امروز صبح در برابر چشمان متحیر همهمون، دلار از ۱۶ هزار تومان عبور کرده. در یکسال گذشته، دلار چهار برابر شده! در ادامه سعی میکنم تحلیل کنم چه خبره:
- مشخصاً معاونت ارزی برخورد منفعلانهای در بازار ارز داره. شاید این بخاطر تازهکاری معاون ارزی جدیده، شاید هم برخورد قضایی با معاون ارزی سابق و ممنوعالخروج شدن رییس ایشون، تیم کنونی رو دست به عصا کرده.
منتها در چنین سطوح قیمتی بالایی، حتی بدون مداخله بانک مرکزی، عرضه غیردولتی باید برای تقاضا کافی باشه. بنظر نمیاد دست به عصا شدن بانک مرکزی برای توضیح دلار ۱۶ هزار تومنی کافی باشه.
- شاید عرضه غیردولتی کمه. دیروز مطرح شده بود که بیش از ۲۲ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم، ولی فقط ۴ میلیارد دلار در نیما عرضه شده. آیا صادرکنندهها در حال تجمیع دارایی ارزی در خارج از کشور هستند؟
این خیلی بعیده چون بدون فروش ارز، صادرکنندهها نمیتونند مواد اولیه بخرند و حقوق کارگر بدهند. اگه قرار بودن ۱۵ میلیارد دلار از داراییشون خارج از کشور پارک شده باشه، دو ماه پیش خط تولید همهشون خوابیده بود و امروز صادراتشون تقریباً صفر شده بود، ولی آمار نشون میده که صادرات جریان داره و کم هم نشده.
پس میزان عرضه ارز غیردولتی هم دلار ۱۶ هزار تومنی رو توضیح نمیده. شاید مشکل اینه که تقاضا بالاست. این تقاضا از کجا میاد که اینقدر هم به قیمت بیاعتناست؟
- واردات با دلار ۱۶ هزار تومن نمیصرفه، بخصوص با این همه دردسر گمرکی و ریسک انبارداری. متقاضی ارز قصدش تبدیل پسانداز ریالی به پسانداز دلاریه.
رشد نقدینگی، حجم ریال رو افزایش میده و افزایش حجم ریال، قدرت خرید ریال رو کاهش میده. پس طبیعیه که وقتی سود سپرده کاهش قدرت خرید رو جبران نکنه، پول ملی بعنوان ابزار حفظ سرمایه و پسانداز، مقبول عموم نباشه.
بنظر میاد آنچه در حال وقوعه، بیاعتمادی عمومی به پول ملیه، اما نه بخاطر رشد نقدینگی. همونطور که در پستهای قبل دیدیم، سرعت رشد نقدینگی در کشور همیشه همین حدود ۲۵٪ بوده، و در ماههای اخیر هم، ابداً قابل مقایسه با مثلاً رشد نقدینگی ونزوئلا نبوده.
بنظر میاد امروز اساساً خانوار به کارایی حکمرانی اقتصادی اعتمادی نداره و حاضر نیست پولی که اختیارش در دست این حکمرانیست نگه داره.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
اگه این تحلیل درست باشه، یک نشونه خواهد داشت. نشونهاش اینه که در ماههای آینده رفته رفته فروش یا اجاره خونه به دلار قیمت میخوره، بعد ماشین هم با دلار معامله میشه. بعد به تدریج کارمندان بخش خصوصی هم بخشی از حقوقشون رو دلاری طلب میکنند، و مغازهها حتی پوشاک و خواروبار رو هم دلاری میفروشند.
در این صورت، و با فرض اینکه اقتصاد خودش رو از پول ملی منفک کنه، و رفته رفته مستقل از ریال به ثبات و تعادل برگرده، سه اتفاق میافته:
اولاً اقتصاد اگرچه با ثبات میشه، اما رشد بسیار کمی خواهد داشت چرا که سرمایهگذاری خیلی کم میشه.
ثانیاً توان اعمال قدرت دولت کم میشه و توان چانهزنی جامعه در برابر حاکمیت افزایش پیدا میکنه.
ثالثاً کارمندان دولتی، مثلاً سرباز، معلم، پرستار، پلیس، راننده اتوبوس شهری و ... چون حقوق ریالی میگیرند، از نظر اقتصادی تضعیف خواهند شد.
بدیهیه که این یک پیشگویی نیست، بلکه صرفاً یک فرضیهست تا باهاش وضع کنونی رو تحلیل کنیم.
راه حل چیه؟
- برقراری حراجهای شفاف ارزی برای عرضه ارز بانک مرکزی، باعث میشه ریسک قضایی معاونت ارزی کم بشه و مجددا فعالانه عمل کنند. چنان حراجیهایی کمک میکنه، اما کافی نیست.
- حذف دلار ۴۲۰۰ و حذف نیما، و بجاش داشتن یک بازار واحد با یک قیمت کمک خواهد کرد، اما این هم کافی نیست.
- 3. دولت لال شده! وقتی دولت صادقانه به جامعه نمیگه چه خبره، همه از کمیسیونهای اقتصادی و بودجه مجلس گرفته تا صداوسیما، تئوری توطئه نشر میدن. دولت اول باید اشتباهاتش رو بپذیره و بشماره، بعد مستند توضیح بده چی شد که اینجوری شد. بعد، دولت باید یک نقشه راه بلندمدت باورپذیر و امیدوار کننده جلوی چشم جامعه ترسیم کنه.
دلار ۱۶ هزار تومنی، منعکس کننده خستگی جامعه از چهل سال حکمرانی ناکارآمده، و جامعه در حال منفک کردن خود از پول ملیه. برای بازگشتن اعتماد، حکمرانی اقتصادی باید بتونه یک نقشه راه ارائه کنه.
https://t.me/Economics_and_Finance