دكتر كامبيز هژبركياني
عضو هيات علمي اقتصاد دانشگاه آزاد واحد علوم تحقيقات
رويه تعدد درخواستها براي چاپ مقالات در مجلات ISI از دو سو تقويت ميشود: يكي از سوي سيستم مديريتي و سياستهاي دروندانشگاهي و ديگري به طور مستقيم و در پي تقاضاي دانشجويان براي نشر مقالاتشان در مجلات معتبر.
درواقع، وضع معيارهاي ناصحيح و غيرمنطقي براي تغيير رتبه و اعطاي امتيازات به دانشگاهها در ردهبنديهاي دانشگاههاي داخلي است كه سبب شده دانشگاهها براي بهبود رتبه خود، داشتن مقاله چاپ شده در مجلات ISI را شرط فارغالتحصيلي و پذيرش بدانند و در پي آن دانشجويان براي كسب موقعيتهاي تحصيلي به تكاپوي چاپ مقاله بيفتند. تا به اينجاي ماجرا كه چندان بد به نظر نميرسد و حتي شور و تكاپوي به وجود آمده در محيطهاي دانشگاهي و در ميان دانشجويان بسيار موجه و حتي ستودني است؛ اما اين تنها ظاهر ماجراست و از آنجا كه با واقعيتهاي موجود چندان همخواني ندارد، فضاي علمي كشور را با مشكل مواجه كرده است. يكي از اين واقعيتها كيفيت پايين عمده اين مقالات است؛ چاپ مقاله در مجلات داراي امتياز ISI نيازمند صرف زمان زياد و پشتوانه علمي و تحقيقاتي است و چون در حال حاضر در دانشگاههاي ما سرعت و كميت حرف اول را در توليد مقالات ميزند، امكان ارائه چنين مقالاتي نيز بسيار پايين است و آن فراغت و امنيتي هم كه لازمه انجام كار علمي است عملا وجود ندارد و صرفا انگيزههاي ثانويه محرك انجام تحقيقات و پژوهشها است. از اين رو تعداد بسيار اندكي از مقالاتي كه با ادعاي چاپ در مجلات ISI ارائه ميشوند حقيقتا در مجله دانشگاهي معتبري چاپ شدهاند و دقيقا مشكل عمده تشخيص صحت چنين ادعايي است. استادان براي پذيرش مقالات نام مجله را در ليست سياهي كه از مجلات نامعتبر وجود دارد جستوجو ميكنند و در صورتي كه از نبود نام مجله در اين ليست مطمئن شوند آن مقاله را تاييد ميكنند. اما مشكلي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه ممكن است اين مجله در فاصله ميان تهيه و به روزرساني اين ليست، نشر شده باشد و به همين دليل در فهرست مذكور نباشد.
اما در اين خصوص يك ملاحظه لازم است و آن اينكه حساب دانشگاههاي اسم و رسمدارتر را از دانشگاههاي جوانتر و در مناطق دورتر از مراكز معتبر علمي جدا كنيم؛ چرا كه دانشگاههاي كوچكتر خود را در مسير رشد دانسته و فزوني تعداد مقالات چاپ شده توسط دانشجويان و اساتيدشان را امتيازي براي دستيابي به اين هدف ميدانند و بنابراين از استمرار وضع موجود استقبال ميكنند و تنها به نبود نام مجله در ليست سياه بسنده و كمتر به كيفيت مقاله و ساير موارد اعتنا ميكنند.
از ديدگاه بنده نخستين و فوريترين اقدام پيش از هر تصميم و تغيير بنيادي و اصولي ديگر در جهت مقابله با رويه فعلي، ملاك قرار دادن چاپ مقاله در مجلات داخلي است كه به راحتي اعتبار علمي آنها قابل كنترل است.
اما نكتهاي كه بيش از هر موضوع ديگري قابل تامل و علتالعلل همه ناخوشيهاي پيكره علمي كشوراست، كاستيهاي سيستمي و محتوايي نظام تحصیلات آموزش عالي ما است؛ ازجمله افزايش پذيرش دانشجو در مقاطع تكميلي بدون مهيا كردن زيرساختهاي آموزشي و از طرف ديگر عدم آمادگي بازار كار براي بهكارگيري فارغالتحصيلان دانشگاهي و نيز طرح این ملاكها براي سنجش علمي كه در كنار ساختارهاي اداري معيوب ديگر همچون عدم امكان يا دشواري تغيير دانشگاه براي اعضاي هياتهاي علمي، باعث هرج و مرج و افت جايگاه محيطهاي علمي و دانشگاهي شده است. پيشنهاد بنده اين است كه با اصل قرار دادن كيفيت محيطهاي آموزشي، تعداد پذيرش دانشجو در تحصيلات تكميلي را براساس ظرفيت علمي گروهها و امكانات آموزشي تنظيم كنند و با حمايت مالي از دانشجويان دكترا فرصت و فراغت كافي را براي كارهاي پژوهشي فراهم آورند و با تقويت ارتباط ميان دانشگاهها و صنايع مرتبط با آنها، انگيزههاي پژوهشي و مالي كافي را ايجاد كنند.