جمعه, 13 دی 1398 11:47

جواد صالحی‌اصفهانی: به‌جای غافلگیری باید آگاهی‌بخشی می‌کردیم

نوشته شده توسط

حلقه مفقود اصلاح قیمت بنزین

 

جواد صالحی‌اصفهانی معتقد است که افزایش قیمت بنزین باید با پرداخت‌های جبرانی صورت گیرد و این کار غیرقابل اجتنابی برای حمایت از خانوارها در مقابل رشد قیمت سوخت است. اما در اجرای این سیاست از ظرفیت تجربه هدفمندی یارانه‌ها در سال 1389 استفاده نشد و باعث شد هزینه‌های اجرای این طرح افزایش یابد. استاد دانشگاه ویرجینیاتک معتقد است که دولت با تثبیت قیمت بنزین، به دنبال مهار تورم است، این در حالی است که هیچ کشوری با این روش به دنبال مهار تورم نیست. از سوی دیگر از نگاه او، تعیین قیمت بنزین از سوی دولت، یک اشتباه است و باید مکانیسمی فراهم شود که قیمت آن مانند سایر کالاها از مکانیسم عرضه و تقاضا تعیین شود. در این صورت هم توزیع رفاه به شکل عادلانه‌ای صورت خواهد گرفت و هم دولت، بار افزایش قیمت بنزین را در هر مرحله به دوش نخواهد کشید. او در این گفت‌وگو، نقاط ضعف و قوت افزایش قیمت بنزین را تشریح کرد.

 

♦♦♦

 

در دو سال اخیر دولت به دلیل تنگنای مالی همیشه با خطر کسری بودجه روبه‌رو بوده است، یکی از راهکارها برای جبران این کسری، افزایش قیمت حامل‌های انرژی است که این سیاست در هفته‌های گذشته با افزایش قیمت بنزین صورت گرفت، اما نکته قابل توجه این بود که دولت این منابع را به مردم بازگرداند، آیا این سیاست با توجه به هزینه‌های اجتماعی که در پی داشت و بازگشت منابع به مردم، یک سیاست مناسب بود؟

 

در شرایطی که سال‌ها قیمت بنزین ثابت مانده است، سیاست تعدیل قیمت بنزین و پرداخت‌های جبرانی (compensation) به شکلی که دهک‌های پایین درآمدی آسیبی نبینند، قابل توجیه است. از یک‌سو شکی نیست که دولت باید از فروش منابع انرژی درآمد کسب کند تا بتواند خدمات لازم را به مردم ارائه کند. از سوی دیگر افزایش قابل توجه قیمت بنزین، اثرات منفی بر سطح زندگی گروه‌های کم‌درآمد خواهد گذاشت، که نیاز به پرداخت‌های جبرانی را از سوی سیاستگذار ایجاد می‌کند. اگر به این بحث ناعادلانه بودن سیاست یارانه بنزین را هم اضافه کنید، شکی در اینکه بهای بنزین می‌بایست بالا برود نیست، اما چگونگی اجرای این سیاست آن قابل بحث است.

 

 آیا شما موافق افزایش قیمت آنی بنزین بودید؟

 

به نظرم بنزین نیز از کالاهای دیگر مستثنی نیست و باید مانند سایر کالاها در شرایط تورمی مشمول تغییر قیمت شود. بسیاری از کالاها بودند که در بودجه خانوار اهمیت بالاتری از بنزین داشتند و افزایش قیمت آنها بسا فشار بیشتری به بودجه خانوار آورده باشد، اما چون دولت در این افزایش نقش مستقیم نداشته است، فشار سیاسی آن کمتر بوده است. مشکل در اینجاست که در طول سال‌ها از قیمت بنزین به عنوان یک ابزار برای جلوگیری از نرخ تورم استفاده می‌شده است، که در نتیجه آن یک فاصله قابل توجه میان قیمت واقعی و قیمت عرضه آن به وجود آمده است، با تمام ضعف‌هایی که ما با آنها مواجه هستیم: از جمله توزیع نابرابر ثروت ملی و تخریب محیط زیست. در این شرایط باید تعدیل قیمتی صورت گیرد و در کنار آن، پرداخت جبرانی هم صورت گیرد. اما آیا این موضوع نمی‌توانست با هزینه‌ کمتری صورت گیرد؟

