عضو هیأت علمی دانشگاه مازندران
درحالحاضر شمار کارگران غیرماهر مهاجر در جهان افزایش یافته است. کارگران مهاجر همواره در پائینترین پلههای نردبان شغلی قرار دارند و بهطور عام محروم از حقوق سیاسی و اجتماعی با پذیرش مزدهای پائین هستند. گرایشنداشتن کارگران بومی به مشاغل با مزد پائین سبب میشود مهاجران، مشاغل با مزد پائین را بپذیرند. مشاغلی هم که برای کارگران بومی جاذبه ندارد بیشتر مورد توجه کارگران مهاجر قرار میگیرد. همه موارد یادشده سبب میشود نرخ افزایش دستمزد در مشاغل اشغالشده توسط مهاجران پایین بماند و کارگران بومی از مشاغلی که توسط کارگران مهاجر انجام میشود، دور شوند. در مشاغلی که از طریق کارگران ساده و بدون مهارت در مناطق مهاجرپذیر انجام میشود نرخ بیکاری افزایش نمییابد و با توجه به اینکه تولید با هزینه پایینتری بهلحاظ دستمزد پایین، صورت میگیرد میتواند رشد اقتصادی را افزایش دهد.
در شرایط کسادی و رکود، بیکاری افزایش مییابد، نمیتوان از این منظر که کارگران مهاجر فرصتهای شغلی را اشغال کردهاند، بیکاری کارگران را به گردن کارگران مهاجر انداخت. آمار منتشرشده از سوی سازمان ملل در سال ٢٠١٢ میلادی درباره پناهندگان، نشان میدهد کل پناهندگان افغانستانی ٢,٦ میلیون نفر هستند که ١.٦ میلیون نفر از پناهندگان، ساکن پاکستان و ٨٦٨ هزار نفر به شکل سکونت مهاجران (غیرپناهنده) در مناطق مختلف ایران زندگی میکنند. عمده کارگران افغانستانی در ایران به شکل کارگران غیرماهر با مزد پایین کار میکنند. مهاجرت افغانها به شکل میلیونی به کشورهای پاکستان و ایران به طور غیرقانونی شروع شد اما حدود ٨٠ درصد از پناهندگان افغانستانی در اردوگاههای پاکستان اسکان یافتهاند. نکته قابلتامل این است که افغانهای فقیر به کشورهای ایران و پاکستان مهاجرت کردند اما افغانهای ثروتمند به عربستان، امارات متحده عربی و افغانهای تحصیلکرده به اروپا و آمریکا رفتند. مقایسه مزد در کشورهای افغانستان و ایران نشان میدهد متوسط مزد کارکنان دولت در افغانستان حدود ٨٥ دلار معادل ٢٧٢ هزار تومان یعنی کمتر از نصف حداقل مزد قانونی در ایران است. همین موضوع سبب وجود بیکاری و فقر گسترده در افغانستان، سطح نازل زندگی و تمایل قوی برای کار در ایران شده است.
شاغلان افغانستانی در بازار کار ایران حدود ٨٩٠ هزار نفر هستند که تعداد کارگران افغان با احتساب کودکان و زنان افغان شاغل بهبیش از یک میلیون نفر بالغ میشود. توزیع کارگران افغانستانی در استانهای ایران براساس سهم آنها در تولید ناخالص ملی نشان میدهد در استان تهران ٢٤.٦، اصفهان ٦.٥، خراسان ٦.٣، فارس ٤.٣ و سیستانوبلوچستان ١.٧درصد است. سهم کارگران افغانستانی در پنج استان یادشده در تولید ناخالص ملی ٤٢.٧ درصد است. همچنین سهم کارگران افغانستانی از جمعیت کشور در پنج استان یادشده ٤٣.٢درصد و سهم آنها از اشتغال کشور ٤٥.٦ درصد است.
کارگران افغان در استانهایی نظیر گیلان، ایلام و کرمانشاه که نرخ بیکاری بالایی دارند، سکونت ندارند و رابطه منفی میان حضور کارگران افغان و نرخ بیکاری در استانها مشاهده میشود. مهاجران افغان کمتر از چهار درصد جمعیت و شش درصد از نیروی کار کشور را به خود اختصاص دادهاند. به عبارتی در مقابل هر ١٦٠ مرد افغان ١٠٠ زن افغانستانی وجود دارد. مقایسه بیکاران بیسواد و کمسواد ایرانی و افغانستانی نشان میدهد در استانهای اصفهان، تهران، خراسان، سمنان، قم، کرمان، مرکزی، هرمزگان و یزد در مجموع ٣٢١ هزار و ٧٠٥ نفر افغانستانی و ٦٠٠ هزار و ٦١ نفر بیکار بیسواد و کمسواد وجود دارد. بهعبارتی حتی اگر کارگران افغان بیسواد و کمسواد را هم بهکار نگیریم باز هم تعداد کارگران ایرانی بیسواد و کم سواد بیشتر است و همه آنها اگر هم بتوانند جای افغانها را پر کنند باز هم بخشی از بیکاران ایرانی کمسواد و بیسواد نمیتوانند جذب بازار کار شوند. خانوارهای فقیر افغانستانی هماکنون به قالیبافی با دستمزدهای بسیار اندک روی آوردهاند. هماکنون حضور دختران و زنان افغانستانی در صنعت فرشبافی افزایش یافته و این درحالیاست که دستمزد این افراد بسیار اندک است. خانوارهای افغانستانی بهطور عام به شکل گسترده زندگی میکنند و باوجود درآمد بسیار اندک، سهم اشتغال زنان و دختران افغانستانی در قالیبافی بالا است. هماکنون ٨٦ درصد از مردان و ٤٠ درصد از زنان افغان (کمتر از ١٦ سال) قالیباف هستند. ٢٨ درصد از قالیبافان افغان کمتر از ١١ سال دارند و سهم کودکان قالیباف ایرانی و افغانستانی به ترتیب ٣ و ٤٨ درصد است. اوایل دهه١٣٧٠ مزد قالیبافی معادل حداقل مزد قانونی بود اما در اوایل دهه ١٣٩٠ مزد قالیبافی کمتر از نصف حداقل مزد قانونی شد. مزد قالیبافی بیش از ٤٠ درصد درآمد ٥٧ درصد از خانوارهای افغان است.
منبع: ایرنا به نقل شرق