکل گرفت. چهل سال بعد، میبینیم هزینهای که از محل انزوای بینالمللی و محدودیت تجارت خارجیمون دادیم بیشتر از نفعش بود.
حمله به خاک یک همسایه هم از همون جنسه! ابهت عربستان شکست! اما چهل سال دیگه معلوم میشه از محل انزوای بینالمللی و محدودیت تجارت خارجی، چقدر هزینه میدیم.
منبع: https://t.me/Economics_and_Finance