در حال حاضر، تقریبا همه مردم دنیا در حال مبارزه با کووید- ۱۹ هستند. اغلب رویکردهای موجود برای کاهش سرعت انتقال، رفتاری هستند: شستوشوی دستها با آب و صابون، استفاده از دستمال کاغذی در هنگام عطسه و سرفه یا فاصلهگذاری اجتماعی. تاکنون، از تکنیکهای اقتصاد رفتاری برای ترغیب مردم به انجام رفتارهای پیشگفته در بافتهای مختلف، بهویژه در محیطهای فقیرتری که بهطور خاص تحت تاثیر ویروس کرونا قرار گرفتهاند، استفاده شده است.
با این حال، مزیت پژوهشهایی که قبلا در حوزه سلامت انجام شده در اندازهگیری دقیق و ارزیابی اثربخشی آن در مقیاسهای بزرگ بوده است و به نظر میرسد با وجود این شرایط اپیدمی خاص، رویکردهای رفتاری مثل سابق مزیت نداشته باشند. اگرچه کشورهایی نظیر انگلیس تنها بر پایه مبانی رفتاری سیاستگذاری خود را بنا کردهاند، با این حال به نظر میرسد به دلیل شرایط خاص مساله، لازم است تا سیاستگذاران و دانشمندان از مزایای رویکرد رفتاری در ترکیب با تئوریهای بیماریهای عفونی استفاده کنند.
معرفی و طراحی مداخلات رفتاری برای کاهش انتقال بیماری، امر پیچیدهای نیست، اما نکته مهم در اینجا آن است که چگونه مزایا و هزینههای مداخلات با دو ویژگی بیماریهای عفونی یعنی ماهیت غیرخطی انتقال و دوره زمانی شیوع ترکیب میشوند.
رویکردهای رفتاری معمولا رویکردهایی کمهزینه و موثرند، به ویژه در زمینه رفتارهایی که خود مردم نیز راغب به انجام دادن آن هستند، ولی به دلیل فراموشی، بیتوجهی یا به دلیل اهمالکاری، انجام یا ادامه آن رفتار برایشان سخت است. بهعنوان مثال، راهکار ساده پیامهای یادآوری برای استفاده از داروهای ضدویروس در کنیا، توانسته میزان استفاده از دارو را از ۴۰درصد به ۵۳ درصد افزایش دهد. شاید اگر امکانی فراهم بود که میتوانستیم تاثیر پیامکهای وزارت بهداشت در انتهای سال ۹۸ و ابتدای سال ۹۹ را بر رفتار مردم ارزیابی کنیم، شاهد اثرگذاری قابلتوجه بهکارگیری رویکردهای کمهزینه بودیم یا در وجهی دیگر میتوانستیم با تغییرات کوچک پیامهای مناسبتری برای هشدار و آموزش مردم طراحی کنیم.
از دیگر راهکارهای ساده میتوان به استفاده از مشوقهای کالایی یا مالی کوچک، مانند دادن یک کیسه عدس کوچک در مقابل همکاری والدین روستایینشین هندی برای واکسیناسیون فرزندانشان اشاره کرد. احتمالا از این آزمایش نیز میتوان برای شرایط فعلی استفاده کرد: یک مطالعه جدید در هند نشان میدهد که ارائه صابونهای کمهزینه به خانوارهای کمدرآمد باعث شد تا ۲۳ درصد از آنها از این صابون در زمان غذا خوردن استفاده کنند.
مطالعه دیگری در هند نشان داد که یک کمپین بهداشتی مبتنی بر پیامرسانی عاطفی و هیجانی توانسته بیشتر از پیامرسانی مبتنی بر اطلاعاتِ صرف بر شستوشوی دستها تاثیر بگذارد. مطالعهای در عراق نیز نشان داده است که تعبیه اسباببازی در صابون کودکان، توانسته رفتار شستشو در کودکان را افزایش دهد. با این حال، پایبندی به چنین رفتارهایی همانطور که مطالعات نشان میدهد، لزوما بالا نیست و در مواردی، نظیر مطالعه آخر، هزینه زیادی برای دولتها به همراه دارد.
با این حال با درنظر گرفتن ویژگیهای این ویروس (مسری بودن انتقال)، مداخلات رفتاری همچنان گزینه بهتری هستند. اگرچه میتوانیم با در نظر گرفتن جزئیات دیگر، تاثیر و مقیاس آن را نیز افزایش دهیم. در واقع، به دلیل ماهیت مسری کووید- ۱۹، اگر مداخلات رفتاری نیز به سرعت در جامعه پخش شوند، تاثیر آنها از یک مداخله کوچک فراتر میرود. در این حالت افرادی که خود در گروه مداخله قرار گرفته بودند به دیگرانی که از آن بیاطلاع بودهاند میگویند برای مقابله با این بیماری چه باید کرد و در این حالت ما شاهد اثر «سرریز» (spillover) مداخله رفتاری بر بخشی از جامعه هستیم که در مداخله ما شرکت نکرده بودند. با این توصیف، احتمالا بهتر است افرادی که با یک شبکه بزرگ در ارتباط هستند را بهعنوان جامعه هدف انتخاب و سعی کنیم که با اقدامات ساده سایر مردم را نیز برای مقابله با این ویروس توانمند کنیم.
مساله آخر نیز موضوع دوره زمانی شیوع است. در واقع مداخلات مختلف اثرات متفاوتی در طول زمان دارند و مدلهای اپیدمیولوژیکی استاندارد نشان میدهد مداخلاتی که باعث کاهش انتقال میشوند، در زمانهای مختلف، اثرات درمانی متفاوتی خواهند داشت. بهعنوان مثال، ممکن است در ابتدای انجام مداخله، تاثیر قابلتوجهی ببینیم، اما با گذشت زمان ممکن است اثر آن حتی معکوس شود. بنابراین اگر ما بهصورت مقطعی به ارزیابی اثربخشی بپردازیم، ممکن است، گمان کنیم که مداخله ما موثر بوده است اما با بررسی یک دوره زمانی کامل چنین دریافتی نداشته باشیم. از این رو لازم است تا در شرایط فعلی اثر مداخله را در بازههای زمانی متفاوت ثبت کنیم. از سوی دیگر به نظر میرسد مداخلاتی که بتوانند رفتارهایی را ایجاد کنند که برای مدت طولانیتری قابل انجام باشند، احتمالا تاثیرات بهتری در شرایط حاضر میگذارند. در اینجاست که موضوع شکلگیری عادتهای جدید پا به میان میگذارد و مکانیزمهای اقتصاد رفتاری میتوانند به ایجاد آن کمک زیادی کنند. اگرچه مداخلات پایدار هزینه بالاتری برای دولتها و مردم دارند اما میتوان خوشبین بود که با شکلدهی عادات جدید هزینه نهایی طولانی شدن زمان شیوع کرونا جبران شود، و کمی از اضافه باری که به سیستم بهداشتی کشور وارد میشود، کاسته شود. اینها موضوعاتی هستند که دو اقتصاددان رفتاری به نامهای هوسهوفر (Haushofer) و متکالف (Metcalf) در مقاله اخیر خود درباره کووید- ۱۹ قبل از سال ۹۹ منتشر کردهاند و به نظر میرسد میتواند بینشهای خوبی برای سیاستگذاران ایرانی فراهم کند.
دنیای اقتصاد