بارها و بارها در اخبار و رسانهها با کلمه رانت، رانتخواری، سیستم رانتی، مکانیسم رانتی و... مواجه شدهاید. معنا و مفهوم این واژه دقیقا چیست؟ چرا در کشوری مثل ما که وفور منابع در آن زیاد است به کرات از این واژه استفاده میشود؟ تاثیرات منفی این پدیده بر اقتصاد و رفاه مردم چیست؟ چگونه رانت که برخی آن را موهبتی خدادادی برای خود قلمداد میکنند به بلای اقتصادی تبدیل میشود؟به مفهوم خیلی ساده در اقتصاد هر آنچه که بدون زحمت و تلاش، سودی اقتصادی یا درآمدی نصیب کسی کند در طبقهبندی رانت قرار میگیرد. اگر فردا صبح که از خواب بیدار میشوید با شما تماس بگیرند و بیان کنند که شما مادربزرگی داشتهاید که پس از فوت در وصیتنامه خود قید کرده است زمینی به فلان متراژ به شما برسد؛ در حقیقت شما صاحب یک رانت اقتصادی و خیلی ساده بدون زحمت صاحب مال و اموال شدهاید.
رانت میتواند انواع و اقسام اموال و حتی اطلاعات را نیز شامل شود یعنی علاوه بر داراییهای فیزیکی میتواند شامل امکانات، فرصتها و موقعیتها نیز بشود. فرض کنید در اطراف خانه شما زمین وسیعی بلااستفاده رها شده است و در حال حاضر مکانی برای انباشت زبالههای اهل محل است. کسی این زمین را متری ۵ هزار تومان هم نمیخرد. در همین حال یکی از دوستان شما که در شهرداری کار میکند با شما تماس میگیرد و به شما میگوید هر چه دارید و ندارید بفروشید و شروع به خریدن این زمینها کنید زیرا من باخبر شدم زمینهای مذکور قرار است به یک مجتمع تجاری عظیم تبدیل شود. این تلفن دوست شما در حقیقت یک رانت اطلاعاتی است. زیرا شما بدون اینکه زحمت چندانی بکشید کافی است تا زمینهای مذکور را با قیمت پایین خریداری کرده و ظرف مدت چند ماه میلیاردها تومان نصیبتان شود. قدیمیها خیلی پیشتر از متون و ادبیات اقتصادی به آفتی که رانت در جامعه پراکنده میکند و آسیبی که به سیستم اقتصادی میرساند واقف بودهاند.
یک ضربالمثل معروف در این زمینه «بادآورده را باد خواهد برد» است. اگر در جامعه عدهای بهواسطه جایگاه و روابطی که دارند بدون تلاش بهراحتی صاحب مال و منال و بهترین امکانات، منزل و اتومبیل صاحب شوند اما کسانی که رنج فراوان میبرند و دائما در تلاش و تکاپو و پژوهش هستند تا بتوانند بهنحوی وارد چرخه اقتصاد شوند و هیچگاه به جایگاه آنان نرسند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هم منابعی که مفت نصیب عدهای شده حیف و میل میشود و هم کسانی که میدانستند چگونه از این مواهب بهره درست و اصولی ببرند دیگر میلی برای رسیدن به آنها نداشته و خواستههای خود را در جای دیگری از دنیا دنبال میکنند. رانت یکی از خطرناکترین امراضی است که میتواند اقتصاد را متلاشی کند. چرا وقتی مردم عادی یک وام ۱۰ میلیون تومانی میخواهند بعد از سه ماه دوندگی با بلوکه کردن ۱.۵ میلیون تومان از آن بالاخره صاحب وام میشوند.
اما فردی چند میلیارد وام کمبهره با تنفسی چند ساله دریافت میکند و حتی پس از عدم بازپرداخت جرائم آن نیز بخشیده میشود؟ وجه تمایز افراد عادی و این قبیل افراد در رانت اقتصادی است. وقتی روابط بر اساس جایگاهها و نسبتهای گاه فامیلی شکل میگیرد دیگر نیازی به دوندگی و طی مراحل پر پیچ و خم نیست. یک بسته رانتی بیان میکند فلان شخص چون از طرف فلانی معرفی شده است نیازی به گذراندن این مراحل ندارد. این همان مفهوم رانت است. هرگاه در جایی دیدید شخصی بدون تلاش و زحمت بهراحتی صاحب منفعتی شد میتوانید برچسب رانت اقتصادی را روی عملکرد او بزنید. لازم بهذکر است نباید رانت را با اعتبار اشتباه گرفت، اعتبار حاصل تلاش فرد است و حاصل زمانهایی است که او صرف کرده تا خود و عملکردش را به یک سیستم معرفی کند. اما در یک سیستم اقتصادی سالم حتی معتبرترین افراد همچون بقیه در صف دریافت امکانات و تسهیلات قرار میگیرند. متاسفانه سیستم رانتی امکان تخصیص درست منابع در اقتصاد را از بین میبرد زیرا افراد نه بر اساس شایستگی و نیاز خود، بلکه تنها براساس روابط (شخصی، حزبی، فامیلی) صاحب منفعت میشوند. بهخوبی مشخص است تحت این شرایط چه بلایی بر سر سیستم اقتصادی میآید.
هیچ کسی در جایگاه اصلی خود نخواهد بود. در هر جایی این روابط بوده است که تخصیص منابع، استخدام افراد، استفاده از امکانات و... را تعیین کرده است. پیامد چنین سیستمی تخصیص نامطلوب منابع و انحراف اقتصاد از توان واقعی خود خواهد بود. در این میان رفاه مردم نیز بهشدت متاثر شده و منافع اشخاص محدودی به قیمت از دست رفتن رفاه مردم جامعه تامین میشود. فساد از عوارض جانبی سیستم رانتی است. وقتی فردی بهصورت رابطهای در جایگاهی قرار میگیرد بدون شک ناگزیر است در مقابل رابطهها سر تسلیم فرود آورد و منافع ملی و مردمی را فدای رابطه و مکانیزم رانتی کند. منظور از مکانیزم رانتی ایجاد سازوکاری است که در آن افراد و منابع نه براساس شایستگی و نیاز، بلکه بنا به مصلحت و برآوردن نسبتهای بین افراد تخصیص داده شوند.
اصولا سیستمهای رانتی در کشورهایی که دارای مواهب خدادادی هستند بهراحتی شکل میگیرد زیرا شما برای حکومت و اداره امور نیازی به تلاش نداشتهاید و یکسری منابع را استخراج کرده و با فروش آنان قدرت اداره امور را بهدست آوردهاید. این پدیده در کشور ما نیز شیوع داشته است. در قسمتی از برنامه سوم توسعه بهصورت مستقیم به این پدیده و تاثیر منفی که بر روح کارآفرینی در کشور داشته است اشاره شده است. پر واضح است تنها راه ریشهکن کردن این آفت اقتصادی بستن منابع ارزشمند معدنی یا حداقل کند کردن جریان این منابع است. این منابع سهم نسلهای بعدی ما نیز خواهند بود. وقتی پولهای باد آورده از سیستمهای مختلف جمعآوری شوند، این تنها انسانهای شایسته و کاردان هستند که توانایی اداره امور را خواهند داشت وگرنه در شرایطی که بودجههای کلان وجود دارد حتی اگر بخش اعظمی از آن نیز هرز رود باز هم میتوان امور را به سرانجام رساند.
منبع: دنیای اقتصاد