فقر، تورم را ملموستر میکند
روزی که دولت یازدهم سکان اداره کشور را در دست گرفت، آمارها رقم تورم میانگین را بیش از ۴۰ درصد نشان میدادند. از همان ابتدا دولت عزم راسخ خود را برای کاهش نرخ تورم اعلام کرد و در این راه به موفقیتی بیش از انتظار خود نیز دست یافت و حالا نرخ تورم را به حوالی ۱۵ درصد رسانده است. با این حال اثرات کاهش نرخ تورم در زندگی مردم دیده نمیشود و حتی برخی پا را فراتر نهاده و دولت را به دستکاری آمار، به شیوه دولتهای نهم و دهم، متهم میکنند. متأسفانه افراد عادی جامعه مفهوم تورم را دقیق متوجه نشدهاند و این ادعاها از تفکری سرچشمه میگیرد که کاهش تورم را مساوی با کاهش قیمت میدانند و از اینرو مردم به استناد کاهشنیافتن قیمتها و گاه افزایش آنها منکر کاهش نرخ تورم میشوند. البته این نکته نیز قابلتوجه است که درآمد اکثر خانوارها در برابر رشد افسارگسیخته تورم در سالهای قبل هنوز واقعی نشده است و قدرت خرید با قیمتهای فعلی وجود ندارد، بنابراین رسیدن تورم به صفر نیز نمیتواند گشایشی در زندگی ایجاد کند مگر اینکه درآمد خانوار رشد کند که این مسئله رابطه مستقیم با خروج از رکود و رسیدن به رونق اقتصادی دارد، آن هم در شرایطی که آثار تورمهای شدید سالهای گذشته هنوز بر تولید و اقتصاد دیده میشود و برای درمان آن هنوز باید وقت و هزینه صرف شود. چند اقتصاددان و کارشناس در گفتوگو با «شرق» متفقالقول ابتدا این مسئله را متذکر میشوند که کاهش تورم بهمعنای کاهش قیمت نیست بلکه نشان دهنده کاهش شیب رشد قیمتهاست.
فقر، تورم را ملموستر میکند
هادی زنوز. اقتصاددان
بانک مرکزی با استفاده از میانگین قیمت کالا و خدماتی که در سبد مصرفی خانوار جای دارد و با توجه به وزنی که این کالا و خدمات در سبد مصرفی بهخود اختصاص میدهد، نرخ تورم را محاسبه میکند. واقعیتی که وجود دارد این است که مردم براساس خریدها و تجربیات روزمره، احساسی از تورم دارند که با نرخ واقعی تورم تفاوت دارد، مثلا در شاخص تعیین نرخ تورم، وزن مربوط به مسکن در سبد مصرفی خانوار بالای ٣٠ درصد است که اغلب مورد توجه مردم قرار نمیگیرد؛ درحقیقت اجاره در یک سال اخیر نسبت به نرخ تورم بسیار اندک افزایش یافته، ولی مردم این مسئله را به حساب نمیآورند.
برای تعیین نرخ تورم از شاخص قیمت کالا و خدمات در نقاط مختلف شهری و روستایی استفاده میشود که با نمونهگیری در سطح خردهفروشی، برای محاسبات مورد استفاده قرا میگیرد. با توجه به اهمیت کالا و خدمات در سبد مصرفی خانوار، وزنی به کالا یا خدمات مزبور اختصاص پیدا میکند و قیمت کالا به تناسب وزنی که در سبد مصرفی دارد، در تعیین شاخص تأثیرگذار خواهد بود.
واقعیت این است که روش تعیین نرخ تورم علمی و روشن است و گرچه احتمال اشتباه در نمونهگیری وجود دارد، اما احتمال دستکاری عمدی و آمارسازی وجود ندارد. درحقیقت، فقر باعث میشود افزایش قیمت، بهخصوص در حوزه کالاهای اساسی، بیشتر حس شود و آثار کاهش نرخ بهچشم نیاید.
