سه شنبه, 28 بهمن 1399 11:43

نامه «آخوندی» به «حناچی» درباره «اکباتان»

نوشته شده توسط

پیشنهاد تبدیل اکباتان به یک ناحیه شهرداری

حکمرانی محلی و سپردن مدیریت محله‌ها به‌دست نمایندگان مردم ساکن در هر مرحله، نوعی از حکمروایی شهری است که مدت‌هاست پا به اخبار حوزه شهری ایران گذاشته و حتی به شعار برخی نامزدهای منصب شهرداری تهران یا دیگر کلان‌شهرها هم تبدیل شده است؛ اما این تاکنون در عمل محقق نشده‌ است. در پایتخت ایران هم مدت‌هاست که این موضوع مطرح می‌شود و در همین دو سال پیش یکی از نامزدهای منصب شهرداری تهران با چنین شعاری پا به شورای شهر گذشت. «عباس آخوندی» البته درنهایت گزینه منتخب شورای شهر برای سکان‌داری تهران نشد؛ اما همچنان این ایده هم از‌سوی او و هم دیگر کنشگران مطرح است. آخوندی که به‌تازگی بازدیدی از مجتمع مسکونی اکباتان در غرب تهران داشته، در نامه‌ای به شهردار تهران پیشنهاد تبدیل اکباتان به یک ناحیه شهرداری را مطرح کرده ‌است. او در توضیح این نامه نوشته است: «هنگامی که در ۲۰ آبان‌ ۱۳۹۷ به‌عنوان نامزد تصدی سمت شهردار تهران در شورای این شهر سخن گفتم، بحثم این بود که برای اینکه تهران را تهران کنیم، باید نظام حکمروایی شهری و انتخاب شهردار مستقل را محور قرار دهیم. این یک شعار زیبا نبود. این تغییر نگاه بنیادین برای افزایش کارایی و کارآمدی سازماندهی نظام امور شهری در تهران و ایران بود». آخوندی همچنین تنها راهکار تأمین حقوق شهروندی را جلوگیری از شهرفروشی و مشارکت‌دادن واقعی مردم در مستقیم‌ترین امور مربوط به زندگی‌ روزمره‌شان می‌داند و در‌این‌باره می‌گوید: «استقرار نظام حکمروایی شهری از کوچک‌ترین سازمان‌های اجتماعی شهری که محله است، باید باشد. گره استقرار نظام مردم‌سالاری و پذیرش حاکمیت اراده ملی از همین‌جا گشوده می‌شود. بدون دموکراسی شهری، سخن‌گفتن از دموکراسی ملی بهره‌وری اندکی دارد». او که 14 بهمن‌ همین امسال از اکباتان بازدیدی داشته و با هیئت‌مدیره مرکزی این مجتمع سخن گفته، در نامه‌ای به «پیروز حناچی» پیشنهاد تبدیل اکباتان به یک ناحیه شهری و واگذاری اداره امور این ناحیه شهری به ساکنان آن را داده است. وزیر پیشین راه‌و‌شهرسازی در این نامه خطاب به شهردار تهران پیشنهاد کرد که شهرداری می‌تواند اکباتان را در قالب یک محله با یک ناحیه شهری مستقل تعریف کند. اداره امور ناحیه را به نمایندگان محله که همان هیئت‌مدیره مرکزی مجتمع است، واگذار کند و خود در حکم هماهنگ‌کننده کل شهر نقش ایفا کند. به‌ جای آنکه شهرداری رودرروی مردم بایستد، چه بهتر که نظام حکمروایی شهری محله‌محور را بپذیرد و خود در کنار آنان قرار گیرد. آخوندی که مدرس دانشگاه تهران هم هست، در یادداشتی با تیتر «حکمروایی و توسعه شهری - نمونه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان» هم مواردی دراین‌باره نوشته است. در این یادداشت آخوندی آمده است: «نظام حکمرانی شهری در ایران از ناکارآمدی سختی رنج می‌برد. در‌حالی‌که بر‌اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، ۷۴ درصد جمعیت ایران شهرنشین هستند، ایران همچنان فاقد نظام حکمروایی شهری است. در عمل شهرداری‌ها به‌صورت ادارات نیمه‌‌مستقل استانداری‌ها، تابع وزارت کشور هستند. این در حالی است که تقریبا در اکثر کشورهای جهان نظام حکمروایی شهری استقرار یافته و به‌صورت مستقل از نظام حکمروایی ملی ولی در ادامه و هماهنگ با آن، امور محلی و شهری را سازمان و نظم می‌دهند. با تشکیل شوراهای اسلامی شهرها، انتظار می‌رفت که نظام حکمروایی شهری در ایران نیز پا بگیرد؛ اما در عمل با مقید‌شدن اختیارات آنها، شهرداری‌ها همچنان به‌صورت معلق و بلاتکلیف در حوزه نفوذ و مسئولیت وزارت