بیش از یک قرن از استخراج و تولید نفت در ایران میگذرد و نزدیک به ۶۰ سال است که مسائل مربوط به نفت به یکی از مهمترین دغدغههای محافل سیاسی کشور تبدیل شده است. این «سیاسیشدگی» به حدی بوده است که نفت و گاز و منافع متصل به آن، جزئی جداییناپذیر از معادلات سیاسی داخلی و سیاست خارجی کشور به شمار میرود. در واقع نفت در ایران به منافع دولت گره خورده است که یکی از تبعاتش آن است که هیچگاه نتوانستهایم این بخش را بهعنوان یک بخش اقتصادی مستقل ارزیابی و بررسی کنیم. نگاه ما به نفت همیشه بهعنوان یک منبع درآمد، و نهایتاً ابزاری در دست دولت برای تأمین بودجهاش بوده است. غلامحسن حسنتاش، رئیس سابق موسسه مطالعات بینالمللی انرژی معتقد است که صنعت نفت از گذشته مشکلات فراوانی داشته است که بسیاری از آنها حلنشده باقی مانده و صاحب این قلم قبلا درباره آنها نوشته است. وی یکی از چالشهای مهم صنعت نفت را عدم شناخت عمومی و حتی مدیران بالای کشور از این صنعت و عدم درک آنها از چالشهای آن دانست. فقدان نهاد حاکمیتی و سیاستگذاری در بخش انرژی و روشننبودن راهبردها و سیاستهای کلان بخش انرژی و به تبع آن زیر بخش نفت و گاز کشور نیز چالشی است که بیش از همه خود را به صنعتنفت و مدیریت آن تحمیل میکند، چراکه درحال حاضر سبد انرژی مصرفی کشور متنوع نیست و بیش از 98 درصد انرژی اولیه کشور توسط این صنعت تامین میشود. روزنامه آرمان گفتوگویی با غلامحسن حسنتاش چهره نامآشنای صنعت نفت ایران انجام داده است که از نظرتان خواهد گذشت.
متولی اصلی سیاستگذاری و برنامهریزی یکپارچه بخش انرژی در ایران کیست؟
طبق آخرین قوانین مصوب متولی اینکار شورای عالی انرژی است که در اصلاحیه قانون برنامه سوم این شورا قانونی شد ولی متاسفانه تشکیل نشده و در دولت هشتم تنها یک یا دو جلسه داشته است. دبیرخانه این شورا هم سازمان مدیریت و برنامهریزی تعیین شده بود که متاسفانه منحل شد و لذا در عمل درحال حاضر، متولی برای این کار وجود ندارد.
چرا مدیریت و برنامهریزی راهبردی صنعت نفت ایران تا این حد دشوار است؟
برای اینکه از یک سو در بیرون صنعت نفت راهبردهای کلان و بلندمدت اقتصادی کشور برای نحوه برخورد با ذخائر هیدروکربنی کشور مشخص نیست و همچنین راهبردها و سیاستهای انرژی کشور روشن نیست و اینها کار صنعتنفت را دشوار میکند و از سوی دیگر در درون صنعت نفت با توجه به تنوع میادین نفتی و گازی کشور و تفاوتهای آنها از نظر مشترکبودن و غیرمشترک بودن و بزرگبودن و کوچکبودن و سایر تفاوتها، برنامهریزی مشکل است و محدودیتهای تکنولوژیکی و سرمایه و تامین تجهیزات هم کار مدیریت را سختتر میکند.
آیا نظام تصمیمگیری اقتصادی و سرمایهگذاری کشور در بخش انرژی، نفت و گاز معیوب و منفعل عمل میکند؟
هرجا آیندهنگری و راهبردهای بلندمدت و نظام تصمیمسازی و پژوهش و مطالعه قوی وجود نداشته باشد، طبعا انفعال هم هست.
آیا این منفعل بودن نظام تصمیمگیری سبب نمیشود که رانتخواران و صاحبان منافع خاص برای کشور طرح و پروژه تعریف کنند و با اعمال نفوذ آن را ملی کنند؟
انفعال نظام تصمیمگیری و روشننبودن راهبردهای بلندمدت و خصوصا ضعیفبودن نظام مطالعات و تعریف پروژه، در هر بخشی چه بخش نفت و غیر آن این اثر را خواهد داشت. اگر از یک سو راهبردهای کلان و برنامههای بلندمدت دقیق وجود داشته باشد و این برنامهها قانونی شود و از سوی دیگر تعهد و پایبندی به قانون وجود داشته باشد طبعا مجال بسیار کمتری برای رانتجویی و مخدوشکردن منافع ملی در جهت منافع خصوصی و شخصی، وجود خواهد داشت.
