در مراسم نكوداشت چهاردهمین سال درگذشت «میرمصطفی عالینسب»، پرچمدار اقتصاد ملی، پيشنهاد شد
هدايت اقتصاد با نهاد فراقوهاي
مراسم نكوداشت چهاردهمین سال درگذشت میرمصطفی عالینسب، پرچمدار اقتصاد ملی و كسی كه بارها ایران را از پرتگاههای مهلك نجات داد و توانست در روزهایی كه كشور فقط سه روز غلات در انبارها داشت، این بحران را مدیریت كند، فرصت مناسبی بود تا اندیشمندان حاضر در مؤسسه دین و اقتصاد، به واكاوی شرایط اقتصادی امروز ایران و مرور درسهای گذشته بپردازند. یكی از سخنرانان مؤسسه دین و اقتصاد، محمد بحرینیان بود. دوران جنگ و نخستوزیری میرحسین موسوی از نگاه محمد بحرینیان، پژوهشگر اقتصاد، یكی از دهههای حائز اهمیت در اقتصاد ایران است. آنطوركه او میگوید:
سه دوره در تاریخ ایران اهمیت ویژه دارد؛ یكی دوره نخستوزیر مصدق، دیگری دوره 41 تا 48 عالیخانی و سال 60 تا 68 و زمان فعالیت دولت جنگ. به اعتقاد بحرینیان، در دولت اصلاحات بیش از هفت میلیون شغل در كشور ایجاد شد كه مدیون طرحهای دهه اول انقلاب بود. در آن سالها كه بهدلیل شرایط خاص در كشور، برنامهریزان به تولید داخل روی آورده بودند، برنامههایی پایهریزی شد كه مجدد در دولت خاتمی، تصمیمسازان به آن برنامهها روی آوردند، زیرا نفت به پایینترین قیمت خود رسید و دولت ناگزیر بود با تكیه بر توان داخل، نیازهای جامعه را تأمین كند. به گفته این پژوهشگر توسعه، تحریمهای نفتی در دوره مصدق حتی از امروز هم سختتر پیگیری میشد، اما اقتصاد ایران در آن دوره شكوفا شده بود. او همچنین بر این باور است كه ازآنجاكه صنعتیشدن در ایران نارس است و ما آن را از خارج كپی كردهایم، هیچگاه استراتژی مشخصی برای این بخش نداشتهایم. مرحوم میرمصطفی عالینسب هفتم تیر سال ۸۴ و فقط چهار روز پس از انتخاب محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری ایران از دنیا رفت. نكوداشت او بهعنوان یك شخصیت مؤثر در اقتصاد و صنعت ایران بهانهای شده است كه مؤسسه دین و اقتصاد در دو سال متوالی، اندیشمندان را به یاد او گرد هم آورد. پنجشنبه گذشته چهاردهمین مراسم نكوداشت میرمصطفی عالینسب در محل این مؤسسه برگزار شد. محمد بحرینیان، پژوهشگر توسعه، یكی از سخنرانان این نشست بود. به گفته بحرینیان در اقتصاد ایران سه دوره حائز اهمیت است؛ یكی دوره نخستوزیری مصدق، دیگری سال 41 تا 48 عالیخانی و در نهایت سال 60 تا 68 و دوره فعالیت دولت جنگ. او تأکید كرد: كشور مدیون این سه دوره است. در این سه دوره اقداماتی انجام شده است كه امكان پرش برای ملت ایران فراهم شده است. بحرینیان خروج كشور از شرایط كنونی را با توجه به جوانانی كه در داخل و خارج از كشور داریم، امری امكانپذیر دانست، اما یادآوری كرد با این نظام تصمیمگیری، نمیتوانیم كاری انجام دهیم، زیرا به جای درسگرفتن از اشتباهات گذشته مرتب در حال تكرار این اشتباهات هستیم. به گفته بحرینیان قرارداد ترکمانچای باعث شد یک طبقه و گروه «مفتخوار» که احمد اشرف در فصل سوم کتابش بهدرستی برای آنها عنوان «تاجرباشی» را به کار برده است، در كشور شكل بگیرد. تاجرباشیها عواملی بودند كه پرچم روس و انگلیس روی منازلشان بود. او ادامه میدهد: در ایران بعد از ظهور مشروطه بهصورت دستبسته دولت مدرن را كپی كردیم.
