دکترتیمور رحمانی
در میان بهت و شگفتی (البته به ظاهر) بسیاری از ناظران اوضاع خاورمیانه، گروه تروریستی داعش که حتی خشونت و واپسگرایی طالبان در سایه آن رنگ باخته است توانست در مدت نسبتا کوتاهی بخش قابلتوجهی از خاک عراق و سوریه را به اشغال خود درآورد و از این هم فراتر رفته و به عملیات تروریستی و جنگ چریکی بسنده نکرده، بلکه تشکیل خلافت اسلامی را اعلام کند.
حال بحث این است که چگونه در شرایطی که درصد بالایی از مردم مسلمان دنیا خواهان زندگی مسالمتآمیز نه تنها در درون خود بلکه حتی با غیرمسلمین هستند و غیرمسلمین ساکن در میان مسلمین با انجام وظایفی که برای آنها تعیین شده است نه تنها حق زندگی معمولی و فعالیت اقتصادی دارند بلکه از حمایت حقوقی و قانونی دولت اسلامی بهرهمند هستند، افرادی این چنین خشن و دارای رفتار غیرانسانی بر بخش قابلتوجهی از سرزمین اسلامی حاکم میشوند و حتی گروه قابلتوجهی را با خود همراه میسازند.
آیا واقعا اتفاق بسیار شگفتآمیزی رخ داده است یا منطق تحلیل علمی قادر است حداقل توضیح نسبی از آن فراهم کند.
در این نوشتار ضمن احترام به تمامی علوم مرتبط با شرح مساله از قبیل علوم سیاسی،روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ ادیان و مذاهب، فلسفه و کلام و امثالهم، هدف آن است که توضیحی مبتنی بر علم اقتصاد از ظهور و قدرت گرفتن گروه داعش فراهم شود. نویسنده بر این باور است که محرک اصلی این گونه پدیدهها اقتصاد و منافع اقتصادی گروههای مختلف مرتبط با موضوع است و سایر جنبههای موضوع صرفا نقش تسری دادن، گسترش دادن و فزونی بخشیدن را دارند. بر همین اساس نیز هرگونه چارهاندیشی برای مقابله با و حل چنین مشکلاتی که به ریشههای اقتصادی موضوع توجه نداشته باشد قرین به موفقیت نخواهد بود.
مردم عراق نزدیک به 14 قرن است که نه بهعنوان یک کشور، بلکه بهعنوان یک ملت، دارای زندگی مسالمتآمیزی با همدیگر بودهاند و مذاهب مختلفی اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان در کمال صلح و صفا با هم زیستهاند و هیچ جنگ و خونریزی مذهبی اهمیتداری در تاریخ این سرزمین وجود نداشته است. جنگهای صفویان و عثمانیها یا تبعیضهایی که در دورههای مختلف از جمله در دوران امپراتوری عثمانی یا در دوران صدام حسین نسبت به برخی اقلیتهای مذهبی و قومی وجود داشته است نیز حتی اگر بخشهایی از عراق را درگیر کرده باشد واقعا جنگ مردم عراق با همدیگر نبوده است. حال چطور شد که در فاصله یک دهه عراق تبدیل به یکی از میدانهای جنگ مذهبی شده است با وجود آنکه اکثریت مردم عراق از این وضع ناراضی و ناخشنود هستند. از اینجا است که میتوان دنبال یک توضیح اقتصادی گشت که متاسفانه ورای بسیاری از خونریزیهای موجود در کل جامعه جهانی (نه فقط در عراق) است.
یکی از توضیحهای اقتصادی قدرت گرفتن داعش به تحلیلهای اقتصاددان معروف ویلیام بامول و برخی از اقتصاددانان تاریخ رشد و توسعه اقتصادی برمیگردد که به نحوه جهتگیری استعدادهای ویژه موجود در میان افراد جامعه بشری میپردازد. در این تحلیل، تعداد اندکی از افراد موجود در جامعه بشری استعداد و توانایی سازماندهی دیگر افراد بشر را دارند و اکثریت افراد جامعه بشری را کسانی تشکیل میدهند که توسط آن تعداد اندک باید سازماندهی شوند. در شرایطی که محیط برای فعالیت تولید کالاها و خدمات مهیا باشد، این استعدادهای نادر به سازماندهی سایر افراد جامعه به شکل استخدام مستقیم یا غیرمستقیم جهت انجام فعالیت اقتصادی میپردازند تا از آن طریق سود و منافع اقتصادی کسب کنند. در شرایطی که محیط برای فعالیت اقتصادی مناسب نباشد، این استعدادهای نادر و اندک به سازماندهی سایر افراد جامعه در سایر فعالیتها میپردازند که به تولید کالاها و خدمات نمیانجامد بلکه سهمی از تولید موجود را از این طریق نصیب خود میکنند. این فعالیتها میتواند شامل دزدی و تبهکاری، راه انداختن جنگ، تشکیل احزاب سیاسی و حتی سحر و جادو نیز شود. نباید سازمان دهندگان و رهبران داعش را افرادی خنگ و عقب مانده تصور نمود، بلکه بخشی قابلتوجه از آنها افرادی دارای توانایی سازماندهی هستند که جهت کسب منافع و موقعیت مادی و اجتماعی به این فعالیت روی آوردهاند تا از محیط مناسب چنین فعالیتی و نبود محیط مناسب فعالیت اقتصادی برای آنها کمال بهرهبرداری را کرده باشند. تشکیلات طالبان پاکستان و افغانستان نیز در راستای نفع مادی موجود در تولید و فروش مواد مخدر در اصل یک نظام انگیزشی نیرومند برای سازماندهندگان اصلی آن ورای خود دارد.