به نظرم دلیلی ندارد مقامات رسمی بخواهند در آمار دستکاری و نرخ تورم را کمتر از چیزی که هست، اعلام کنند، این تصور غلط وقتی ایجاد میشود که کاهش نرخ تورم را به معنی کاهش قیمت بدانیم درحالیکه کاهش نرخ تورم فقط کمشدن شیب گرانی را نشان میدهد.
تنها با تورم صفر، قیمتها رشد نمیکند
بایزید مردوخی. اقتصاددان
در دوسال اخیر، نرخ تورم از بالای ٤٠ درصد به حوالی ١٥ درصد رسیده اما انتظارات تورمی در جامعه و مردم به دلیل همان تورم بالای ٣٠،٤٠ درصدی سالهای گذشته، باقی مانده است و این مسئله به سهولت از ذهن مردم خارج نمیشود. اما باید توجه کرد اینکه نرخ تورم از ٤٥ درصد به ١٥ درصد رسیده، معنایش این نیست که دیگر قیمتها رشدی نخواهند داشت. تورم صفر نشده که قیمتها ثابت بمانند، بلکه هنوز ١٥ درصد افزایش مییابند ولی سرعت رشد قیمتها کاهش پیدا کرده است.
احساسی که باعث میشود مردم فکر کنند تورم کاهش پیدا نکرده، تا حدی درست است، چراکه هنوز تورم ١٥ درصد و افزایش قیمت در جامعه و اقتصاد وجود دارد و احتمالا در این فاصله، رشد درآمدها و قدرت خرید مردم هم به اندازهای نبوده است که بتواند این تورم ١٥ درصدی را جبران کند. ازاینرو مردم که با تورم ٤٥ درصد بهسختی زندگی میکردند، با تورم ١٥ درصد هم شاهد رفاه نسبی نیستند. با برطرفشدن رکود اقتصادی و افزایش نسبی سطح درآمدی افراد، کاهش نرخ تورم میتواند در زندگی روزمره مشاهده شود.
٢٥ درصد کاهش نرخ تورم در هر صورت کار خود را کرده است؛ برای مثال قبل از افزایش تورم به ٤٥ درصد اگر فردی کالایی را مثلا هزار تومان میخرید وقتی تورم به ٤٥ درصد رسید، این قیمت فرضا هزار و ٥٠٠ تومان شد. نکته اینجاست که قیمت کالا بعد از کاهش نرخ تورم از ٤٥ درصد به ١٥ درصد، کمتر از هزار و ٥٠٠ تومان نمیشود، بلکه فقط آهنگ رشد قیمت به ١٥ درصد رسیده و از این به بعد سرعت افزایش قیمت، کمتر خواهد بود.
تنها جلوی رشد قیمتها گرفته شده است
محسن صفایی فراهانی. فعال اقتصادی
درست است که تورم از رشدی حدود ٤٠ درصد به ١٥ درصد رسیده، اما این کاهش تورم به این مفهوم نیست که قیمتها بالا نرفته، بلکه تنها جلوی رشد قیمتها گرفته شده است. واقیعت این است که در دولت یازدهم، رشد قیمتها کنترل شده است. بااینحال قیمتها کماکان بالاست چون تورم هنوز هم دورقمی است و به همین دلیل است که کاهش تورم باوجود اعلام کاهش نرخ تورم از ٤٠ درصد، به ١٥ درصد برای عامه مردم ملموس نیست. متأسفانه شرایط اقتصادی به نفع طبقه محروم نیست و مشکلات اقتصادی همچنان وجود دارد. بررسی قیمت اقلام کالایی در کشور نشان میدهد کالا ارزان نشده و تنها جلوی رشد قیمتها از ناحیه دولت گرفته شده است. در سال ٩١ قدرت خرید مردم پایین آمد، بهطوریکه از آن سال تاکنون، توان مالی مردم به یکسوم کاهش یافته است. در همان دوره زمانی قیمت دلار به سههزارو ٤٠٠ تومان و گاه بیشتر رسیده و همه کالاهای بعد از افزایش دلار با افزایش نرخ روبهرو شدند، در مقابل دستمزدها همچنان به ریال محاسبه میشود و اضافهحقوقی که به کارمندان و کارکنان تعلق میگیرد، در حد ناچیزی است که پاسخگوی قدرت خرید مردم نیست. در چنین شرایطی کماکان فشار مضاعفی بر حقوقبگیران وجود دارد، چون کالاها و اجناس با دلار سههزارو ٤٠٠ تومان سنجیده و دستمزدها به ریال پرداخت میشود. متأسفانه حقوق متناسب با افزایش دلار، رشد نکرد تا قدرت خرید مردم حفظ شود. دولت یازدهم در این مدت در کنترل و کاهش نرخ تورم موفق عمل کرده، اما دولت در ششماهه دوم سال برای کاهش نرخ تورم مشکلات بیشتری خواهد داشت.
