عباس عبدي
همچنان برجام و سرنوشت آن مهمترين موضوع كشور بوده و انتظارات مردم براي بهسرانجام رسيدن آن زنده است و اميدواريم كه چنين شود. در عين حال صداي مخالف با برجام نيز كم نشده و وجود دارد و در عمل هم سنگاندازي ميكنند. صدايي كه بعضا تاسفبار نيز هست. اينك همسايههاي ايران روزانه و ماهانه دهها ميليارد دلار درآمد دارند و بخشي از آن به واسطه بيرون بودن ايران از بازار انرژي است، ولي عدهاي از مخالفان برجام، پرداخت مشروط 6/1 ميليارد دلار طلب ايران از حكومت عراق را به عنوان يك پيروزي بدون وجود برجام ياد ميكنند!
واقعا كار كشور به كجا رسيده است، برخي از نيروها كه داعيههايي در سطح مديريت جهاني دارند، وصولي مشروط طلب 6/1 ميليارد دلاري ايران از حكومت عراق كه نزديكترين حكومت در جهان به ايران است را موفقيت و پيروزي بدانند. بگذريم.
در يكي از مطالبي كه اخيرا در منابع نزديك به مخالفان برجام منتشر شده، آمده است كه: «برجام رييسي هم هرگز چيزي بيشتر از آنچه كه برجام روحاني داشت با خود ندارد.» اين را در مقام رد كوششها براي به ثمر رسيدن برجام نوشته است. واقعيت اين است كه اگر برجام رييسي بتواند به دستاوردهاي برجام روحاني برسد، موفقيت بزرگي خواهد بود. البته اين موفقيت كافي نخواهد بود، به همان دليلي كه آن برجام به چنان سرنوشتي دچار شد. به عبارت ديگر آن زمان يك جاي كار ايراد داشت كه در ادامه بايد آن را حل كرد. مشكلي كه در زمان برجام روحاني هم مطرح بود ولي مسكوت گذاشتند تا بلكه بعدا حل شود و نشد.
برجام رييسي هر چه باشد بيش از برجام روحاني نيست، ولي به شرط حل يك مشكل ميتواند پايدار شود و فراتر از آن برجام برود. اصرار به حل برجام بدون رعايت اين شرط كار بيهودهاي است. برجام احتمالي رييسي به دو دليل، بدون تحقق شرطي كه خواهم گفت حتي به پاي برجام روحاني نخواهد رسيد. دليل اول عدم استقبال اقتصادي شركتهاي گوناگون جهان براي مراوده اقتصادي با ايران است. تجربه خروج ترامپ پيش روي آنان است و اين تجربه موجب احساس بيثباتي اين شركتها و عدم علاقه آنها براي ورود به ايران و انعقاد قراردادهاي اقتصادي بلندمدت ميشود. در نتيجه همين كه بيثباتي برجام يك بار تجربه و عملي شده است، در برداشت منفي ديگران نسبت به كارايي آن اثرگذار است.
دليل دوم نيز آسانگيري تحريمها از سوي دولت بايدن است كه در عمل اگر برجام به نتيجه هم برسد، به اندازه برجام سال ۱۳۹۴، تغيير زيادي در منافع اقتصادي كنوني ايجاد نخواهد كرد. البته فراموش نكنيم كه اگر برجام به كلي منتفي شود، اين تحريمها جدي خواهند شد و آسانگيري موجود كنار گذاشته ميشود و هزينه سنگيني را بر اقتصاد كشور تحميل خواهد كرد.
بنابراين برجام رييسي، معادل برجام روحاني نيست، ولي با يك شرط ميتواند بهتر هم باشد. اين همان شرطي است كه در زمان روحاني مسكوت گذاشته و موجب بيثباتي برجام و خروج امريكا از آن شد. در حقيقت مساله ما با ديگران محدود به موضوع هستهاي نبود و نيست، بلكه مسائل منطقهاي محور اختلافات است. اتفاقا مساله هستهاي به علت همان اختلافات برجسته شده بود و اگر برجام به مسائل منطقهاي تعميم نيابد و راهي براي تفاهمهاي كلي در امور منطقه باز نشود، برجام همچنان ناپايدار و درنهايت غيرمفيد خواهد بود. مشكلي كه در رابطه با وضعيت سپاه در برجام پيش آمده ناشي از همين مساله و اختلافات منطقهاي است. تحقق اين شرط به معناي تسليم شدن نيست، همچنان كه برجام نيز مترادف با تسليم شدن نبود كه اگر بود، طرف مقابل زير آن نميزد. توصيه به گفتوگوي فراگير در امور منطقهاي به معناي كوشش براي رسيدن به راهحلهايي است كه منافع طرفهاي ذينفع، متناسب با قدرت آنان تامين شود. اكنون زمان گرفتن تصميمات جدي است. ترديد نبايد كرد كه بدون برجام وضع بدتر و بدتر خواهد شد. برجام هم اگر در چارچوب گذشته حل شود، ناپايدار و منافع آن موقتي است، تنها راهحل؛ ورود به يك گفتوگوي سازنده به قصد رسيدن به تفاهم نسبي در امور و مسائل منطقهاي است. راه ديگري وجود ندارد.