توضیح دیگر اقتصادی راجع به انگیزه بخشی از جمعیت است که به داعش پیوستهاند، از آن حمایت کردهاند یا حداقل مخالف قدرت گرفتن آنها نیستند. در کشوری مانند عراق که دموکراسی نوپای آن متکی به فعالیت احزابی است که بیشتر ماهیت طایفهای و مذهبی دارد، بهطور طبیعی قدرت همراه با ثروت عظیم نفت بخشی از جامعه عراق را بسیار بهرهمند ساخته است و بخشی از آن، از این درآمد رو به تزاید نفت، کم بهره شده است. طبیعی است که بخشی از اعراب سنی که بهطور سنتی سهم قابلتوجهی در قدرت داشتهاند و بهویژه بازماندگان حزب بعث که قدرت و منافع اقتصادی خود را از دست دادهاند، امکان این را فراهم آوردهاند که رهبران داعش از انگیزه آنها برای راه انداختن جنگ به ظاهر مذهبی بهرهمند شوند. بدون وجود این انگیزه اقتصادی امکان چنین پیشروی سریعی فراهم نمیشد. اگر در عراق اقتصاد آزاد و غیردولتی وجود داشت بدون تردید بسیاری از این سازمان دهندگان داعش و کسانی که به آن پیوستهاند را درگیر فعالیت اقتصادی با کسب سود میکرد و مانع شکلگیری و قدرت گرفتن چنین گروه تروریستی میشد.
توضیح اقتصادی دیگری که برای قدرت گرفتن گروه داعش بهطور خاص و گروههای افراطی مذهبی در حالت عام مطرح است آن است که تعداد زیادی از جنگجویان داعش ظاهرا از کشورهای دیگر و بهویژه کشورهای فقیر اسلامی به آنها پیوستهاند. ضمن اینکه توضیح دیگری در راستای نظریههای کلوب در اقتصاد وجود دارد که چرا چنین افرادی به یک گروه جنگجوی دینی میپیوندند، اما دلیل اصلی پیوستن آنها هم اقتصاد است، گرچه قاعده کلی در مورد رفتار انسان همیشه احتیاج به احتیاط دارد، اما واقعیت دردناک آن است که غالب افرادی که به گروههای شبیه داعش و طالبان پیوستهاند از کشورهای فقیر اسلامی بودهاند یا در کشور خود از نظر اقتصادی ناموفق بودهاند و پیوستن آنها به داعش آنها را از بن بست فقر مادی میرهاند. به عهده گرفتن مسوولیت زندگی و کار و تلاش برای خانواده کار دشواری است و بسیاری از این جنگجویان خود را از این مسوولیت رهانیدهاند و در عین حال به منافع مادی نیز دست یافتهاند. این موضوع حتی در مورد جنگجویانی که از کشورهای اروپایی به داعش پیوستهاند نیز صادق است.توضیح اقتصادی دیگر برای قدرت گرفتن داعش منافع اقتصادی متضاد دیگر کشورها در عراق است. این منافع اقتصادی از فروشندگان اسلحه و تصاحب بازار بالقوه عراق گرفته تا رقابت بین خریداران بزرگ نفت و حتی کشورهای صادرکننده نفت که قصد تسلط بر بازار نفت را دارند شامل میشود. مورد آخر بدون تردید نقش مهمی را در این رابطه بازی میکند. تمام این موارد دست به دست هم میدهند تا در کشوری که سابقه جنگ مذهبی وجود نداشته است یک گروه بیرحم و به دور از رافت اسلامی بتواند بر موج سوار شود و مبتنیبر منافع اقتصادی زمینه شعله ور شدن خونریزی مذهبی را ایجاد کند. بنابر این، لازم است با عینک اقتصاد نیز به موضوع نگاه کرده و اجازه ندهیم تحلیل رسانهای مبتنی بر دامن زدن به اختلاف مذهبی در این زمینه مسلط شود و بیش از این انسانهای بیگناه را قربانی نماید. برخی از رسانههای تاثیرگذار جهانی بیش از حد بر شکاف مذهبی بهعنوان دلیل اصلی ظهور داعش تاکید میکنند و متاسفانه رسانههای جهان اسلام را نیز دنبالهرو خود ساختهاند، در حالی که شکاف مذهبی تنها ابزاری برای سازمان دهندگان داعش جهت تامین منافع اقتصادی است.