میدانیم که در جهان امروز سرعت تاثیرگذاری تکنولوژی بر رشد اقتصادی هر روز بیشتر میشود؛ ولی در ایران اغلب ایدههای نو بهسرعت میمیرند و به جایی نمیرسند؛ شاید به همین دلیل است که رشد اقتصادی ایران به فروش نفت و گاز و تولیدات به آن وابسته شده است و بخش غیرنفتی اقتصاد عموما برای بقا میجنگد و تنها خصولتیها با اهرم سوبسید و قیمتگذاری و تعرفه بالا برای واردات کالای مشابه زنده ماندهاند که مثال روشن آن صنایعی همچون اتومبیل، لوازم خانگی و دهها صنعت دیگر است. حتی صنعت بانکداری ما دستوری اداره میشود و اثر رقابت در آن بهویژه در ارتباط با بانکهای خارجی به ندرت دیده میشود. شاید به همین دلیل است که قاچاق روال معمول اقتصاد شده و سودهای کلان عاید ذینفعان اقتصاد بسته و البته کاسبان تحریم میشود.
برای گذر از این شرایط اکثر اقتصاددانان جریان اصلی همنظرند که چه باید کرد، جز آنکه نمیدانند این دایره بسته از کدام نقطه باید شکسته شود. آیا میتوان به طرف حذف قیمتگذاری رفت یا ابتدا لازم است روابط خارجی التیام یابد تا تجارت بینالملل راهاندازی شود و رقابت از این طریق به اقتصاد کشور تسری یابد یا در ابتدا باید کسری بودجه و در نتیجه تورم را کنترل کرد؟ هر راهحلی مقتضیات و پیشنیازهای خود را دارد و البته در کوتاهمدت برای جامعه یا گروههایی از مردم هزینه خواهد داشت. شاید بهترین نقطه برای اصلاح سیستم آن بخشی است که بتواند پشتوانه اجتماعی بیشتری داشته باشد و هزینه آن به ترتیبی به جامعه تحمیل شود که امکان افزایش درآمد در آن زمینه به وجود آمده باشد.
منبع: دنیای اقتصاد