عبارت «ایران بهشت دلالان و واسطهها است »را بارها شنیدهایم متأسفانه هیچ زمان این سرزمین برای دلالان به جهنم تبدیل نشده است. اگر دولت هم بخواهد نقدی به عملکرد سازمان امور مالیاتی داشته باشد با حملههایی روبهرو میشود که از بنگاههای شناسنامه دار نیست. افرادی که ثروت شان به واسطه گری و دلالی به اوج رسیده و حاضر نیستند لحظهای فرود بیایند. برای آنکه بتوان موضوع مالیاتها را به سرانجام رساند در شرایطی که قوانین خوبی در این حوزه وجود دارد چه کاری باید کرد؟ کارشناسان درجواب به این سؤال میگویند اصلاح ساختار مالیاتی تنها با همکاری سران سه قوه امکانپذیر است در غیر اینصورت هر کاری که صورت گیرد به سرانجام نمیرسد. درباره فرار مالیاتی و سبک و سیاقی که دولت در سال آینده باید دنبال کند با مهدی پازوکی؛ استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس اقتصادی گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میآید:
یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد و هیچ دولتی هم نتوانسته به آن پایان دهد، فرار مالیاتی است. به اعتقاد شما برای پایان دادن به چنین وضعیتی سیاستگذاران چه راه و روشی را باید در پیش بگیرند؟
دولت به تنهایی نمیتواند وضعیت مالیات و فرارهای مالیاتی را که صورت میگیرد پایان دهد. برای اصلاح ساختار اخذ مالیات، نیازمند همکاری قوای سه گانه (قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه) هستیم. اگر این بخشها به صورت همزمان و هماهنگ موضوع مالیات را در دستور کار خود قرار دهند، میتوانیم به سمت اصلاح وضعیت مالیات کشور حرکت کنیم. وقتی سه قوه کشور در بحث مالیات هماهنگ نباشند ساماندهی آن در حد یک حرف باقی میماند. با استفاده از تکنولوژی اطلاعات امکان وصول مالیات و بسته شدن راههای فرار وجود دارد. با تحقق درآمدهای مالیاتی دولت هم میتواند بودجه جاری خود را تأمین کند. در حال حاضر سهم مالیات در تولید ناخالص داخلی در ایران 5/7 درصد است در حالی که این عدد در کشور ترکیه 20درصد است. یعنی در کشور ترکیه 20درصد GDP از تولید ناخالص داخلی است. در اسکاندیناوی این رقم ۵۰ درصد است.
چه عاملی باعث میشود که دولت به درآمدهای مالیاتی خود دست پیدا نکند؟ آیا عدم هماهنگی سه قوه باعث شده درآمدهای مالیاتی با برنامهها فاصله معناداری داشته باشد؟
دو عامل در محقق نشدن درآمدهای مالیاتی اثرگذار است. اولین موضوع اثرگذار؛ معافیت مالیاتی است که امیدواریم تمام این معافیتها از بین برود. در شرایط فعلی که فروش نفت و قیمت آن بهطور همزمان کاهش یافته، بودجه جاری کشور ما از محل مالیاتها تأمین میشود. توجه به تمام آمار و ارقام داخلی و بینالمللی تنها تأییدکننده این نکته است که ما باید گستره مالیاتی را بالا ببریم. در این میان معافیت مالیاتی تنها باید مختص مناطق محروم باشد. مثلاً در سیستان و بلوچستان باید نرخ مالیات را برای سرمایهگذاران نزدیک به صفر کنیم تا سرمایهگذاران داخلی و خارجی با جذابیت بیشتری اقدام به سرمایهگذاری و توسعه فعالیتهای خود در این دست مناطق کنند. در غیر این صورت همه نهادهایی که فعالیت اقتصادی انجام داده و به کسب درآمد میپردازند لازم است که مالیات پرداخت کنند و استثنایی نباید وجود داشته باشد. طبیعتاً اگر نظام مالیاتی کشور چتری همهگیر برای همه فعالان اقتصادی اعم از دولتی، خصوصی یا شبهدولتی شود آنگاه میتوان امیدوار بود که یکی از پایههای رقابت در کشور شکل گرفته و اقتصاد ایران را رقابتپذیرتر کند.
