محسن فاتحی زاده
در شرایطی که نگاههای بسیاری از فعالین اقتصادی به نتیجه مذاکرات دوخته شده که چه زمانی تحریمهای ظالمانه برداشته میشوند تا دوباره اقتصاد ایران وارد دوره رونق شود، میطلبد برخی نیز نارساییهای عمده اقتصادی که هیچگونه منشأ خارجی ندارد (که ما واژه خودتحریمی را مناسب میدانیم)، بررسی کرده و چارهاندیشی کنند.
چرا که حتی بعد از لغو همه تحریمهای خارجی، مانع اصلی رونق اقتصاد ایران همین خودتحریمهایی است که اتفاقاً از طریق مذاکره، بیانیه، تفاهم و ... هم قابل رفع نیستند.
بنده تلاش میکنم در این نوشته یکی از موارد خودتحریمی را معرفی کرده و فعالان اقتصادی را نیز دعوت میکنم هر یک در هر حوزهای که فعالند مواردی که با آن مواجهند را معرفی کنند.
خودتحریمی این نوشته در حوزه گردشگری است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند اگر بخشی از اقتصاد ایران بتواند جایگزین نفت شود حوزه گردشگری است. اما مانند بسیاری مسائل دیگر که متأسفانه ما تلاش میکنیم مشکلات را غیرقابل حل جلوه دهیم این موضوع را نیز اینگونه مطرح میکنیم که "خوب چون گردشگر خارجی فقط برای خوشگذرانی از نوع عیاشی و بیبند و باری میآید و از طرفی ما چون در ایران به لحاظ فرهنگی نمیتوانیم پذیرای آنها باشیم پس در نتیجه از گردشگری آبی برای اقتصاد ایران گرم نخواهد شد."
اما سوال: فرض کنید ما توانستیم ۲۰ میلیون گردشگر خارجی که شرایط فرهنگی ایران را رعایت کنند مجاب کنیم به ایران بیایند و ایرانیهایی را که معمولاً به همه گردشگران خارجی به یک چشم نگاه میکنند را هم مجاب کردیم که فعلاً با دو چشم نگاه کنند، و دوباره فرض کنید که راهها، جادهها و هتلهای ما هم ظرفیت پذیرش این تعداد گردشگر را داشته باشند؛ حتی با این شرایط فکر میکنید میتوانیم انتظار داشته باشیم گردشگری ما به شکل بادوام و با ثبات رونق یابد؟
پاسخ من (شاید عجیب باشد) ولی این است که بخش قابل توجهی از آنان به محض ورود به ایران یا تصمیم میگیرند که برگردند یا آخرین بارشان خواهد بود که به ایران میآیند و یا مبلٌغ منفی صنعت گردشگری ایران خواهند شد.
اما چرا؟ چون در اولین مواجههشان با ایران با وضعیت اسفناک فرودگاه بینالمللی ایران مواجه میشوند. واقعیت این است که فرودگاه یک کشور، پیشانی آن کشور است ولی تأسف آور اینکه خارجیهایی که بماند، حتی وقتی ایرانیها وارد این فرودگاه میشوند و آنرا با فرودگاهی که در یکی از کشورهای دور و نزدیکی که چند ساعت پیش در آن سوار هواپیما شدند مقایسه میکنند دچار یأس فلسفی میشوند.
صرفنظر از فضای کلی فرودگاه که مانند بسیاری از طرحهای عمرانی دولتی گویی هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده دچار فرسودگی و استهلاک شده، میتوان در یک نگاه ساده معضلات زیر را در آن برشمرد:
- در بدو ورود مسافرین ورودی از یک راهروی تنگ و خفه رد می شوند.
- نامناسبتر از مورد فوق محل چک کردن پاسپورتها، فضایی است با سقفی بسیار کوتاه و دلگیر.
- سرویسهای بهداشتی بسیار کم تعداد و متأسفانه در بسیاری موارد کثیف هستند.
- بار با تأخیر به محل تحویل بار میرسد.
- نقالههایی که در محل تحویل بار قرار دارند بسیار فرسوده و حتی بعضی از لایههای آنها کنده شده و کثیف هم هستند.
- با توجه به معطلیهای زیاد صندلیهای مناسب و به تعداد در فضای فرودگاه تعبیه نشده است.
- چرخ دستیها به صورت نامنظمی در فضای تحویل بار پراکندهاند.
- رفتار پرسنل نامناسب است، مثلاً یکی از پرسنل که میخواست چرخدستیهای جمع شده را به محل تجمع آنها ببرد از وسط صندلیهایی که مردم روی آنها نشسته بودند و با بلند کردن مردم این کار را انجام داد و پس از گلایه مسافرین حتی با آنها وارد مشاجره هم شد. اساساً استاندارد رفتاری معینی برای پرسنل فرودگاه وجود ندارد.
- تغییر ناگهانی گیتهای خروجی که موجب سردرگمی مسافرین میشود امری کاملاً عادی است.
- خرابی و یا خارج از دسترس بودن سامانههای پرداخت عوارض خروج مکرر اتفاق می افتد.
- بازرسی سلیقهای پروازهای ورودی در آخرین مرحله، صرفنظر از اینکه فلسفه چندان مشخصی ندارد ولی اینکه کاملاً سلیقهای و بعضاً با نگاه به چهره افراد به صورت تصادفی انجام میشود تعجب برانگیز است.
- مکانیزم معیوب گیتهای بازرسی در حدی که حتی نظم مناسبی برای استقرار سبدهای وسایل همراه موجود نیست در حالیکه در بسیاری از کشورها سازوکار بسیار ساده ای برای چرخش سبدها ایجاد شده است.
- عدم مدیریت صفوف مسافرین در حالیکه در بسیاری از فرودگاهها دنیا به سادگی و با استقرار چند لایه نوارهای جداکننده پر ازدحامترین فرودگاهها را به راحتی مدیریت میکنند.
- عدم مدیریت کاروانهای زیارتی که متأسفانه به علت بینظمی گستردگی که بر این کاروانها حاکم میشود چهره زائرین بزرگوار را نیز نزد دیگر مسافران مخدوش میکند.
مجموعه کاستیهای فوق مواردی است که هر فردی اگر تنها ۲ یا ۳ مرتبه از این فرودگاه استفاده کرده باشد به راحتی میتواند آنها را تأیید کرده و حتی موارد دیگری نیز به آنها بیافزاید.
اما نکته اساسی این است که آیا نظافت سرویسهای بهداشتی، بازسازی و نوسازی تجهیزات ابتدایی، اصلاح رفتار پرسنل، تنظیم صفوف مسافران، اصلاح رویههای مدیریتی اولیه و مواردی از این دست، نیاز به برچیده شدن تحریمهای ظالمانه خارجی دارد؟ آیا با لغو تحریمهای خارجی اوضاع این فرودگاه بهبود مییابد؟ اینجاست که میتوان ادعا کرد که حتی پیشنیاز استفاده از فرصت لغو تحریمها لغو خودتحریمیهای داخلی است که همانطور که ذکر شد صرفاً با جلسات دیپلماتیک قابل رفع نبوده و کار میخواهد و فکر و تلاش.
در نوشته عامدانه از نام فرودگاه بینالمللی امام خمینی استفاده نشد چرا که این فرودگاه با شرایطی که دارد حتی زیبنده این نیست که نام شخصیت معمولی را یدک بکشد چه رسد به نام مبارک حضرت امام (ره)!
لذا پیشنهاد پایانی این میتواند باشد که یا نام فرودگاه را عوض کنید و یا هر چه سریعتر آنرا اصلاح نمائید!
منبع: الف