محمدقلی یوسفی، اقتصاددان معتقد است:موانع پیشرفت و توسعه در ایران مانند کشورهای کم جمعیت یا پرجمعیت که مشکلات دارند نیست اما با وجود منابع گسترده و جمعیت جوان، کشور توسعه پیدا نکرده است.علت آن به مداخلات در اقتصاد و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران برمیگردد. هر جایی فعالان اقتصادی بخواهند فعالیت مولد داشته باشند بهخاطر مداخله دولتها این فعالیتها ثمر نمیدهد.
آنچه برای مردم حائز اهمیت است فراهم آوردن بسترهای مناسب برای پیشرفت و توسعه است که شامل نهادهای حقوقی، قانونی و قضایی است. جامعه زمانی شکوفا میشود که فضای مناسب برای فعالان وجود داشته باشد. همانطور که باغ نیاز به باغبان دارد تا شرایط را برای پرورش درختان و بسترسازی برای رشد آنها ایجاد کند کشور هم نیاز به باغبان دارد. مردم باید خودشان از تمام توان و ظرفیتهای خود برای پیشرفت استفاده کنند. این امر زمانی امکانپذیر است که انگیزه آن باشد، نهادهای حقوقی، قانونی و قضایی کارآمد برقرار باشد، دولت تمام تلاشش را به برقراری نظم و قانون اختصاص دهد و نقش باغبان را داشته باشد، نه نقش سازنده، معمار یا نقش مداخلهگرایانه. وقتی دولتها نتوانند فضایی فراهم کنند تا تمام فعالان اقتصادی از ظرفیتها استفاده کنند جامعه مثل باغ پژمرده خواهد شد. اینکه یک جامعه خودش سرنوشت خودش را تأمین کند و سرمایهها، منابع، انرژی و تمام توانش را برای رسیدن به سود بیشتر و دستاوردهای معین به کار بگیرد، تابع تلاش فردی میشود. اما وقتی دولتها مداخله میکنند با تغییر قیمتهای نسبی، به فعالان اقتصادی علامت غلط میدهند و بهجای اینکه جامعه هدایت و راهنمایی شود عملاً گمراه میشود. در چنین شرایطی منابع، انرژی و توان افراد در جایی که باید برای تولید و ایجاد رفاه، درآمدزایی و اشتغال بهکار گرفته شود، در مسیرهایی بهکار گرفته میشود که هم بازدهی کمی دارد و هم دورنمای روشنی نخواهد داشت. این اتفاقات ناخوشایند در جایی رخ مینماید که دولتها در امور دخالت و فضای ناسالمی ایجاد میکنند. طبیعی است که در چنین شرایطی، مجموعه فعالیتهای اقتصادی نمیتوانند دست به دست هم دهند تا اقتصاد رو به رشد باشد. البته در جوامعی مانند ایران، که درآمد ملی از نفت به دست میآید، شرایط اقتصادی نوسان دارد، اما این نوسان و بالا پایین شدن شرایط اقتصادی به این معنی نیست که تلاش مردم کم شده است، آنچه ما شاهد هستیم این است که منابع در جایی که باید استفاده شود، مصرف نمیشود و سرمایهگذاری غلط صورت میگیرد یعنی منابع به بهترین شکل و به کارآمدترین روش استفاده نمیشوند و منجر به بازتولید هم نمیشود. به این دلیل منابع بهجای تکثیر و افزایش، در مسیرهایی عقیم میشود و ثمر لازم را در جامعه به بارنمیآورد یا منابع در جایی حیف و میل میشود. این وضعیت ابعاد منفی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد که نارضایتی عمده در جامعه ایجاد میکند. با کاهش فعالیتهای اقتصادی، عملاً انگیزه کسب و کار کم و رفاه مردم هم کمرنگ میشود و امید به فعالیت اقتصادی نزد فعالان این حوزه پایین میآید. این برای جامعه رو به رشدی که اهداف بلند مدت دارد و امکانات رسیدن به این اهداف را هم دارد، نشانه خوبی نیست.
موانع پیشرفت و توسعه در ایران مانند کشورهای کم جمعیت یا پرجمعیت که مشکلات دارند نیست اما با وجود منابع گسترده و جمعیت جوان، کشور توسعه پیدا نکرده است.
علت آن به مداخلات در اقتصاد و مشکلات ساختاری اقتصاد ایران برمیگردد. هر جایی فعالان اقتصادی بخواهند فعالیت مولد داشته باشند بهخاطر مداخله دولتها این فعالیتها ثمر نمیدهد.
ایران