با توجه به اهمیت اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده است، احتیاج داریم که دو کار اساسی انجام دهیم و برای اجراییشدن آن برنامهریزی کرده تا بتوانیم نتایج مثبت این سیاست را تجربه کنیم؛ نکته اول عرصه اندیشه اقتصادی است که لازم است به مبانی اقتصاد مقاومتی رجوع کنیم. نکته دوم هم عرصه برنامهریزی اقتصادی بوده که لازم است به اجرای یکپارچه سیاست اقتصاد مقاومتی اقدام کنیم.
در بخش اول متاسفانه گروهی تلاش می کنند با مصادره کردن اقتصاد مقاومتی، آن را به لیبرالیسم اقتصادی تشبیه کرده و آن را یک نوع انحراف فکری و اندیشه ای در اقتصاد مطرح کنند؛ درحالی که براساس سیاست های مقدماتی اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر معظم انقلاب تعیین شده است؛ اقتصاد مقاومتی یک الگوی بومی و علمی برآمده از فرهنگ ایرانی و اسلامی است که قرار است عینیت بخشنده نظام اقتصادی اسلام باشد.
از این رو با درنظر گرفتن این موضوع درخواهیم یافت موضع اقتصاد مقاومتی درواقع 180 درجه با مفاهیم اقتصاد لیبرالیسم متفاوت است و نمی توان آن دو را با یکدیگر مقایسه یا حتی تشبیه کرد؛ بنابراین تا زمانی که دست اندرکاران، مسئولان و سیاستگذاران اندیشه های اقتصادی خود را در این مورد اصلاح نکنند، این مشکل برطرف نخواهد شد و به قول معروف اقتصاد مقاومتی در حاشیه قرار خواهد گرفت.
در بخش برنامه ریزی اقتصادی، لازم به یادآوری است که اقتصاد مقاومتی باید در عینیت متجلی شود که این تجلی عینی وابسته به انجام تغییراتی در حوزه های سخت و نرم اقتصادی کشورمان است. چون سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی که برگرفته از مبانی مکتب اقتصادی اسلام و متناسب با وضعیت کنونی اقتصاد کشورمان طراحی و تنظیم شده است؛ خطوط کلی را برای اصلاحات سخت و نرم در اقتصاد کشور ترسیم می کند که اگر به این خطوط کلی اولا به صورت یکپارچه نگاه نشود و ثانیا ترجمه عملیاتی و طراحی این خطوط کلی تنظیم و طراحی شود، می تواند به تحقق برنامه اقتصاد مقاومتی کمک کند. با این حساب اقتصاد مقاومتی نیازمند دو دسته تحولات اساسی است:
بخش تحولات سخت: ابتدا اصلاحاتی که به ساختارها و نهاد ها مربوط می شود که برخی اصلاحات قانونی و تحولات ساختاری در نهادهای اقتصادی مثل الگوی عملیات بانک ها، الگوی عملیات در بازار سرمایه و الگوی مناسب تجارت خارجی و در نهایت فرآیند حمایت دولت از تولید است.
بخش تحولات نرم: در حوزه نرم تحولات مربوط به حوزه فرهنگ اقتصادی است که باید مد نظر قرار گیرد. به گونه ای همه می دانیم فرهنگ اقتصادی متوجه سیاستگذاران، تصمیم گیرندگان و مجریان اقتصاد کشورمان است و در رده دوم متوجه نخبگان علمی، سیاسی و اقتصادی کشور است و پس از آن به مردم توجه داشته است.
در اینجا لازم است فرهنگ اقتصادی همه این اقشار در حوزه مصرف، در حوزه مدیریت مصرف، در حوزه تولید و درنهایت در حوزه انتخابگری و در حوزه تربیت اقتصادی تغییر یابد. بنابراین برای رسیدن به نتیجه واقعی اقتصاد مقاومتی لازم است تصمیم گیرندگان به نکات زیر توجه داشته باشند:
1- قرارگاه فرماندهی قوی
2- اجرای یکپارچه قوانین و تاکید بر یکپارچه بودن آنها
3- از ظرفیت نخبگان استفاده شود
4- به جریان ها، نهادهای غیردولتی مثل بسیج و دیگر نهادهای عمومی توجه کنیم
5- مشکلات برنامه های قبلی را برطرف کنیم و بر اجرای برنامه های مشکل دار اصرار نکنیم.
منبع: جام جم آنلاین