 

تجربه سال 1389 این نکته را به ما آموخت که مردم فهم و شعور اقتصادی برای پذیرش این موضوع را دارند. اگر مثل آن زمان، دولت مردم را توجیه می‌کرد که یارانه بنزین به شکل ناعادلانه توزیع می‌شود و از نظر اقتصادی نیز ضررهای زیادی به اقتصاد ایران می‌زند و بهتر است که به‌جای یارانه بنزین یارانه نقدی توزیع شود، عقبات بالا رفتن بهای بنزین به مراتب کاهش می‌یافت. چنان که در سال 1389 اصلاح قیمت حامل‌های انرژی در ابعاد بزرگ‌تری صورت گرفت اما عواقب اجتماعی آن به‌مراتب کمتر بود، که نشان می‌دهد شیوه اجرای سیاست حذف یارانه انرژی به شکلی بود که از سوی جامعه پذیرفته شد. حتی اگر دولت این آمادگی را ایجاد می‌کرد، می‌توانست بخشی از این مبلغ کسب‌شده حاصل از اصلاح قیمت بنزین را برای امور رفاهی و توسعه‌ای کشور در نظر بگیرد و بخش دیگری را میان دهک‌های کم‌درآمد توزیع کند. اگر این شرایط برای مردم به خوبی تبیین می‌شد که عواید این اصلاح به شکل مستقیم و غیرمستقیم به مردم بازمی‌گردد، مطمئناً هزینه‌های اجتماعی اصلاح قیمت بنزین کاهش می‌یافت. به دلیل کاهش اعتماد اجتماعی میان دولت و مردم، باید بستری ایجاد می‌شد که ابعاد افزایش قیمت بنزین و پرداخت‌های جبرانی در کنار هم تشریح می‌شد، تا جامعه آمادگی روانی این افزایش قیمت را پیدا می‌کرد.

 

 موضوعی که برای توجیه اجرای یکباره این سیاست ارائه شده بود، این بود که از صف‌های طولانی برای ذخیره بنزین یا نارضایتی پیش از اجرای این طرح جلوگیری شود.

 

اما تجربه سال 1389 هم چنین موضوعی را نشان نمی‌داد، با اینکه کاملاً مشخص بود که قرار است قیمت‌ها افزایش یابد. سوال اینجاست که چرا بازخوانی تاریخ هدفمندی یارانه‌ها به شکل نامطلوب صورت گرفته است؟ در حالی که بسیاری از مشکلات به هدفمندی یارانه ربط داده می‌شد، اما درس درستی از آن گرفته نشد و نتیجه آن اجرای سیاست افزایش قیمت بنزین به شکل اینچنینی بود.

 

 نقدی که وجود دارد این است که چرا وقتی که دولت کسری بودجه دارد این منابع به مردم بازپرداخت شود، در شرایطی که کسری بودجه باعث تورم خواهد شد و در نتیجه اثر تورم در بلندمدت باعث کمرنگ شدن اثر کمک‌های نقدی می‌شود، اتفاقی که پس از سال 1389 نیز افتاد.

 

این سوال شما نشان می‌دهد که این سیاست که می‌توانست به شکل ساده انجام شود، چقدر با ابهام و چالش همراه شده است. نباید این تصور ایجاد شود که دولت باید مازاد بر منابعی که از هدفمندی یارانه‌ها کسب می‌کند، به مردم بازگرداند. کاری که در زمان هدفمندی یارانه‌ها در دوره قبلی صورت گرفت نیز اشتباه محاسباتی داشت و باعث شد که بیش از درآمد حامل‌های انرژی، پرداخت صورت گیرد. این موضوع به یک فهم ریاضی ساده نیاز دارد که بدانیم چقدر از منابعی که از اصلاح قیمت انرژی ایجاد می‌شود، به همان میزان یا کمتر از آن به مردم بازگردانده شود. در این صورت کسری بودجه و تورم ایجاد نخواهد شد.

