در حال حاضر شاهد رشد سریع ویروس کرونا در سراسر جهان از جمله کشورمان هستیم؛ بهطوریکه طبق آخرین آمار رسمی، تعداد مبتلایان به این ویروس در ایران به مرز ۶۵ هزار نفر رسیده است. با این حال، کشورهای دنیا با راهبردهای مختلفی به مبارزه با انتشار این بیماری پرداختهاند.
از جمله این راهکارها میتوان به قرنطینه خانگی، اعمال جریمه مالی و غیرمالی برای کسانی که بدون دلیل موجه از خانه خارج میشوند، شستوشوی مرتب دستها و صورت، استفاده از ماسک، فاصلهگذاری اجتماعی و... اشاره کرد. با دقت به این راهکارها، یک موضوع روشن میشود. هنوز از راهکارهای سیاستگذاری سنتی همچون اعمال محدودیت یا جریمه برای تغییر رفتار در مردم استفاده میشود. اگر چه یکی از راهکارها میتواند استفاده از چنین ابزارهایی باشد، اما یافتههای اقتصاد رفتاری در سراسر دنیا نشان میدهد که میتوان با تغییر و طراحی محیط تصمیمگیری افراد، با هزینه کمتر و اثرگذاری بیشتر به تغییر رفتارهایی در افراد کمک کرد که بهینه اجتماعی را احیا میکند.
اقتصاد رفتاری بهعنوان حوزهای میانرشتهای تلاش میکند با مطالعه تصمیمگیری انسانها، راهحلهای سیاستی مختلفی ارائه کند که در ضمن حفظ آزادی و کرامت انسانها، به سیاستگذاران کمک کند تا در افراد تغییر رفتار مطلوب اجتماعی را ایجاد کنند. مجموعه این راهحلها، تلنگر (nudge) نامیده میشود که اولین توسط اقتصاددان رفتاری، ریچارد تیلر، در سال ۲۰۰۹ در کتاب «تلنگر» معرفی شد. بهدنبال آن، شاهد رشد بهکارگیری کشورهای مختلف از یافتههای علوم رفتاری بودیم. بر اساس یافتههای یک تحقیق در سال ۲۰۱۷، ۱۳۶ کشور (۶۹درصد کل کشورهای دنیا) از یافتههای علوم رفتاری در سیاستگذاریهای خود استفاده کردهاند. از میان این ۱۳۶ کشور که از علوم رفتاری در طراحی و اجرای سیاستگذاریهای عمومی خود استفاده کردهاند، ۵۱ کشور مراکزی را برای بهکارگیری این یافتهها تحت عنوان واحد تلنگر (nudge unit) ایجاد کردند (موسوی، کریمی، تهمتن، ۱۳۹۶).
در حال حاضر، که دنیا درگیر ویروس کرونا است، واحدهای تلنگر در سراسر دنیا مجموعهای از راهکارها را ارائه میدهند که برگرفته از ایدههای اقتصاد رفتاری هستند. در خط مقدم بهکارگیری اقتصاد رفتاری برای تغییر رفتار مردم در موضوع کرونا، دولت انگلستان و تیم بینشهای رفتاری
(Behavioral Insights Team) قرار دارد. راهبرد «آرام باش و دستهایت را بشور» مهمترین ابزاری است که دولت استفاده کرده است. بر اساس مدلسازیهای تیم بینشهای رفتاری، استفاده از این راهبرد میتواند نرخ مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا را در میان گروههای پرریسک تا یک سوم کاهش دهد. بر اساس مصاحبه دیوید هالپرن (David Halpern)، مدیر این تیم، دولت انگلستان بهدنبال استفاده از همه ابزارهای ممکن از جمله مدلسازیهای ریاضیاتی-پزشکی و همچنین استفاده از یافتههای اقتصاد رفتاری است.
توجه به این نکته اهمیت دارد که در مرکز راهبرد دولت انگلستان این موضوع قرار دارد که اگر گسترش ویروس کرونا ادامه پیدا کند، نمیتوان از ابتلای افراد جدید به این ویروس جلوگیری کرد. بنابراین ماموریت اصلی این راهبرد، کاهش سرعت انتشار، کاهش تعداد افراد مبتلا و مدیریت ظرفیت بیمارستانها تا زمانی است که ظرفیت خالی برای درمان بیماران کرونایی پیدا شود. این ظرفیت با توجه به سابقه تاریخی، از اوایل تابستان در انگلستان بهوجود میآید.