تا درآمد واقعی نشود، توان خرید ایجاد نمیشود
جعفر خیرخواهان. اقتصاددان
تصور مردم مبنی بر اینکه تورم کاهش پیدا نکرده چون هنوز قیمتها بالاست، حتی رئیسجمهور و مسئولان اقتصادی دولت را مجبور کرد چندین بار در نشستهای مطبوعاتی بگویند کاهش نرخ تورم به معنای کاهش قیمتها نیست، بلکه شیب رشد قیمتها کاهش یافته است. مردم فکر میکنند وقتی تورم کاهش پیدا کرده باید قیمت اجناس نیز کاهش پیدا کند که این یک برداشت اشتباه و یک سوءتفاهم است.
نرخ تورم، میانگین رشد قیمت کالاهایی است که در سبد مصرفی خانوار جای میگیرد، نکته قابل توجه این است که بخش زیادی از سبد خانوار به مسکن و اجارهبها اختصاص دارد که در یک سال اخیر افزایش چندانی نداشته و اثرات تورمی برخی از کالاهای مصرفی که بیشتر گران شدهاند را در شاخص تورم خنثی میکند.
مسئله دوم افزایشنیافتن درآمد خانوار به دلیل معضل بیکاری و رکود اقتصادی است درنتیجه دستاورد کاهش نرخ تورم، زیاد برای مردم محسوس نیست. وقتی این موارد را در کنار هم بگذاریم، علت این احساس و تفکر مردم نسبت به کاهشنیافتن نرخ تورم، نسبتا مشخص میشود.
زمانی مردم طعم کاهش نرخ تورم را درک میکنند و به رفاه نسبی میرسند که درآمد واقعی آنها افزایش پیدا کند؛ درآمد زمانی واقعی افزایش مییابد که بیش از نرخ تورم رشد کند. در شرایط فعلی، درآمد اکثریت مردم از نرخ تورم، کمتر افزایش پیدا کرده و حتی عقبماندگیهای قبلی درآمد از نرخ تورم نیز هنوز جبران نشده و از اینرو قدرت خرید پایین است و بهفرض صفرشدن تورم و افزایشنیافتن قیمت کالا، تا درآمد به حد واقعی نرسد، توان خریدی ایجاد نمیشود.
مسئلهای که وجود دارد این است که متأسفانه مردم ما بسیار بیصبر شدهاند و دولت این اجازه را پیدا نمیکند که با آرامش و صبر، سیاستهای درست را پیش ببرد و اجرا کند. بیاعتمادی نیز وجود دارد و گوش شنوایی برای فریادهای دولت وجود ندارد، کسی از گزارشات موفقیتهای دولت استقبال نمیکند و دلگرمیای برای دولت وجود ندارد.
مردم ٢ سال دیگر آثار کاهش تورم را میبینند
علی قنبری. اقتصاددان
تورم در درازمدت تأثیر خود را بر زندگی مردم باقی میگذارد و اثرش حداقل دو تا سه سال باقی میماند و اینطور نیست که به محض کاهش نرخ تورم، آثار را نشان بدهد.