 

بحث دیگری وجود دارد که آیا افزایش قیمت بنزین بر نرخ تورم اثر دارد؟ بله، هنگامی که مدت زیادی قیمت بنزین تثبیت شده، افزایش یکباره آن بر نرخ تورم اثرگذار خواهد بود. اما چاره‌ای جز ایجاد این تورم وجود ندارد، زیرا در گذشته این اشتباه تثبیت قیمت وجود داشت و نمی‌توان به بهانه آن، از افزایش قیمت بنزین اجتناب کرد. این درست نیست که برای پایین نگه داشتن نرخ تورم، از تثبیت نرخ حامل‌های انرژی استفاده شود، ولی هنگام تصحیح قیمت‌ها صحبت تورم را پیش کشید. البته در شرایط کنونی کسری بودجه یکی از مهم‌ترین مشکلات اقتصاد ماست که در سایه تحریم‌ها تشدید شده است، اما نمی‌توان با یک سیاست غیرشفاف این شکاف کسری بودجه را پر کرد، اگر سیاستگذار از ذکاوت کافی برخوردار بود و جامعه را آگاه می‌کرد، حتی می‌توانست از 20 درصد این منابع در بودجه بهره ببرد و 80 درصد این منابع را به شکل مناسبی در دهک‌های پایین درآمدی توزیع کند.

 

 موضوع دیگر این است که چرا باید دولت‌ها همواره با چالش تعیین قیمت بنزین درگیر شوند، به‌طور مشخص راهکار بهینه در این خصوص چه می‌تواند باشد؟

 

اصولاً اینکه دولت به تعیین قیمت بپردازد، کار اشتباهی است. البته چون تصمیم تولید و عرضه با دولت است در نهایت دولت است که قیمت را تعیین می‌کند اما راه‌هایی هست که تعیین روزانه قیمت را به بازار واگذار کنیم، شبیه بازار ارز. در گذشته طرحی پیشنهاد شده بود که در روزنامه «دنیای اقتصاد» نیز منعکس شد و می‌توانست در صورت اجرای صحیح، این بار را از دوش دولت بردارد. چون نیاز به اجرای چنین طرحی هنوز وجود دارد، با اینکه من متخصص طراحی بازار نیستم اجازه بدهید قدری توضیح بدهم.

 

در این طرح، به‌جای توزیع یارانه، «بنزین الکترونیک» (یا اگر اصطلاح بازار نفت را به‌کار ببریم، بنزین خشک) در اختیار همه مردم قرار می‌گیرد. به‌طور مثال در این طرح هر ایرانی هر روز یک لیتر دریافت می‌کند که در کارت هوشمندی ذخیره می‌شود. هر فرد می‌تواند بنزین خود را در یک بازار متشکل عرضه کند و دیگران می‌توانند تقاضای خود را از این بازار تامین کنند. در نتیجه در بازار الکترونیک به کمک عرضه و تقاضا قیمت تعادلی بنزین مشخص می‌شود، و مانند بازارهای سکه و دلار این قیمت متغیر خواهد بود. این کار از لحاظ اجرا پیچیده نیست و نیاز به یک عزم مناسب و جدی از سوی دولت دارد. در واقع به‌جای اینکه کلی هزینه و انرژی صرف حذف یارانه‌بگیران دهک‌های بالا شود و بابت آن دولت بخواهد به حساب‌های بانکی مردم سرکشی کند، می‌توانست مقدمات لازم را برای اجرای این طرح فراهم آورد.

 

این موضوع دو مزیت دارد: نخست اینکه دولت بار تعیین قیمت بنزین را به دوش نمی‌کشد و چانه‌زنی برای عرضه و تقاضای بنزین، میان مردم صورت می‌گیرد. موضوع دیگر اینکه مساله توزیع درآمد نیز به شکل عادلانه حل می‌شود، بدون نیاز به شناسایی درآمد و ثروت مردم. در واقع اختیار فروش یا مصرف بنزین به مردم اعطا می‌شد.

 

 شاید یکی از نقدها به این طرح این بود که باید افراد ناتوان نیز توانایی مشارکت در این بازار الکترونیکی را داشته باشند و این موضوع باعث ایجاد مشکلاتی می‌شد.