این دولت در ایران تشكیل نشد، بلكه حتی نهادهای مورد نیاز برای چنین دولتی هم كپی شد؛ یعنی ساختارها در ایران براساس نیاز و بستر آن بهوجود نیامد. كپیكاری در دولت مدرن، در تمام شئون آثار خود را - با توجه به كاركرد بسیار خطرناكی كه برای این كشور توسط تاجرباشیها و عوامل دولتهای نیمهاستعماری تعریف شد- باقی گذاشت. به این ترتیب جامعه به سمت بدی حركت كرد.
درآمد نفتی ما را بدهكار دنیا كرد
به گفته این پژوهشگر توسعه از سال 1279 تا 1282 شمسی اولین درآمدها یا منابع حاصل از صادرات نفت در احصائیههای گمرکی ایران گنجانده شد. از سال 1279 تا سال 1300 بهطور مرتب کسری تراز بازرگانی داشتیم. هیچگاه نتوانستیم بدهکار جهان نباشیم. این مسئله نشان میدهد که دستوپابسته از طریق مصرف با دنیای مدرن آشنا شدیم نه از مسیر تولید و وقتی که ما از مسیر مصرف به دنیای مدرن پرت شدیم و کپی کردیم، میبینیم که در سال 1284 در جایی که مردم بهدلیل گرسنگی ریشههای درختان را میخوردند، ما ماکارونی و ورمیشل به كشور وارد میکردیم. او یادگرفتن علوم از مسیر ترجمه و توسعه دانش وارداتی در كشور را هم كه حاصل جمعشدن دانش ضمنی در ایران نبود، عامل دیگری دانست كه سبب شده است تصمیمسازان بخواهند هر چیزی را با این ترجمهها و دانش وارداتی انطباق دهند. بحرینیان افزود: ما علاوه بر مشکل آموزش، مشکل تحصیلکردگان خارج از کشور را هم داشتیم. کسانی که از خارج آمدند و تحصیلکرده دانشگاههای معتبر بودند، در این ارتباط نکته مهمی را مطرح میکنند. میگویند دانشجویانی که از ایران میآمدند هر آنچه را در کشور خود آموزش دیده بودند، درست برداشت نکرده بودند.
تورم 18.9 درصدی با درآمد 16 میلیارد دلاری دوران جنگ
این پژوهشگر توسعه با اشاره به اینكه تحریمهای نفتی در دوران مصدق بهمراتب سنگینتر از امروز بود و حتی كشتیهای نفتی هم در آن دوره توقیف میشد، متوسط نرخ تورم در دوران سهساله نخستوزیری مرحوم مصدق را 8.2 درصد اعلام كرد. او ادامه داد: در دوره عالیخانی نرخ تورم 1.8 درصد بود. در دوره جنگ این عدد به 18.9 درصد رسید. نرخ تورم دوران هاشمی هم 25.3 درصد بود. نرخ تورم دوران جنگ، تقریبا با سایر دورهها یكسان بود اما اقدامات مهمی در این دوره انجام شد. بحرینیان گفت: منابع ارزی کشور در دوره عالیخانی بیش از یک میلیارد دلار و در دوره دفاع و جنگ سالانه 16 میلیارد دلار بود. در دوره هاشمی این درآمدها به 19 میلیارد دلار رسید. درآمدهای نفتی در دوره خاتمی 29 میلیارد دلار، احمدینژاد 105 میلیارد دلار و دوره روحانی به سقف 95 میلیارد دلار رسید.
او تأکید كرد: در دوران جنگ اقداماتی خوبی انجام شد؛ اما هیچ موقع در این کشور تجارب خود را مکتوب نکردیم تا اشتباهات قبلی را تکرار نکنیم. ما دائم در فرمولبندی اقتصاد و... اشتباهات را تکرار میکنیم؛ برای مثال در داستان ارز از سالهای 33، 38، 53 و 72-73 اشتباه كردیم و دوباره در سال 90 همان اشتباهات را تکرار كردیم.
