یکی از کابوسهای پیش روی اقتصاد کشور در این روزها، امکان وقوع دو اتفاق زیر است:
1-امضای توافقی ضعیف که در ترکیب با عرضه دلارهای آزاده شده توسط دولت، صرفا منجر به کاهش شدید نرخ دلار در کوتاه مدت شود.
2-بعد از مشخص شدن ضعف توافق مذکور، نرخ دلار دچار جهشی شدید (بالای 100 درصد) شود.
دو گزاره زیر احتمال وقوع این کابوس را تقویت میکند:
الف-برای خنثی سازی تبعات تورمی رشد غیرطبیعی هزینههای دولت در سال 99 و همچنین کسری بالای قابل پیش بینی بودجه 1400، کشور نیاز قابل توجهی به ارزهای نفتی دارد.
ب-متاثر از موسم انتخابات، حکومت/دولت انگیزه سیاسی بالایی به انعقاد سریع توافق دارد.
چاره ای جز مذاکره نداریم اما باید حواسمان به تبعات توافق بد/ضعیف باشد. توافق ضعیف یعنی توافقی که خیلی وضعیت فعلی ما رو بهبود ندهد و به طور خاص از کاهش هزینه مبادلات مالی فرامرزی کشور عاجز باشد. از آن طرف، توافق خوب یعنی توافقی که دستاورد پایدار برای ما دارد و خصوصا اینکه هزینه مبادله مالی فرامرزی را واقعا کاهش بدهد.
اگر توافق خوبی منعقد نشود، به دلیل فضای روانی متاثر از پروپاگاندای توافق و همچنین عرضه دلارهای آزاد شده، قیمت در بازار ارز و سایر بازارهای مهم کاهش پیدا خواهد کرد اما این امر زیاد دوام نخواهد داشت. عکس العمل بازارها به برآورده نشدن انتظارات از توافق مذکور میتواند خیلی شدید و همراه با جهشهای بالا باشد.
در این شرایط، نباید مقامات کشور اسیر درخواستهای پوپولیستی یا اقتصاد سیاسی انتخابات شده و چوب حراج به داراییهای ارزی آزاد شده بزنند. اقدامات سیاستگذار، پس از توافق خیلی اثرگذار خواهد بود. حتی اگر به دلیل اثر روانی ناشی از توافق، نرخ دلار پایین آمد، بانک مرکزی باید به تقویت ذخایر ارزی خودش بپردازد و نه سرکوب بیشتر نرخ. البته با توجه به وضعیت نقدینگی، این امر شدنی نیست مگر با اینکه حکومت با ارائه متمم، سمت هزینههای بودجه 1400 را اصلاح اساسی نماید.
http://t.me/ali_marvi