عباس عبدی نوشت: اینکه یک گروه یک برنامه ۱۵۰ صفحهای بدهد، دیگری ۷۰۰۰ صفحهای و نامزد بعدی ۱۰۰۰۰ صفحهای نشان میدهد که درک ما از برنامه انتخاباتی وارونه است، زیرا نه مردم و نه حتی کارشناسان حوصله خواندن چنین متونی را ندارند، متونی که به راحتی قابل نقد هم نیستند.
عباس عبدی در اعتماد نوشت: اینکه یک گروه یک برنامه ۱۵۰ صفحهای بدهد، دیگری ۷۰۰۰ صفحهای و نامزد بعدی ۱۰۰۰۰ صفحهای نشان میدهد که درک ما از برنامه انتخاباتی وارونه است، زیرا نه مردم و نه حتی کارشناسان حوصله خواندن چنین متونی را ندارند، متونی که به راحتی قابل نقد هم نیستند.
در این مطلب آمده است؛
نه تنها تدوین آنها در صلاحیت حرفهای نامزدهای انتخاباتی نیست، بلکه مردم هم کاری با این برنامههای کارشناسی ندارند حتی اگر خوب باشند که به طور معمول هم کارشناسی نیستند. تدوین آنها نیز بسیار زمانبر و کارشناسانه است. بهطور معمول ماهیت آنها به گونهای است که گویی یکسری جملات و گزارههای قشنگ ردیف شده است که در عمل و برای اجرا، در تعارض با یکدیگر هستند یا بودجه کافی برای اجرا ندارند. به علاوه اینگونه برنامهها اصلا خوانده نمیشوند، بهترین دلیل این ادعا این است که نقد نمیشوند. در حالی که جملات کوتاه و گزارههای روشن هر نامزدی بازتاب دارد و به سرعت نقد میشوند. چرا؟ برای اینکه خوانده و شنیده میشود. بخش مهمی از این متون بلند در تعارض با قوانین موجود است یا نیازمند بودجه است که وجود ندارد یا از سوی مراجع ذیصلاح تصویب نمیشوند. به طور کلی چنین برنامههایی به کلی نادرست و بیفایده است و هیچکس هم به آنها ارجاع جدی نمیدهد.
پس برنامه انتخاباتی چیست؟ برنامه انتخاباتی یک متن به نسبت جمع و جور حداکثر دو، سه صفحهای یا هزار کلمهای است که میتواند یک پیوست چند صفحهای (محدود) نیز داشته باشد. متن اول برای مردم و متن دوم برای کارشناسان است. متن دوم توضیحدهنده جزییات بیشتر متن اول است و هیچ چیز اضافه بر عناوین متن اول ندارد.
متن اول باید شامل این اجزا باشد:
الف- توصیفی از وضع عمومی کشور بدون رودهدرازی، مختصر و موجز. هر چند مردم به خوبی حس میکنند که وضع چگونه است، ولی رویکرد نامزد انتخاباتی به این موضوع مهم است و اینکه نحوه ورود او به مسائل و نگاهش به جامعه چگونه است؟
ب- متن باید چند مساله محدود را به عنوان موضوعات اصلی روشن کند. مثلا در ایران کنونی، تنش در روابط خارجی و تحریم، تورم بالا، توقف رشد اقتصادی، فقدان اشتغال، رعایت حریم خصوصی و سبک زندگی، شکافهای سیاسی، فقر و نابرابری و... هر کدام میتوانند موضوع محوری نامزدها باشند. این موضوعات باید دارای اولویت باشند. ذکر نکردن هر کدام به معنای آن است که از اولویتهای نامزد مزبور خارج است.
ج- بخش آخر نیز باید رویکرد او به حل مساله و چگونگی اجرای آنها معطوف شود. صرف اینکه بگوییم اینها مشکلات ما است و آن را حل میکنیم، فایده ندارد. معلوم است که همه اینها مشکلات ما هستند، چگونگی حل آنها است که برای مردم مهم است.
د- یک بخش دیگر نیز میتواند اضافه شود که مستندات نامزد برای اثبات توانایی او در اجرایی کردن این برنامه است. چنین متنی نمیتواند خیلی مفصل باشد. آنقدر مفصل که خود نامزدها هم حوصله خواندن و حتی نگاه کردن به آن را نداشته باشند!! چه رسد به مردم. این متن، راهنمای همه برای ارزیابی گفتار و رفتار هر نامزدی است. هر نامزدی که فاقد چنین متنی باشد، دقیقا به معنای آن است که هیچ برنامهای ندارد. همه نقدها و دفاعیات از او نیز باید براساس همین متن صورت گیرد. بهعلاوه این نقدها، هم در سطح عمومی و مردمی باید صورت گیرد و هم در سطح کارشناسی. نقدهای کارشناسی بسیار مهمتر و موثرتر است.
نوشتن صدها و هزاران صفحه برنامه نشاندهنده بیبرنامگی است. احتمالا کسانی پول گرفتهاند و متونی را کپی، پیست کردهاند و با یک جلد شیک و با آب و رنگدار آن را به نامزدها قالب کردهاند، ولی چنین متونی را نمیتوان به مردم نیز قالب کرد، باید برنامه واقعی را نوشت و ارایه کرد.