صنعتیشدن نارس
این پژوهشگر توسعه عنوان كرد: ما صنعتیشدنمان نارس بوده است. توالی در بخش صنعت ایران طی نشده و ما یکباره از صنعتیشدن ساده و نارس بدون طی مراحل، گرفتار صنعتیشدن ناقص شدیم، بههمیندلیل پختگی لازم را نداریم. به گفته او در دوران مصدق ازآنجاكه متوجه نقاط ضعف شدند و فهمیدند كه ما نمیدانیم، كارشناس خارجی به ایران آوردند تا در مسائل به آنها كمك كند. دوره مصدق تنها دورهای بود كه تراز بازرگانی ایران به شكل واقعی مثبت بوده است. در این دوره یکسری صنایع را راه انداختند. مرحوم عالینسب چراغسازی را در ایران راهاندازی کرد. بحرینیان گفت: در دوران عالیخانی، او به صراحت میگوید که ما نمیدانستیم؛ درصورتیکه عالیخانی از دانشگاه معتبر دکترای اقتصاد گرفته است. او شرافت کارشناسی را نگه میدارد. از خرده دانشهای نخبگان استفاده میکند. همان کاری که زمان مرحوم مصدق اتفاق افتاد. او اضافه كرد: در سال 60 تا 68 انسانهای سالم و مدیران سالم و انقلابی زیاد داشتیم. اینها در عقل دیگران شراکت کردند. در آن سالها یک عنصر وسط میآید. تصمیمسازان میدانند که دانش ندارند، یک عنصر مهم مثل امثال عالینسب میآید و تعادلی بین نظریات ایجاد میکند. در دوران 60 تا 68 یک قوه عاقلهای متوجه نواقص دوره عالیخانی با آن رشد طلایی اقتصادی شد. نواقص دوره عالیخانی این بود که در عمق نرفته و در سطح حرکت کرده بود. کسی که خودش دست به تولید است، متوجه این مسائل میشود. در دوره جنگ از مشورت دیگران هم استفاده میکردند. به گفته این پژوهشگر توسعه براساس تحقیقاتی كه در اتاق بازرگانی مشهد انجام شده است، بیشترین میزان اشتغال کشور تا سال 95 در دوره خاتمی رخ داده است. حدود بیش از هفت میلیون اشتغال در این دوره داشتیم كه حاصل اجرای برخی طرحهایی است كه طراحی آن متعلق به دهه اول انقلاب بود. او ادامه داد: طراحی تمام طرحهای دهه اول انقلاب عمقی بود. تولید ماشین ابزار بهعنوان مادر صنعتها در دستور كار بود. برنامهریزی شد که کار ناقص عالیخانی را تکمیل کنند. ساخت ماشینآلات معدنی، قطعات هیدرولیک، تراکتور باغی و... همه مهم بود و برای زیرساختهای صنعتی خوب بود. درحالیكه در دیگر دورهها ما همواره به دنبال توسعه زیرساختهای عمرانی بودیم.
بیپولی عامل تكیه به تولید داخل
بحرینیان گفت: در سال 72 واردات بدون انتقال ارز، بزرگترین بدهی را برای كشور رقم زد. در شرایطی كه بدهی دوران شاه در میانمدت و بلندمدت هم در حال پرداخت بود و كشور حداكثر شش تا هفت میلیارد دلار بدهی داشت، یكباره سقف بدهیها با انجام واردات بدون ارز به 40 میلیارد دلار رسید. این تصمیمگیری باعث ضربه بزرگی به اقتصاد کشور شد. او افزود: در سال 77 كه درآمدهای ارزی كشور به حدود 9 میلیارد دلار رسید و قیمت هر بشكه نفت هشت دلار شد، یكباره مسئولان به تولید داخل توجه كردند. ما در حال تحلیل هستیم که ببینیم چه صنایعی در چه زمانهایی راه افتادند. داریم به نتایج شگفتی میرسیم. معتقدیم بزرگترین اشتغال آن زمان مربوط به طرحهای دهه اول انقلاب است.