در واقع یکی از استدلالهایی که توسط تیم بینشهای رفتاری در مخالفت با راهکارهایی از جمله تعطیلی مدارس و دانشگاهها ارائه شده است، این موضوع است که در این صورت، احتمال ارتباط کودکان و جوانان با گروههای پرریسک از جمله افراد مسن بیشتر شده و در نتیجه احتمال ابتلای این دسته از افراد به ویروس کرونا بیشتر میشود. یکی دیگر از این استدلالها، عدمپیروی بلندمدت مردم از اقدامات سختگیرانهای همچون قرنطینه خانگی است. تیم بینشهای رفتاری بر این باور است که در صورت قرنطینه بلندمدت مردم خسته میشوند و درنتیجه شروع به نادیدهگرفتن دستورات بهداشتی میکنند. بنابراین استدلال این است که بهجای قرنطینه خانگی و اقداماتی از این دست، امکانات بیشتری برای تست ابتلای افراد به ویروس تهیه شود؛ زیرا بر اساس یافتههای اقتصاد رفتاری، افراد زمانی به پروتکلهایی از این دست عمل میکنند که بهسرعت و با وضوح بالا پیامد عمل خود را ببینند.
با این حال، چالش اصلی این است که یافتههای اقتصاد رفتاری نشان میدهد حتی در صورتی که افراد بهسرعت و با وضوح بالا پیامد عمل خود را مشاهده کنند، لزوما به تغییر رفتار خود نمیپردازند. در واقع، خیلی از افراد از فاصله میان آگاهی و عمل (Intention-Action Gap) رنج میبرند. همه ما احتمالا میدانیم که رعایت یک سبک زندگی سالم، پسانداز کافی، رشد عادتهای خوب و ترک عادتهای بد و...، اثرگذاری بالایی در بهبود سطح رفاه و میزان شادیمان از زندگی دارد. با این حال، عمدتا، میان آنچیزی که انجام میدهیم و آنچیزی که از نگاه خودمان باید انجام بدهیم، فاصلهای وجود دارد. با توجه به این نکته، تیم بینشهای رفتاری بر این باور است که نمیتوان انتظار داشت که مردم برای بلندمدت به رعایت پروتکلهای بهداشتی از جمله شستوشوی مرتب دستها و صورت اقدام کنند.
بههمین منظور، دولت انگلستان با مشورت تیم بینشهای رفتاری، به طراحی و اجرای کمپین «آرام باش و دستهایت را بشور» پرداخته است. این کمپین تلاش میکند با تغییر محیط تصمیمگیری افراد هنگام شستوشوی دستها و صورت، احتمال و تعداد انجام این کار توسط افراد را بیشتر کند. تغییر شکل صابونها و اضافهکردن برخی از اسباببازیها داخل آن برای کودکان، یادآوری مردم برای اجرای یک موسیقی محبوب هنگام شستوشوی دستها و تغییر پیامهایی که دولت برای یادآوری رعایت پروتکلهای بهداشتی به مردم ارسال میکنند، از جمله راهکارهای استفادهشده در این کمپین است.
دولت انگلستان با اتخاذ رویکردی کاملا متفاوت نسبت به دیگر کشورهای دنیا، خود را در آزمون بزرگی قرار داده است. هزینه عدمموفقیت این راهبرد، ازدسترفتن جان هزاران نفر است. اما در صورت موفقیت، یک دستاورد بزرگ در حوزه سیاستگذاری اجتماعی بهدست خواهد آورد. اینکه نتیجه این سیاستگذاری چه خواهد بود، تنها شواهد و ارزیابی آنها نشان خواهد داد. با این حال، بهعنوان یک پژوهشگر حوزه اقتصاد رفتاری و سیاستگذاری، بر این باور هستم که فارغ از نتیجه، این موضوع را نشان میدهد که کشورهای دنیا اطمینان بالایی از کاربست اقتصاد رفتاری در سیاستگذاریهای خود دارند. با این حال، متاسفانه، جای خالی چنین رویکردی در حوزههای مختلف سیاستگذاری کشور بهشدت احساس میشود.
دنیای اقتصاد