وحید صابری: 22 و 23 مهر ماه 1393 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزارکننده همایشی دو روزه با عنوان «چهارمينهمايشآموزشوپژوهشعلماقتصاددرايران» بود. در این دوروز چهرههای برجستهای حضور داشتند. چهرههایی چون محسن رنانی، محمدسعید نوری نایینی، عباس شاکری، فرشاد مومنیو ...
متن برنامه و عناوین سخنرانی چهارمین همایش آموزش و پژوهش علم اقتصاد در ایران
غلامحسین حسنتاش
اقتصاد انرژی از پنج بعد مهم است. نخست بهدلیل وجود ذخایر عظیم نفتوگاز و سایر پتانسیلهای انرژی در ایران که متاسفانه به اندازه کافی به آنها پرداخته نشده است. دوم وابستگی زیاد اقتصاد ما به درآمدهای هیدروکربنی و نقش عظیمی که در تامین بودجه ما دارد. سوم نیاز گسترده کشور ما به انرژی با توجه به گستردگی و تنوع اقلیمی و نیز با توجه به رشد اقتصادی. چهارم قرارگرفتن در قلب منطقه ذخایر هیدروکربنی جهان. پنجم اهمیت انرژی در معادلات اقتصادی و ژئوپلیتیک بینالملل.
در مورد سابقه رشته اقتصاد انرژی باید بگویم که در جهان صنعتی شوک اول نفتی در سال1973 توجه دنیا را به این رشته جلب کرد و این رشته با سیاستهای کشورهای صنعتی گسترش یافت، در ایران عمدتا تا بعد از شوک سوم نفتی و اولین سقوط قیمت نفت در سال1986 به این مهم توجه نشد. همزمان با این مساله ما تحریمها و جنگ را داشتیم که صادرات نفتی را دچار مشکل کرده بود که این مساله باعث ایجاد نیاز به این رشته شد. ساختار فنی و حضور اکثریتی مهندسین در این صنعت باعث شد که تحلیل درستی از علل سقوط قیمت صورت نگیرد و در نتیجه مدیران از فضای دانشگاهی درخواست کمک کردند که برای اولینبار در سال1370 منجر به شکلگیری یک گرایش در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران شد. بعدها با حادشدن مسایل مصرف بالا، یارانهها و دغدغههای محیطزیستی انگیزههای مضاعفی برای توسعه این رشته در دانشگاههای مختلف ایجاد شد هرچند همچنان با کاستیهایی در این رشته مواجهیم. در بخش عرضه دامنه رشته اقتصاد انرژی بسیار گسترده و متنوع است، چه در سطح کلان از جهت رابطه قیمت حاملهای انرژی با شاخصهای اقتصاد کلان و چه در سطح مصرف و تقاضای انرژی. صنعت انرژی صنعت سرمایهبری است و نیاز به سرمایهگذاری زیاد دارد و از این جهت بهرهوری در این صنعت بسیار موردتوجه است. در بازار نیز مسایل پیچیدهای وجود دارد، خصوصا در دودهه اخیر که نفتخام به یک دارایی تبدیل و وارد بازارهای مالی شده و روابط پیچیدهای که بین شرکتهای بینالمللی و شرکتهای ملی نفت وجود دارد و نوع سرمایهگذاریها و قراردادها که ابعاد اقتصادی دارند، همهوهمه نیاز به فراهمآوردن امکانات توسعه این دانش را گوشزد میکنند. ما در توسعه این رشته متاسفانه شتابزده عمل کردیم. بهترین سند برای این گفته این است که ما در دوره کارشناسی اقتصاد، سهواحد اقتصاد نفت و نیرو داریم که این همیشه جزو دروس اختیاری بوده است در حالی که در کشوری با شرایط ما حداقل در رشته اقتصاد، فارغالتحصیل باید حداقل اطلاعاتی را در این زمینه داشته باشد در صورتی که همین واحد اختیاری هم در بسیاری از دانشکدههای اقتصاد ما سالها ارایه نمیشد که علتش فقر مدرس بود. این نشان میدهد که نخست باید این ضعف برطرف میشد. عدم شناخت مدرسان ما از فضای واقعی انرژی باعث میشود که فارغالتحصیلان ما در این کشور نتوانند آنطور که باید به کشور در این زمینه کمک کنند.
بخش تقاضا یکی از اصلیترین چالشها در بحث آموزش و پژوهش این رشته است. متاسفانه همان تقاضای اندکی هم که بعد از شرایط افول قیمت نفت ایجاد شده بود با تغییر مدیران و بالارفتن قیمت نفت فراموش شد و برخورد مستمری با دانش و پژوهش در این زمینه نشد. دلایل این برخورد عبارتند از: حاکمیت نگاه فنی در بخش تولید و عرضه انرژی کشور و خصوصا در صنعت نفت که تقاضای لازم را برای مطالعات اقتصادی فراهم نمیکند. مشکل دوم عدم تداوم در سیاستها و فراموششدن اهداف است. مشکل سوم بستهبودن محیط در صنعت نفت است که ارتباط این صنعت را با رسانهها و دانشگاهها قطع میکند و نهایتا و شاید مهمتر از همه مشکلات و عادات نظام تصمیمگیری این بخش است که اعتنایی به نظام تصمیمسازی ندارد و وقتی نیازی به تصمیمساز ایجاد نمیکند، تصمیمساز که واسطهایاست میان نظام پژوهشی و نظام تصمیمگیری، تقاضایی برای نظام پژوهشی ایجاد نخواهد کرد.
بنابراین ما در توسعه ظرفیتهای این رشته در نظام دانشگاهی مشکل داریم و من عمدهترین مشکل را مشکل مدرس میدانم و معتقدم دانشگاههای ما باید برای رفع این مشکل اقدام کنند. بحث تقاضا هم بیشتر وظیفه دولت و نظام تصمیمگیری دستگاه حاکمیتی و خصوصا زیربخشهای انرژی است که نظام تصمیمگیری خود را باید اصلاح کنند.
منبع: شرق