پنج شنبه, 01 آبان 1393 13:14

نادری در همایش آموزش علم اقتصاد: اقتصاد شناختي رويکردي نوين براي تحول آموزش اقتصاد

نوشته شده توسط

وحید صابری: 22 و 23 مهر ماه 1393 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار‌کننده همایشی دو روزه با عنوان «چهارمينهمايشآموزشوپژوهشعلماقتصاددرايران» بود. در این دوروز چهره‌های برجسته‌ای حضور داشتند. چهره‌هایی چون محسن رنانی، محمدسعید نوری نایینی، عباس شاکری، فرشاد مومنیو ...

متن برنامه و عناوین سخنرانی چهارمین همایش آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران

 

دکتر ابوالقاسم نادری

اقتصاددان عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران

از منظر شناختی برای پیشبرد آموزش علم اقتصاد چه محورها و چه موضوعاتی را باید مورد توجه قرار دهیم؟  امروزه در نظام آموزشی علم اقتصاد چندان توجهی به عرصه عمل و کاربرد نمی‌شود. نکته دیگری که می‌توان به‌عنوان یک مساله مطرح کرد، این است که دانش اقتصاد ظاهرا خیلی قادر به تبیین واقعیت‌ها نیست. در همین راستا علم اقتصاد چندان در کمک به رفع مشکلات اقتصادی و رسیدن به اهداف اقتصادی موفق نبوده است. در حالی‌ که خیل دانش‌آموختگان علم اقتصاد به بازار کار وارد شده‌اند، روزبه‌روز ابعاد مشکلات اقتصادی کشور پیچیده‌ترمی‌شود. در مواجهه با این مسایل آن چیزی که باید به آن بپردازیم، نگاه ما به علم اقتصاد است. ما دونوع رویکرد به علم اقتصاد داریم: رویکرد متعارف و رویکرد شناختی. مهم‌ترین ماموریت علم اقتصاد این است که به‌دنبال تبیین تصمیم‌گیری‌های تخصیص منابع است. در اقتصاد متعارف، تصمیم و پیامدهای تصمیم موردتوجه قرار می‌گیرد؛ به‌خصوص مولفه‌هایی مانند وضعیت اطلاعات، منابع و امکانات تصمیم‌گیران که بیش از هرچیزی بر اهمیت منابع تاکید دارد. این رویکرد نگاهی بسیار انتزاعی و غیرواقعی است. واقعیت اجتماعی خیلی پیچیده‌تر از اینهاست. در فرآیند شناختی ما اطلاعات، دانش و تخصص را با پیچیدگی‌هایش در نظر می‌گیریم. به این معنی که اطلاعات و دانش و تخصص معمولا ناقص است و قادر به تغییر و تحول نیست. این تغییر و تحول نیز ظرفیت‌های متفاوتی در کنشگران اقتصادی دارد.

در ترجیحات، فقط منافع تاثیرگذار نیستند بلکه ارزش‌ها، عواطف و شرایط محیطی که همه با هم در ارتباطند نیز تعیین‌کننده هستند. برآیند همه اینها این است که تصمیم، تابع پارامترهای متعددی است که این تعدد طبیعتا رویکرد متعارف را زیر سوال می‌برد. اساس تحلیل شناختی، توانمندی‌های انسانی است. این توانمندی‌ها ابعاد مختلف دارد. یک بعد توانمندی‌های شناختی و بعد دوم توانمندی‌های فراشناختی است. بعد سوم شایستگی‌های عاطفی و احساسی و بعد چهارم شایستگی‌های ارتباطی -اجتماعی است. این توانمندی‌ها بسیار چندوجهی و مرتبطند. این وجوه ثابت نیستند و با آموزش و برنامه‌ریزی قابل تغییرند. نکته دیگر این است که این وجوه باید باهم متناسب باشند. در دانشکده‌های اقتصاد ما بیش از همه‌چیز به بعد اول یعنی توانمندی‌های شناختی توجه داریم و از دیگر ابعاد غفلت می‌کنیم. این در حالی است که تحقیقات نشان داده در موفقیت افراد توانایی‌های دسته‌سوم و چهارم، یعنی مباحث عاطفی و ارتباطی، بیشترین نقش را دارند. ما از سیاستمداران انتظار داریم به سراغ اقتصاددانان بیایند، اما واقعیت این است که اقتصاددانان برای برقراری این ارتباط و تعامل آموزش لازم را ندیده‌اند.

منبع: شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: