احمد ميدري . معاون وزارت کار و رفاه
در شرق نوشت:
در انتخابات رياستجمهوري نمادي از بهثمررسيدن انرژي اجتماعي يک جامعه در غياب نهادهاي مدني بود. در جامعه ايران، نهادهاي مدني مانند احزاب، اتحاديههاي کارگري و انجمنهاي صنفي بسيار ضعيفاند؛ اما در غياب اين نهادها تلاش گسترده نيروهاي مردمي از شروع اعلام نامزدها، آغاز و در شبکههاي اجتماعي مجازي سرنوشت رياستجمهوري را تعيين کرد١. حفظ انرژي اجتماعي براي ايجاد تغييرات و مديريت آن در جوامعي مانند ايران که نهادهاي مدني به هر علتي ريشه ندواندهاند و در دوران طفوليت به سر ميبرند، براي بهبود وضعيت اقتصادي و اجتماعي اهميت بسيار دارد. در جوامعي که از نعمت نهادهاي مدني برخوردارند، انرژي مردمي براي کنشهاي جمعي داراي سازماندهي دائمي است و انتخابات تنها يکي از جلوههاي حاکميت مردم است.
در کنار انتخابات همواره مردم به اشکال مختلف سازماندهي شدهاند. حضور مردم در اداره مدرسه، محله، شهر و کارخانه، مردمسالاري انتخاباتي (Representative Democracy) را تبديل به مردمسالاري تأملي (Deliberative Democracy) ميكند. مردمسالاري تأملي يا مردمسالاري همانديشانه را برخي ريشه و عامل بقاي مردمسالاري انتخاباتي ميدانند. مردمسالاري تأملي انرژي اجتماعي را سازماندهي و امکان حضور مستمر مردم در زندگي جمعي را مهيا ميکند.برندگان انتخابات و حتي بازندگان آن بايد به فکر حفظ و سازماندهي انرژي اجتماعي باشند. بدون اين اقدام راهبردي امکان اصلاح امور کشور تقريبا غيرممکن است. براي سازماندهي انرژيهاي اجتماعي و حفظ اين سرمايه بزرگ که دولت و حکومت به آن نياز دارد، چه بايد کرد؟بايد انرژي مردمي را به گونهاي سازماندهي کرد که مردمسالاري انتخاباتي به مردمسالاري تأملي تبديل شود. شور و شوقهاي ايجادشده در ايام انتخابات شبکههاي گسترده ارتباطي را شکل داده است؛ اما اين شبکه بسيار ناپايدار است.
شبکههاي انتخاباتي در حول يک هدف مشخص (پيروزي در انتخابات) شکل گرفتند. بايد هدفي ديگر براي حضور مردم در صحنه سياست طراحي کرد. اهدافي مانند تأمين حقوق شهروندي، شفافيت، سالمسازي نظام اداري از فساد و... ميتوانند مردم را در صحنه اجتماعي کشور حفظ کنند. اين اهداف برخلاف پيروزي در انتخابات مقطعي نيستند؛ بلکه اهدافي دائمي و حتي ابدي هستند. اجازه سازماندهي نيروهاي مردمي بايد مطابق با اصول مقبول حکومت تعريف شود. همانطور که انتخابات رياستجمهوري مورد تأييد نهادهاي رسمي حکومت بود و در شکل پذيرفتنی آن به اجرا درآمد؛ به طور مثال از ميان انبوه نامزدها شش نفر اجازه يافتند در اين رقابت شرکت کنند، هدف مقبول پس از انتخابات نيز بايد در قالب جمهوري اسلامي ايران معنا و مصداق يابد. بههرحال همانطور که دولت به حضور مردم در انتخابات رياستجمهوري نيازمند است، به حضور مردم در صحنههاي مختلف اجتماعي نيز نياز دارد. ناکارآمدي نظام اجرائي و اداره کشور تنها با مردمسالاري تأملي تغييرپذیر است. تحقق مردمسالاري تأملي نياز نظام جمهوري اسلامي ايران است.