سپهر استیری
بارها شنیدهایم که با گذشت زمان، ارزیابیها و قضاوتهایمان بیش از پیش رنگ و بویی از واقعیت میگیرند.
امروز نیز با گذشت مدت زمانی از اتمام مسابقات جام جهانی 2014، سعی داریم در این نوشتار با نگاهی فارغ از هیجانات، علاوه بر ارزیابی عملکرد تیم ملی فوتبال کشورمان به عملکرد حامیان این تیم نیز بپردازیم. پس از شکست تیم ملی فوتبال ایران در مقابل آرژانتین و بوسنی و سرانجام وداع با جام جهانی، برخی از هموطنان انگشت اتهام خود را به سوی بعضی از بازیکنان گرفته و بر این مهم تاکید کردند که فرد مذکور مسبب عدم موفقیت تیم ملی در جام جهانی بوده است، در ادامه همین افراد برای موفقیت این تیم در جام ملتهای آسیا که قریب به 5ماه دیگر در پیش است و موفقیت در جام جهانی 2018 نسخه پیچیدند که با ماندن یا نماندن تنها یک تن (کی روش)، سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان این مهم محقق میشود یا نه.
اما سخنان و گفتههای این قشر از هموطنان ما بیش از آنکه غیرمنتظره باشد، آشنا به نظر میرسید و میتوان این گفتهها و نگرش به کاری تیمی را مهر تایید دیگری بر کوتاهمدت بودن جامعه ایرانی برشمرد.
همانطور که بررسی شد در بسیاری از نقدها و نسخههای پیچیده شده برای موفقیت در 5 ماهه آتی و 4 سال آینده، بعضا به جابهجایی اشخاص بسنده شده است که بدون شک ابتدا کادر فنی و سپس بازیکنان شاخصترین عوامل یاد شده در این نقدها بوده و جالبتر آنکه این عوامل، عیانترین عوامل تاثیرگذار بر یک تیم نیز میباشند اما به راستی بازیکنان و کادر فنی تیم ملی فوتبال کشورمان، تنها عوامل تاثیرگذار بر عملکرد و نتایج ما در جام جهانی بودند؟
برای درک بهتر این قضیه تنها کافی است به خبری که پس از قهرمانی تیم ملی آلمان در جام جهانی 2014 منتشر شد، توجه کنیم مبنی بر اینکه قهرمانی آلمان نتیجه یک برنامهریزی 10 ساله بوده است.
اکنون از سویی دیگر به چگونگی آمادهسازی یک تیم میپردازیم، در راس یک تیم ورزشی فدراسیونی قرار داشته و برای آمادهسازی و آزمون بازیکنان رقابتهای مختلفی برگزار شده است، حواشی به وجود آمده، افرادی برای هدایت تیم ملی برگزیده شدند و... از همه مهمتر آنکه نحوه تعامل و فعالیت هر یک از صاحب منصبان بر فرآیند آمادهسازی یک تیم ورزشی و به طور خلاصه مدیریت حاکم بر این فرآیند نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در نتیجه مسابقاتی چون المپیک، لیگ جهانی و جام جهانی میعادگاه مدیریت جوامع مختلف انسانی طی سالیان گذشته است؛ بدون شک قهرمانی در هر یک از این رقابتها محدود به چند شخص نیست و تیمی که مدیریت بهتری نسبت به دیگران داشته موفق به کسب عنوان قهرمانی شده است.
از همین رو امیدواریم از جام جهانی 2014 بیاموزیم که این مسابقات محدود به 64 بازی 90 دقیقهای و یک چارچوب سبز رنگ نیست، بلکه فرآیند و مدیریتی چندین ساله بوده و فرصتی است که از مدیریت جوامع مختلف و تجارب آنها بهرهمند شویم.