نباید سازوکاری در کشور فراهم شود که در مورد طرحها و پروژههای بزرگی که ابعاد ملی دارد و توسط دولت، شرکتهای دولتی و خصوصیاجرا میشود، قبل از نهاییشدن نشستهایی به منظور نقد و بررسی برگزار شود تا همهچیز شفاف شود؟
در ایران کماکان دولت بزرگ است و به دلایل مختلف کماکان، بسیاری از سرمایهگذاریهای بزرگ توسط دولت و بنگاههای دولتی و نیمه دولتی انجام میشود. در کشورهایی که دولت فقط حاکمیت و سیاستگذاری میکند و بخشخصوصی واقعی سرمایهگذاری انجام میدهد این مساله حل است برای اینکه بخشخصوصی واقعی بدون تکمیل مطالعات و بررسی ریسکها و بدون اطمینان از سوددهی یک پروژه و اینکه پروژه در زمان مقرر به بهرهبرداری میرسد، اقدام به سرمایهگذاری نمیکند و بانکها هم بدون اطمینان از همین موارد به تامین مالی آنها کمک نمیکنند. اما در سرمایهگذاریهای دولتی در ایران مطالعات جامع و دقیق نیست و تضمین در مورد اجرای به موقع پروژهها وجود ندارد و لذا این یکی از معضلات کشور است که سرمایهگذاریهای با بازده کم و بهرهوری نامناسب را موجب میشود و هرچقدر سازوکارهای مناسبی برای این کار و جلوگیری از اجرای پروژههای غلط و سرمایهگذاریهای نامطلوب فراهم شود، خوب است.
برای نجات اقتصاد ملی از آلودگی به رانت نفت چه باید کرد؟ آیا راهحل مسئله، فراموش کردن این ثروت ملی و عاطلگذاشتن آن در اعماق زمین است؟
این کار حداقل مستلزم برنامه بلندمدت توسعهگرا و نیز پایبندی به قانون است؛ پایبندی به قانون از این جهت که وقتی برنامه توسعه تبدیل به قانون میشود هر دولتی که بیاید موظف به تعقیب آن باشد و برنامه استمرار پیدا کند تا به نتیجه برسد. نه اینکه مثلا دولت نهم آمد و تمام جهتگیریهای چشم انداز بیست ساله کشور را کنار گذاشت و سالها کشور را از مسیر دور کرد و نسبت به صندوق ذخیره ارزی و توسعهملی غیرمتعهدانه برخورد کرد. بدون دستیابی به توسعه این مسئله حل نمیشود، اگر حکومتی نمیتواند متعهد به توسعه ملی و متعهد به قانون و نظامات ذخیره ارزی و نظاماتی که اقتصاد را از رانت و رانتجوئی دور میکند، باشد، شاید همان بهتر باشد که این ذخایر زیر زمین بماند برای نسلهای آینده. اگر ثروت زیرزمینی استخراج شود و به ثروت مولد روزمینی تبدیل شود خوب است ولی اگر قرار است مانند گذشته استخراج و اتلاف شود و کشور را از مسیر توسعه دور کند، شاید همان زیرِزمین باقی بماند بهتر باشد.
آیا در ماههای آتی باز هم شاهد سقوط قیمت نفت خواهیم بود؟
البته قیمت نفت سقوط نکرده است و در ماههای اخیر قدری کاهش داشته است و این کاهش در حدی نبوده که بتوان به آن سقوط گفت. من فکر میکنم روند کاهشی در ماههای آتی نیز ادامه پیدا کند ولی فکر نمیکنم شدید باشد. البته این به شرط تداوم روند موجود است و اگر تحول سیاسی و ژئوپلیتیکی جدیدی در کشورهای مهم نفتی رخ دهد که موجب کاهش تولیدشان شود بحث دیگری است که من نمیتوانم آن را پیشبینی کنم.
روابط اخیر تجاری ایران و روسیه خصوصا فروش نفت به صورت تهاتر را مثبت ارزیابی میکنید؟
من مطمئن نیستم که بحث تهاتر مطرح باشد. تجارت بر مبنای پول یکی از دو کشور (بهجای دلار یا یورو) لزوما به مفهوم تهاتر نیست. البته با توجه به سوابق روسها و بنیه فنی و تجاری ایشان من فکر میکنم بخش کمی از این توافقات اجرایی شود.