 

به نظرم اگر دولت تمرکز خود را بر آموزش برای اجرای این طرح بگذارد، قابل انجام است. در شرایط کنونی پول یارانه به حساب مردم واریز می‌شود و همه افراد کار کردن با خودپردازها را یاد گرفته‌اند. بنزین‌های الکترونیکی نیز می‌تواند وارد این کارت‌ها شود، مردم یا پول آن را از طریق فروش دریافت می‌کنند یا اینکه می‌توانند آن را مصرف کنند. اطلاعات بنزین مصرف‌شده از طریق پمپ‌بنزین به کارت بانکی منتقل می‌شود. این کار از هزینه‌هایی که در طرح افزایش قیمت بنزین ایجاد شد، به مراتب کمتر است.

 

 در حال حاضر اثر افزایش قیمت‌ها در دهک‌ها متفاوت است و به نظر می‌رسد که دهک‌های میانی با چالش بیشتری برای افزایش قیمت بنزین روبه‌رو هستند، از سوی دیگر اثرات تورمی این طرح نیز بر دهک‌های میانی بیشتر است، از نظر شما انعکاس این سیاست‌ها بر دهک‌ها چگونه است؟

 

در اینجا باید به دو موضوع توجه شود. در بحث تورم ما همواره یک تورم مزمن 20درصدی را داشته‌ایم که ربطی به بهای انرژی ندارد، از سوی دیگر بانک مرکزی نیز تخمین زده که اثر افزایش قیمت بنزین بر تورم حدود چهار درصد (percentage points) است که به نظر تخمین درستی است. بنابراین اگر قرار است تورم به میزان چهار درصد افزایش یابد، اما قیمت بنزین تعدیل شود، این موضوع قابل پذیرش است. نکته دیگر اینکه اثر افزایش قیمت بنزین و افزایش یارانه نقدی از بابت طرح معیشتی بر دهک‌ها متفاوت است و دهک‌های یک تا سه بیشترین منفعت را از این مبادله خواهند برد و دهک‌های میانی نفع کمتری دارند و شاید برای آنها هزینه و درآمد این طرح سر به سر شود. بعد سوال این است که آیا از تورم ایجادشده ضرر خواهند کرد یا نه. جواب این سوال بسیار سخت است و بستگی به این دارد که آیا در اقتصاد فقط در نقش خریدار حاضر می‌شوند یا فروشنده هم هستند. باید توجه کرد وقتی می‌گوییم افزایش تورم، این معادله دو سمت خریدار و فروشنده دارد. اینکه ما تمام ایرانی‌ها را به شکل خریدار ببینیم که متضرر می‌شوند و فروشنده‌ها را افراد غیرایرانی یا مجازی بدانیم، موضوع اشتباهی است. اگر از نگاه کارمندان نگاه کنیم، بله تورم باعث ضررشان می‌شود چون‌که دولت حقوق‌ها را با نرخ تورم افزایش نمی‌دهد. اما اگر به‌طور مثال آپارتمانی اجاره بدهند، از آن باب فروشنده هستند و از تورم بهره می‌گیرند. در شرایط تورمی همه عرضه‌کننده‌ها منفعت می‌برند. بنابراین در بحث تورم، از یک‌سو خریدار و از سوی دیگر، فروشنده وجود دارد که هر دو سمت ایرانی‌ها حضور دارند.

 

 بنابراین شما معتقدید در بحث تورم گروهی از افراد در جامعه دارای مزیت هستند؟

 

دقیقاً همین‌طور است، حتی به نظر می‌رسد که در یک سال گذشته که قیمت مواد غذایی در ایران رشد کرده،  آن تولیدکنندگان کشاورزی که برخی از آنها هم روستاییان عادی هستند از این افزایش قیمت بهره بردند. و اینکه در ایران می‌گویند که تمام افزایش قیمت به جیب دلال‌ها می‌رود بیشتر افسانه‌ای است که روستاییان را ساده و بدون تحرک می‌پندارد تا واقعیت. به دلیل این پیچیدگی نمی‌توان از تورم به توزیع درآمد رسید. از این‌رو پژوهش‌هایی که صورت گرفته و نشان می‌دهد با تغییر تورم سهم فقرا در کشور افزایش یافته است، نمی‌تواند واقعیت قضیه را منعکس کند. به‌طور قطع سطح فقر در ایران در سال ۱۳۹۷ به 50درصدی که عده‌ای با اتکا به نرخ تورم پیش‌بینی کرده بودند نرسید. با نگاه به آمار هزینه و درآمد خانوار که مرکز آمار ایران تهیه می‌کند، محاسبه‌های من نشان می‌دهد که فقر بالا رفته است ولی کمتر از نرخ تورم. تخمین من برای نرخ فقر در حال حاضر در ایران 15 درصد است. به دلیل اینکه بسیاری از درآمدها، از جمله دستمزد کارگران روزمزد، با افزایش قیمت‌ها افزایش می‌یابد، تنها از بودجه خانوار می‌توان تغییرات فقر را اندازه‌گیری کرد. یعنی برای اثر افزایش قیمت بنزین بر وضعیت مردم، باید منتظر انتشار آمارهای بودجه خانوار برای سال ۱۳۹۸ بود، تا بتوانیم تحلیلی از توزیع درآمد داشته باشیم. بنابراین نمی‌توان به‌طور حتم گفت که اثر افزایش قیمت بنزین بر دهک متوسط منفی خواهد بود.