در غیر اینصورت بنگاههای ما از یک سو انرژی ارزان استفاده میکنند و مالیات نمیپردازند و از سویی دیگر محصولاتی را به بازار روانه میکنند که خریداری در بازارهای جهانی ندارد. دومین موضوع؛ فرار مالیاتی است و بارها گفتهام که ایران بهشت دلالان و واسطهها است. آنها برای آنکه روند درآمدزایی شان مشخص نیست به راحتی از پرداخت مالیات فرار میکنند. خوشبختانه در بودجه 98، در زمینه حذف برخی از معافیتهای مالیاتی گامهای خوبی برداشته شده است. یکی از اتفاقات مهم که میتواند در اقتصاد کشور اثرگذار باشد حذف معافیت مالیاتی آستان قدس رضوی و برخی از نهادهای نظامی است. طبق قانون هر کسی که درآمد دارد باید مالیات بدهد. ما در این زمینه کمبود قانونی نداریم ولی ناتوانی در اخذ مالیات داریم. اگر سیستم کارا و درستی در زمینه دریافت مالیات وجود داشت، کشور با حجم قابل توجهی از فرار مالیاتی مواجه نمیشد. سیاستگذاران باید بپذیرند که با روشهای سنتی نمیتوان مالیات گرفت. برای آنکه به سیستمی دست پیدا کنیم که از طریق آن بتوان مالیاتها را وصول کرد، بانکهای اطلاعاتی باید بههم وصل شوند. یعنی از زمانیکه کالا سفارش داده میشود تا به گمرک و سایر بخشها از جمله سازمان امور مالیاتی میرود و فرد به پول دست پیدا میکند، باید مشخص باشد و با استناد به اسناد از وی مالیات گرفته شود.
یکی از بخشهایی که میتواند اقتصاد کشور را شفاف کند و از سویی به فرار مالیاتی پایان دهد، عضویت ایران در FATF است. به نظر میرسد مخالفان این مهم، از شفاف نبودن اقتصاد سود میبرند و به قول شما در بهشت خودشان هستند.
بهطور قطع FATF از فساد و ورود پولهای کثیف به کشور جلوگیری میکند. هر کشوری که مخالف با پولهای کثیف باشد با عضویت ایران در FATF موافق است. در کشوری که قاچاق، رشوه، فروش مواد مخدر و... وجود دارد، مبارزه با پولشویی ضرورت دارد. وقتی پولهای کثیف به راحتی وارد کشور و چرخه اقتصاد میشود فرار مالیاتی هم با شرایط بهتر و راحتتری اتفاق میافتد چرا که شفافیتی در این موضوع وجود ندارد. با توجه به چنین دستاوردهایی سیاستگذاران به دنبال تصویب FATF هستند و معتقدند که مسیر اقتصاد با تصویب آن وارد ریل درستی میشود. برخی مخالف این هستند که اقتصاد ایران به سمت شفافیت پیش برود، چون جلوی رانتخواری گروهی گرفته میشود، در حالی که همین عدم شفافیت سبب شده تا بانکهای بزرگ خارجی حاضر به مراوده با بانکهای ما نباشند و زیان این عدم شفافیت به کل اقتصاد کشور رسیده است.
