چندي قبل دوستي از من پرسيد كه آيا ضريب پالما، معيار مقايسه نرخ درآمد 10درصد بالاي جامعه با 40درصد پايين جامعه، شاخص خوبي براي اندازهگيري نابرابري در ايران است يا خير؟ من براي پاسخ به اين سوال منتظر ماندم تا آمار سال92 را داشته باشم. در اين ميان به تيتري در روزنامه اقتصادي «تعادل» برخوردم كه چيزي را با اين مضمون ميگفت؛ «هدفمندي يارانهها نابرابري را تعميق كرده است» اين ادعا چيز جديدي نبود، اما شاخص جيني كه در آن گزارش (به نقل از علي مزيكي در موسسه نياوران) آمده بود، عجيب بود و من تابهحال نديده بودم كه ضريب جيني در ايران پس از انقلاب اين اندازه بالا يعني 53/0درصد گزارش شده باشد. شاهدي كه من دارم، از منبع آمار مشابهي است كه هر كس ديگري هم ميتواند استفاده كند، گزارش «بررسي درآمدها و هزينه خانوارها» كه بهصورت آنلاين در دسترس همگان قرار دارد. اين دادهها نشان ميدهد كه با استفاده از هر يك از مقياسهاي معمول، نابرابري پس از هدفمندي يارانهها كاهش يافته است. حالا چه اندازه از اين كاهش ناشي از اين اصلاحات است، من نميدانم. اما پاسخ دوستم در اينكه آيا ميتوان از ضريب پالما براي بيان و تشريح نابرابريها در ايران استفاده كرد، مثبت است. ضريب پالما، كه نام اقتصاددان شيليايي، گابريل پالما را بر خود دارد، اساسا مقايسه ميان شانسهاي فقرا و ثروتمندان است. اين شاخص كاهش گسترده در سهم هزينههاي 10درصد بالاي جامعه در مقايسه با 40درصد پايين جامعه پس از 2010 را در ايران نشان ميدهد. اين ضريب تا سال 2010 بين 2 تا 2.5 مانده است و در سال 2013 سريعا به 1.6 كاهش مييابد.
ضريب پالما، در برخي كشورها معيار خوبي براي اندازهگيري نابرابري نيست، اما اتفاقا درمورد ايران شاخص خوبي محسوب ميشود، بهدليل اينكه طبق آمار سهم بقيه جمعيت، يعني دهكهاي 5 تا 9 جامعه، در طول زمان ثابت مانده كه با نتايج پالما در ساير كشورها نيز تناقض و تفاوتي ندارد.
حدس خود من اين است بخشي از اين پيشرفت مثبتي كه پس از سال2010 در ضريب پالما و در ديگر شاخصهاي مرتبط با نابرابري ديده ميشود بهدليل ركودي است كه در اقتصاد ايران حاكم شده است. ثروتمندان معمولا بيشترين ضرر را از ركود ميبينند و البته بيشترين ابزارها را هم براي كنار آمدن با آن دارند. يك افزايش كوچك در سهم طبقه متوسط در اين بازه زماني نيز وجود دارد كه بيشتر نشان به هزينه ضرر طبقه ثروتمند بهدست آمده است. نتايج ناشي از ضريب جيني و آمار مربوط به شاخص آنتروپي عمومي (GE) با شاخص پالما سازگاري نشان ميدهد. (-1)GE كاملا ضريب جيني را تا 2010 دنبال ميكند اما از 2010 به بعد با شيبي تندتر پايين ميآيد. دليل اين امر احتمالا اين است كه گروههاي درآمدي پايينتر سهم بيشتري دريافت كردهاند و درنتيجه سقوط در اين شاخص بيشتر است. از سوي ديگر ضريب جيني از 0.42 در 2009 يعني در سال 88 به 0.37 در سال 2013 يعني سال 92 رسيده است. همچنان كه پيشتر هم گفته بودم، اين ميتواند نتيجه مستقيم توزيع نقدي پول بين مردم باشد كه در طرح هدفمندي يارانهها در سال 2010 انجام شد. سقوط شديد در (2) GE با كاهش سهم ثروتمندان در ركودهاي اقتصادي در كشور نيز سازگار است.
مسطح شدن نمودارهاي نابرابري در 2013 احتمالا به اين دليل است كه اثر توزيع نقدي پول با تورم در سالهاي بعد خنثي شده است. بالا رفتن قيمتهاي انرژي بدون اضافه شدن در پرداخت نقدي ميتواند اين روند كاهش يابنده نابرابري را معكوس كند چراكه فقرا در مقايسه با بقيه جامعه سهم بيشتري از درآمدشان را صرف انرژي يا نان ميكنند.
منبع: تعادل