 

 شما در بخشی از صحبت‌های خود اشاره کردید که پیش‌بینی می‌شود دهک‌های کم‌درآمد بیشتر از این طرح بهره‌مند شوند، سوال اینجاست که چرا بخش قابل توجهی از اعتراضات از دهک‌های کم‌درآمد صورت گرفت؟

 

باید در این خصوص به دو عامل توجه شود. یکی اینکه ممکن است که در ابتدا مردم باور نمی‌کردند که قرار است این مبالغ جبرانی به خانوارهای کم‌درآمد واریز شود. موضوع دوم این است که به نظر نمی‌رسد که این اعتراض‌ها تنها به دلیل افزایش قیمت بنزین بوده است. در چند سال گذشته فشارهای قابل توجهی از منظر اقتصادی، اجتماعی و شرایط محیط زیستی ایجاد شده است. در سال‌های گذشته به دلیل این شرایط مهاجرت به حاشیه کلانشهرها افزایش یافته است و به دلیل نبود سیاست‌های مناسب برای اشتغال یا مسکن، این گروه‌ها تحت فشار قرار گرفتند. افزایش بنزین یا هر تصمیم دیگر، جرقه‌ای برای شروع این اعتراض‌ها برای وضع معیشتی است. باید به این موضوع اشاره کنم که سیستم آموزشی ما نیز از نظر امید دادن به جوان‌هایی که در خانواده‌های کم‌درآمد و در مناطق محروم بزرگ می‌شوند، بسیار ضعیف عمل می‌کند. در حال حاضر بالاترین شرط اشتغال، دریافت مدرک از دانشگاه‌های معتبر کشور است و بسیاری از این افراد در سن‌های پایین با توجه به نمرات دبستان و دبیرستان از ورود به این دانشگاه‌ها و در نتیجه آینده شغلی‌شان ناامید می‌شوند. بنابراین نباید تنها مشکلات را به افزایش قیمت بنزین نسبت داد. اینها مشکلاتی است که باید با یک نگاه همه‌جانبه همراه باشد. به عنوان نکته آخر، آیا ما با افزایش قیمت بنزین به شکل صورت گرفته، توانستیم گامی برای اصلاح قیمت انرژی برداریم؟ در حقیقت یک گام رو به جلو برای اصلاح قیمت بنزین برداشته شده است، اما این جبران اشتباهات گذشته بوده است. نباید برای این موضوع جشن گرفت، زیرا این سیاست جبران بی‌عملی‌های گذشته بوده است. از سوی دیگر، در کنار این موضوع لازم است سایر سیاست‌های متناسب آن نیز صورت گیرد. مثلاً باید در کنار افزایش قیمت بنزین، کیفیت حمل‌ونقل عمومی افزایش یابد یا اینکه مردم دسترسی به خودروها با مصرف پایین و کارایی بالا داشته باشند. اینکه قیمت افزایش می‌یابد، برای اصلاح مصرف انرژی است و تنها قیمت عامل تعیین‌کننده نیست، بلکه باید مردم نیز توانایی و پتانسیل کاهش مصرف انرژی را با سیاست‌های مکمل پیدا کنند. بنابراین سیاست اصلاح انرژی باید یک بسته همه‌جانبه باشد. حتی دولت می‌تواند پرداخت یارانه‌های نقدی را مشروط به مصرف بهینه انرژی خانوارها کند، تا از این طریق بتواند خانوارها را به این امر تشویق کند.

تجارت فردا

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: