علی دینیترکمانی
از نرخ 4 یا 5 درصدی بیکاری بهعنوان بیکاری طبیعی یاد میشود که قابل قبول است اما بیشتر از این میزان یعنی اقتصاد به رکود دچار شده است. البته تعریف جامعی که برای رکود بیان میشود آن است که شاخص تولید ناخالص داخلی برای دو دوره مالی پشت سر هم نرخ رشدی منفی داشته باشد. مانند سال 91 و 92 که رشد اقتصادی ما به منفی رسید. اما اگر اشتغال را مبنا قرار دهیم، میبینیم که کشور ما سالهای طولانی است که در رکود ساختاری قرار دارد. سالهای طولانی است که میزان بیکاری با افزایش همراه بوده و طبیعی است که سطح درآمد اولیه خانوارهایی که شغل مناسبی ندارند پایین باشد. سیاستهایی که در ادبیات و متون اقتصادی مطرح میشود معمولا سیاستهای انبساطی پولی و مالی است. دولت با استفاده از این سیاستها حد مخارج خود و به دنبال آن میزان تقاضا را افزایش میدهد. کاهش نرخ بهره، سود بانکی، افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی و امثال این سیاستها، راهکارهای کلاسیک اقتصادی هستند که بیکاری در کشور را تحت کنترل خود در میآورند. علاوه بر این موارد، افزایش بهرهوری عوامل تولید است که اهمیت بسیاری در کاهش میزان بیکاری در کشور دارد. بهعبارتی استفاده بهینه از منابع موجود و جلوگیری از هدر رفت این منابع. مشکل اصلی اقتصادی ما این است که ظرفیت جذب پایینی داریم. یعنی نمیتوانیم منابع مالی موجود و امکاناتی که در اختیار داریم را بهدرستی به ظرفیتهای تولیدی مولد تبدیل کنیم. به همین دلیل سطح رشد اقتصادی و میزانبهرهوری پایین است و بیکاری هم نمیتواند تغییر و کاهش چندانی داشته باشد.
اینکه آیا ما توانایی افزایش بهرهوری در تولید را داریم یا نه اندکی جای بحث دارد. زیرا این اولینبار نیست که دولتمردان ما در تلاش هستند تا میزان بهرهوری در تولید را در کشور ارتقا دهند. افزایش بهرهوری عوامل تولید خود مستلزم تغییر در دستگاه اداری کشور و رفع مشکلی است که من نام آن را «تو درتوی نهادی» گذاشتهام. به این معنا که ما در اقتصاد ایران نهاد در نهاد تعریف کردهایم، کاری که باعث میشود موازیکاری در کشور و تغییر و تحول در نظام اداری بسیار زیاد و در مقابل میزان مسئولیت پذیری بسیار پایین باشد. به همین دلیل به نظر من در این شرایط افزایش میزان بهرهوری در کشور کاری بسیار سخت و مشکل است. برای رفع این مشکل باید اصلاحاتی اساسی در نظام اداری ما صورت بگیرد و مشکل تو در توی نهادی در آن رفع شود. آن وقت است که میتوانیم امیدوار باشیم که بهرهوری در کشور افزایش یابد. هدف دولت با تدوین بسته خروج از رکود آن بود که بدون افزایش آثار تورم، اقتصاد را از وضعیت رکودی خارج کند.
در همین ارتباط نوعی سیاستهای پولی و اعتباری انبساطی در بسته دیده میشود که از طریق آن میتوان نرخها را بهوسیله قانونی کاهش و سرمایه بانکها را افزایش داد. تمام این سیاستها باعث میشوند که بانکها توانایی بیشتری برای ارائه تسهیلات به مردم داشته باشند و به دنبال آن بخشی از کمبود نقدینگی بنگاهها جبران و ساماندهی منابع مالیشان بهتر انجام شود. حداقل نتیجه این سیاستها میتواند آن باشد که دیگر نیروی کاری اخراج نشود و حتی در مقابل تقاضا برای کار نیز افزایش یابد.
منبع: آرمان