علی شمس اردکانی
در ارتباط با بحث تعیین قیمت بنزین این روزها مباحث متفاوتی مطرح است. بنزین یک کالای تجاری قابل مبادله بینالمللی است که قیمت آن در حوزه خلیجفارس نیز به صورت تجاری تعیین میشود. اکنون قیمت بنزین در حوزه خلیجفارس معمولا بین 55تا 60 سنت (معادل 1500 تومان) است. این به آن معناست که ما در کشور حتی اگر نرخ بنزین را برای همهافراد صاحب اتومبیل شخصی 1000تومان هم در نظر بگیریم، باز هم هزینهفرصت تامین مابهالتفاوت نرخ بنزین دولتی تا نرخ بنزین موجود در منطقه 500تومان است. یعنی دولت هزینهزیادی را باید متحمل شود تا اقشار شهری دارای درآمد نسبتا مناسبت (که صاحب اتومبیل هستند) از رفاه بیشتری بهرهمند باشند. این مساله باعث گسترش روندهای ضد عدالت اجتماعی در کشور میشود. اگر بنزین جزو اموال ملی است، پس برای همه باید باشد. اینکه گروهی از افراد جامعه در یک خانوار 5-4 اتومبیل دارند و از این هزینهی دولت بیشتر بهرهمند میشوند، عملا خلاف عدالت است. این یعنی دولت با دادن این نرخ بنزین به اندازه هر لیتر مصرف بنزین، 500تومان به بخشهای فاقد اتومبیل در جامعه آسیب وارد میکند. ما اگر میخواهیم یارانه بدهیم، باید ابتدا این یارانه را به قشر فقیر جامعه بدهیم و نه قشر غنی که از فرصتهای بیشتری بهرهمند هستند.
از ابتدای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها نیز مشکل ما با رئیسجمهور قبلی این بود که ما میگفتیم دولت به اندازه کافی به اغنیا یارانه میدهد. لذا لازم نیست به همهگروههای درآمدی جامعه یارانه نقدی و یا بنزینی داده شود. بسیاری از اشخاص در جامعه ما هستند که هیچ وسیلهنقلیهموتوری را دارا نیستند. پس ما باید در بحث بنزین از خزانهکشور مایه نگذاریم و اگر کسی در انتها نیاز اقتصادی داشت، از مازاد موجود در خزانه به او بدهیم. هیچ استدلالی پشت ایدهبهرهمندی برابر همهافراد جامعه از یارانهها وجود ندارد. آن هم در شرایطی که دولت فعلی بهشدت با مشکل کسری بودجه دست و پنجه نرم میکند. استدلال دیگر این است که قیمت حاملهای انرژی جزو قیمتهای کلیدی در جامعه به حساب میآیند و نمیتوان آنها را به قیمتهای ناصحیح فروخت. چه بخواهیم و چه نخواهیم حقوق و دستمزد و هزینههای زندگی و سایر نرخهایی که در اقتصاد ایران و ترکیه وجود دارند نزدیک به هم هستند.
اما قیمت بنزین در ترکیه تقریبا سه برابر ایران است. البته با این تفاوت که ترکیه به هیچ عنوان بنزین تولید نمیکند و ما بخشی از بنزین مصرفی خود را تولید میکنیم. در این شرایط این انتظار را داریم تا مانند بازارهای ایران که مملو از تولیدات ترکیهای است، کالاهای ایرانی نیز در ترکیه دیده شوند. لذا از دید بنده از حیث روابط اقتصادی جهانی نیز این میزان نرخ بنزین به ضرر ماست. البته رشد اقتصادی ترکیه متاسفانه از ایران بالاتر است. این در حالی است که یک متر مکعب گاز در ترکیه حدود 30 سنت است (نزدیک هزار تومان) است که از ایران بسیار گران تر است و ما درحال حاضر هر لیتر بنزین را به اندازه یک متر مکعب گاز ترکیه میفروشیم. گاز از استانهای محروم جنوبی به سمت شمال میآید و این درحالی است که همان استانهای جنوبی که بعضا از گازرسانی هم محروم هستند، باید برای گازی که انتقال آن بهدلیل فاصله اندک هزینهای ندارد، همان قیمتی را بپردازند که مصرفکنندهای در تهران میپردازد. این درحالی است که مصرفکنندهساکن تهران و یا رشت هزینههزاران کیلومتر لولهکشی و هزینههای میلیاردی برای گازرسانی به استانهای شمالی را نمیپردازد. ما با مساله بنزین و یارانهعوامانه و پوپولیستی برخورد کردیم. چه اینکه بخش زیادی از همین قیمت بنزین در ترکیه مالیات است. برخلاف اغلب نقاط جهان پول انتقال حاملهای انرژی را مصرفکننده میدهد که متاسفانه در ایران این هزینهها نیز برگردن دولت است. ما میگوییم اموال کشور حراج نشود و هرکس هم در انتها نیازمند ماند از بیتالمال بهرهمند شود. در شرایطی که دولت فعلی حقوق کارگران دولتی و معلمان حقالتدریس را نمیتواند پرداخت کند، هیچ دلیلی ندارد که مجبور باشد برای مصرف بنزین یارانه بدهد. این درست نیست که دولت عنوان کند که ما نمیدانیم چه کسی دقیقا ثروتمند است. دولت به راحتی از طریق زیر نظر گرفتن مصارف افراد میتواند به ثروت افراد پی ببرد و این بهانه وارد نیست.
منبع: آرمان