با توجه به اینکه روسیه طی سالهای گذشته نسبت به تعهداتی که با ایران داشته پایبند نبوده آیا ممکن است در صورت رفع تحریم از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی نسبت به تعهداتش با ایران پایبند نباشد؟
روسیه در شرایطی که در آن قرار دارد میخواهد به غرب علامت بدهد که اگر تحریمها علیه این کشور را تشدید کنند، از طریق پیمان شانگهای و از طریق همکاری با کشورهای عضو بریکس (عمدتا چین و هند و برزیل) و غیره، راهکارهایی را برای تجارت و اقتصاد خود باز میکند که لزوما به نفع آمریکا و غرب نیست. بنابراین اگر بتواند با این اهرمها با غرب وارد معامله شود و تحریمها را کم کند ممکن است جهتگیریهایش تغییر کند.
نظرتان در خصوص احداث پالایشگاه از سوی روسها در ایران چیست؟ میتواند برای ما توجیه اقتصادی داشته باشد؟
اگر کل سرمایهگذاری و بهرهبرداری به عهده روسها باشد و نفتخام خوراک را به قیمت بینالمللی از ایران بخرند، چه اشکالی دارد، اگر اقتصادی نباشد که اقدام نخواهند کرد. اما اگر قرار باشد که سرمایهگذاری با ما باشد و پیمانکاری و فروش تجهیزات با آنها باشد خیلی خیلی باید دقت کرد. البته تحقق چنین برنامههایی بسیار سخت خواهد بود.
با توجه به بازار نفت، گاز جهانی و درآمدهای نفتی قابل پیشبینی برای ایران، چشمانداز اقتصاد ایران و بخش تولید را درسال 93 چگونه میبینید؟
فکر میکنم در ماههای باقیمانده سال 93 میزان صادرات نفتخام و نیز قیمتها کمی کمتر از ماههای اخیر باشد و لذا دشواریهایی وجود خواهد داشت.
چرا با وجود این همه دلار نفتی در کشور، آثار مطلوبی در زندگی و معیشت مردم دیده نمیشود؟
این مسئله به نظام تدبیر اقتصادی و نظام برنامهریزی اقتصاد کلان کشور برمیگردد . دلار نفتی اگر در یک نظام تدبیر و برنامهریزی صحیح اقتصادی قرار نگیرد بیشتر مخرب خواهد بود تا مفید. زندگی و معیشت مردم با ارتقای بهرهوری اقتصادی و رقابتی شدن اقتصاد در صحنه جهانی و با سرمایهگذاریهای مولد و ایجاد شغل، حل میشود نه با پول پخشکردن. و یک نظام تدبیر اقتصادی قوی و فسادستیز میتواند این مسیر را پیش ببرد. فسادستیزی نیز در این میان خیلی مهم است چون فساد اقتصادی جریان منابع را از مسیر توسعه منحرف میکند.
این روزها زمزمههایی در خصوص تشکیل وزارت انرژی در کشور شنیده میشود، مسئلهای که در سالهای پایانی دولت احمدینژاد مطرح شد . اگر چه وزیر نفت و وزیر نیرو وجود چنین مسئلهای را تکذیب کردند؛ به نظر شما آیا تشکیل وزارت انرژی درحال حاضر ضرورت دارد؟
به نظر من ایجاد وزارت انرژی نهایتا برای کشور مهم و ضروری است اما اگر منظور این باشد که این کار در شرایط فعلی از طریق ادغام دو وزارت نفت و نیرو انجام شود، من فکر میکنم شرایط فعلی مساعد این کار نیست و زمینههای لازم وجود ندارد. یکی از زمینههای مهم این است که در سطح هر دو وزارتخانه، حاکمیت از تصدیگری کاملا تفکیک شود که در شرایط فعلی خصوصا در وزارت نفت اینگونه نیست. ضمنا اینگونه تحولات ساختاری معمولا با یک دوره نابسامانی و مشکلات افت فعالیتها همراه است تا ساختار جدید به یک ثبات و نظم جدید برسد و سطح کارایی ارتقا یابد و در شرایط فعلی سطح مشکلات دولت و دو وزارتخانه بیشتر از آن است که بتوانند این دوره نابسامانی را تحمل کنند و اینگونه کارها باید در یک شرایط مناسب و مطلوب انجام شود.
منبع: آرمان - فرشته فریادرس