ابرتورم بیش از ٤٠ درصدی در دولت گذشته به این دلیل که مدتزمان طولانی بر اقتصاد حاکم بود، آثار بلندمدتی بر جای گذاشته و زمان میخواهد تا آثار مثبت کنترل و کاهش نرخ تورم نشان داده شود. مردم در یکی، دو سال آینده شواهد کاهش نرخ تورم را خواهند دید.
نکته دیگری که وجود دارد و باعث شده مردم اثرات کاهش نرخ تورم را حس نکنند و این تصور برای برخی ایجاد شود که کاهش نرخ تورم از ٤٥ درصد به حوالی ١٥ درصد، دستکاری آماری بوده، این است که وجود معضل بیکاری در جامعه بر زندگی مردم آثار منفی گذاشته و باعث شده است درآمد خانوارها پایین باشد و قدرت خرید نیز محدود و کم شود. در این شرایط رفاه اجتماعی آنچنان که باید بالا نیست و مردم احساس فقر و عدم رفاه میکنند.
قدرت خرید با درآمد خانوار رابطه مستقیم دارد، در شرایطی که نرخ بیکاری در اجتماع بالا باشد، خانواده بخشی از درآمدی که باید داشته باشد را به دلیل وجود عضو بیکار در خانواده از دست میدهد درحالیکه هزینه کماکان باقی است بنابراین کاهش نرخ تورم بدون اینکه درآمد معقولی برای خانوار وجود داشته باشد، تأثیر چندانی بر روند زندگی نمیگذارد.
مردم مفهوم تورم را اشتباهی تحلیل میکنند
وحید شقاقی. اقتصاددان
متأسفانه مردم مفهوم تورم را بهاشتباه تحلیل میکنند. تورم بهمعنای سرعت رشد قیمتهاست، یک زمانی در کشور ما سرعت رشد قیمتها ٤٠ درصد بود ولی هماینک سرعت رشد قیمتها به ١٥ درصد رسیده است. پس کاهش نرخ تورم از ٤٠ درصد به ١٥ درصد بهمنزله این نیست که قیمتها بالا نرفته بلکه به این معناست که قیمتها با سرعت ١٥ درصد بالا میرود؛ بنابراین قیمتها همچنان بالا میرود اما سرعت رشد قیمتها کاهنده شده است. نکته دیگر آن است که تورم مجموعه ٣٠٠ تا ٤٠٠ قلم کالا را شامل میشود؛ درحالیکه مردم با ٥٠ تا ٦٠ قلم کالا در طول سال کار دارند. به نظر میرسد بانک مرکزی و مرکز آمار ایران باید تورم ٥٠ قلم کالای حیاتی و پرمصرف را هم بهطور جداگانه محاسبه و اعلام کنند. هماینک تورم ٥٠ قلم کالای ضروری و پرمصرف مردم مثل میوه، سبزی، گوشت، لبنیات و اجارهخانه و غیره بهطور جداگانه محاسبه نمیشود اما برای شفافسازیهای بیشتر بهتر است چنین کاری در دستورکار قرار گیرد. چرایی عدمافزایش قدرت خرید مردم هم به مسئله افزایش دستمزدها مربوط است. به عبارت سادهتر درست است که سرعت رشد قیمتها پایین آمده اما دستمزد کارمندان افزایش قابلتوجهی نیافته است. دستمزد کارمندان بین ١٤ تا ١٧ درصد افزایش یافته اما احساس مردم این است که در ٥٠ قلم کالای حیاتی و ضروری خود با افزایش تورمی بیش از ١٥ درصد مواجهاند و به همین دلیل احساس میکنند نسبت به سال قبل متضرر شدند. البته اگر محاسبات دقیق صورت گیرد، این موضوع مشخص میشود که در ٥٠ قلم کالای پرمصرف و ضروری مثل اجارهخانهها رشد قیمتها بیش از ١٥ درصد بوده است. هماینک تورم به ١٥ درصد رسیده اما برای کاهش بیشتر تورم باید اصلاحات ساختاری و بنیادین انجام شود؛ در واقع کاهش تورم از هماینک نیازمند ازبینبردن فساد، رانت، سوداگری و رقابتپذیری است.
منبع: شرق