این پژوهشگر توسعه عنوان كرد: وقتی درآمدهای ارزی پایین آمد، سه اقدام دیگر به دلیل بیچارگی انجام گرفت؛ اما در سال 82 دوباره درآمدهای ارزی روی 24 میلیارد دلار آمد و دوباره اشتباهات قبلی تکرار شد و كشور به سمت مونتاژ رفت. با بازی واژهها و شعار جلوگیری از انحصار، سراغ راهکارهای شکستخورده رفتند. او گفت: عنصری که در سه دوره طلایی اقتصاد ایران به صورت مشترک داریم و الان هم این عنصر را بهعنوان نقطه اتکا برای برونرفت از شرایط میبینم، این بود که به این نتیجه رسیدند که یک گروه یا قوه عاقلهای از نخبگان کار هدایت اقتصاد كشور را انجام دهند. میدانستند که دانش کافی ندارند؛ اما خردهدانشها اگر کنار هم قرار گیرد، کوه هم جابهجا میشود. در نتیجه باید یک قوه عاقلهای در یك نهاد فراقوهای و مستقل از سه قوه برای اقتصاد تصمیم بگیرد. بحرینیان تأکید كرد: تصمیمگیران اقتصادی ما اهلیت حرفهای نداشتند.
ناتوان از آیندهنگری بودند و به این صفات باید ناکارآمدی را هم اضافه كرد. راهحل مشكلات را تاریخ به ما نشان داده است. کشورهای دیگر مثل چین، کره، سنگاپور، تایوان و مالزی یک قوه عاقله برای بخش صنعت خود گذاشتند؛ زیرا میدانستند در مقابل جایی که دانش و تکنولوژی جهان سه ماه به سه ماه بهروز میشود، برای جلوگیری از عقبماندن، باید از نیروهای دیگر کمک گرفت.
نقشآفرینی عالینسب در دوران سخت جنگ
محمدرضا بهشتی، دانشیار دانشگاه تهران، نیز در این نشست از نقش مؤثر مرحوم عالینسب در ایام جنگ یاد كرد. او گفت: یکی از مراجع تقلید بعد از بحث علمی و فنیای كه مرحوم عالینسب در زمینه تسهیلات بانكی با این مرجع داشت، تقلید در مسائل اقتصادی را به مرحوم عالینسب حرام کرده بود؛ زیرا او در این مسائل به درجه اجتهاد رسیده بود. او بیان كرد:
عالینسب تاریخچه صنعت ایران بود و من فکر نمیکردم در دوران بسیار سخت جنگ او چنین نقشی را ایفا كند. در شرایط بحرانی و روزهایی كه ما در برابر بحران آرد و غلات قرار گرفتیم، بهطوریکه یکباره متوجه شدیم سه روز غلات در انبارها وجود دارد، عالینسب به غلطبودن آمارها پی برد و علاوه بر تلاش برای تأمین نیاز غلات، از امام اجازه گرفت تا به نانواییها دستور دهند كه برای مقابله با اثر منفی روانی كمبود غلات، كیسههای آرد پشت در مغازهها چیده شود. این دانشیار دانشگاه تهران ادامه داد: حتی عالینسب در ایام جنگ هشدار داده بود که یک روز در خیابان ممکن است راه بروید و شما را از ماشینتان پیاده کنند و بگویند ما این ماشین را نیاز داریم و نشود به کسی پناه برد. او گفت: اعتماد عمومی در ایام جنگ در تاریخ ایران بیسابقه بود؛ اما این كالای باارزش را خیلی ارزان مبادله كردیم و معلوم نیست با چه مبادله كردیم. به گفته بهشتی، عالینسب انسان صادقی بود كه بههیچوجه طمع شخصی نداشت و با وجود دو كارخانه با 400 كارگر و دارابودن سمت مشاور شورایعالی اقتصاد، لحظهای برای تأمین منافع خود تلاش نكرد. علی رضاقلی، پژوهشگر علوم سیاسی، نیز از عالینسب بهعنوان یك انسان وطندوست یاد كرد. به اعتقاد او، حس وطندوستی در ایران رو به كاهش است و دلیل آن نیز حكومت هزارساله ایلات در ایران بوده است. رضاقلی افزود: از ایلات نمیتوان انتظار داشت كه آموزشهایی داشته باشند كه حس وطنپرستی را در افراد تقویت كند.
شرق