عنوان کردید که در قوانین مالیاتی و اخذ آن مشکلی وجود ندارد. با وجود اینکه خلأ قانونی در این حوزه وجود ندارد، توصیه شما چیست؟
ما نیازمند طراحی سیستمی هستیم که امکان وصول مالیات را برای کشور فراهم کند. اگر سیاستگذاران ندانند که چه کسانی درآمد دارند هیچ زمان نمیتوانند در دریافت مالیات موفق شوند و از سویی از وابستگی به درآمدهای نفتی فاصله بگیرند. چالش اصلی کشور نبود سیستم اطلاعات است و به همین جهت میبینیم سازمان امور مالیاتی برای آنکه به سیستم درست اطلاعاتی دسترسی ندارد نمیتواند مالیات را به غیر از کارمندان دولت و معدود مجموعههای دیگر بگیرد. با توصیههای اخلاقی نمیتوان جلوی فرار مالیاتی را گرفت. این عمل از طریق مبارزه با پولشویی انجام میشود. از طرف دیگر باید به وسیله سیستمهای مالیاتی درآمدها را رصد کرد و از آن طریق مالیاتها را افزایش داد.یک ضربالمثل مصطلح در کشورهای غربی وجود دارد و آن این است که از مرگ میشود فرار کرد اما از مالیات نمیتوان فرار کرد. برای حل مسأله فرار مالیاتی باید مسأله امضاهای طلایی را از بین ببریم. بسیاری از طریق همین فرارهای مالیاتی توانستهاند ثروتهای نجومی به دست بیاورند. در شرایط فعلی که اوضاع بنگاههای اقتصادی خوب نیست نباید نرخ مالیاتها را افزایش دهیم چرا که ممکن است باعث ایجاد رکود بیشتری شود.
به اعتقاد شما چند درصد از مردم مالیات نمیدهند؟
تصور میکنم حدود ۴۰ درصد اقتصاد کشور مالیات میپردازند که عمدتاً کارکنان دولت یا صاحبان مشاغل شناسنامهدار هستند، این در حالی است که حدود ۲۰ درصد از اقتصاد ایران معاف از مالیات هستند و حدود ۴۰ درصد فرار مالیاتی وجود دارد. این امیدواری وجود دارد که با اصلاحات صورت گرفته در بودجه 98، این درصد کاهش پیدا کند. صاحبان مشاغل ۱۰ هزار میلیارد تومان مالیات پرداخت میکنند، در حالی که حقوق بگیران دولتی بسیار بیشتر از اینها پرداخت مالیات دارند.
با آنکه در بودجه سال آینده حذف معافیت مالیاتی آستان قدس رضوی و برخی از نهادهای نظامی دیده شده است اما برخیها میگویند دولت نمیتواند مالیات از این مجموعهها بگیرد و در نهایت معافیت مالیاتی آنها تبدیل به فرار مالیاتی میشود؟
سازمان امور مالیاتی با رصد این مجموعهها به راحتی میتواند مالیات بگیرد و به هیچ عنوان اعتقاد به این موضوع ندارم که دولت در دریافت مالیات از مجموعههای بزرگ ناتوان است. دولت قدرت و اقتدار دریافت مالیات از همه بخشها دارد. با یکپارچهسازی سیستم اطلاعات پولی و مالی، به روزرسانی ابزارهای مالیاتستانی و افزایش پایه مالیاتی میتوان از ثروتمندان هم مالیات گرفت. این موضوع باید در سطح سران سه قوه مورد بررسی قرار گرفته و برای حل آن راهکاری اندیشیده شود، زیرا قطعاً مالیات مهمترین منبع درآمد دولت است. کمتر از ۵۰ درصد درآمدهای کشور را مالیات تشکیل میدهد که این رقم پایینی است، بنابراین باید کمک کنیم که درآمد اصلی دولت مالیات باشد.
افزایش نرخ مالیات در شرایطی که فروش نفت کاهش داشته است میتواند به کمک دولت بیاید؟
افزایش نرخ مالیات خبر بدی برای اقتصاد کشور است. وقتی کشور با رکود اقتصادی مواجه شده است و در مشکلات یک به یک نمایان میشود، افزایش نرخ مالیات رکود را عمیقتر میکند. دولت به جای آنکه به فکر افزایش نرخ مالیات باشد بهتر است که معافیتهای مالیاتی خود را به سمت صفر سوق دهد. اگر مالیاتها بهدرستی گرفته شود و بنگاهها و ثروتمندان امکان فرار مالیاتی نداشته باشند کشور وضعیت بهتری خواهد
داشت.
روزنامه ایران