کشور باقی ماندند. از‌این‌رو در وضعیت فعلی، اداره امور شهرها نه به‌عنوان یک اداره تمام‌عیار، تابع وزارت کشور هستند و وزارت کشور حاضر به پذیرش مسئولیت در برابر آنهاست و نه به‌صورت یک نظام حکمروایی مستقل شهری عمل می‌کند. از‌این‌رو شهرداری‌ها در نامطلوب‌ترین وضعیت و با حداقل کارآمدی قرار دارند و تلقی از رواج فساد در آنها در سه رده نخست قرار دارد». در ادامه این یادداشت هم با اشاره به تمرکز شدید و رشد سرسام‌آور تهران و سایر کلان‌شهرها، از مسئله حکمروایی شهری به‌عنوان موضوعی یاد شده که با زندگی روزمره مردم در ارتباط است و می‌تواند راه‌حلی عملی و راه‌گشا قلمداد شود: «ایران یکی از شهری‌ترین ملت‌های جهان است و رشد شهرنشینی در آن با سرعت شتابانی رخ داده است و همچنان ادامه دارد. جمعیت شهری ایران از سرشماری ۱۳۳۵ که ۵.۹ میلیون نفر بوده، به ۵۹ میلیون نفر در سرشماری ۱۳۹۵ رسیده و پیش‌بینی می‌شود که همچنان رشد داشته باشد؛ به‌نحوی‌که در سال ۱۴۳۵ به ۸۲ درصد جمعیت ایران برسد. ۱۰ برابر‌شدن جمعیت شهری در ۶۰ سال، از نظر تغییر سبک و الگوی زندگی یک تحول بزرگ و یک رشد بسیار سریع شهرنشینی محسوب می‌شود. پرواضح است که زیرساخت‌های شهری نه از نظر کالبدی و تأسیسات و نه از نظر نظام مدیریت و عرضه خدمات و نه از جنبه نحوه تأمین مالی همراه با این رشد، سامان نیافته است. بر این موضوع، تمرکز شدید و رشد سرسام‌آور تهران و سایر کلان‌شهرها را نیز باید افزود. از‌این‌رو مسئله حکمروایی شهری موضوعی است که با زندگی روزمره مردم در ارتباط است و یک موضوع فانتزی نیست». در دوره تازه مدیریت شهری تهران هم البته بر لزوم تغییر نگرش از آهن به انسان بارها تأکید شده و مدیران کنونی سیستم مدیریتی خود را انسان‌محور می‌دانند. در بخشی از این یادداشت به ضرورت تأکید بر این نگرش هم اشاره شده است: «حس قابل زندگی‌بودن شهرها، امکان نفس‌کشیدن در آنها، سیستم حمل‌ونقل شهری و مسئله امنیت اجتماعی و نظام همسایگی و ده‌ها مسئله دیگر همه تابعی از نظام حکمروایی شهری است. شهرها بیش از آ‌نکه یک سامان کالبدی و خشت و گل باشند، یک سازمان اجتماعی و شبکه‌ای از شهروندان هستند. احترام به یک شهر و شهروندان آن پذیرش هویت شهری مردمان آن است. در ایران، از مشارکت مردم در امور، بسیار سخن گفته می‌شود؛ اما اولین و نخستین هویت جمعی شهروندان که هویت محله‌ای و سپس شهری آنان است، به رسمیت شناخته نمی‌شود. از‌این‌رو است که برخی شهرداری‌ها به خود اجازه می‌دهند که ساختار محله‌های شهری را در هم بکوبند و حقوق شهری را به ‌فروش برسانند. طرفه آنکه در این فرایند سوداگری، بر مردم شهر منت هم می‌گذارند که برای آنان اتوبان یا چه ساخته‌اند. حال آنکه در عمل، هویت شهروندان را از آنان سلب کرده‌اند و حقوق اولیه آنان را زیر پا گذاشته‌اند». این نامه و نوشته عباس آخوندی یک راهکار مشخص هم دارد: «به‌هرروی ما در‌صددیم که با همکاری گروهی از فرهیختگان و همچنین هر شهروند و فعال اجتماعی و حرفه‌ای که تمایل به همکاری داشته باشد، درباره حکمروایی شهری با تکیه بر هویت محله‌ای بنویسیم و با هم گفت‌وگو کنیم و گامی در راستای بهبود نظام امور شهری ایران برداریم». علاوه‌براین آخوندی در ادامه گزارشی از این بازدید هم نوشته که نسخه‌ای از آن در اختیار «شرق» قرار گرفته است. در بخشی از این گزارش آمده است: «روز 14/11/1399 توفیقی دست داد تا از اکباتان بازدید داشته باشم. نشستی صمیمانه و آموزنده با هیئت‌مدیره مرکزی مجتمع به اتفاق تعدادی از فعالان ساکن در آن داشتم. از این بازدید دو هدف را پی ‌می‌گرفتم؛ یکی آزمون آنکه تا چه حد نظام حکمروایی شهری محله‌محور می‌تواند عملیاتی و کارآمد باشد و دوم آنکه زنان حتی زنان خانه‌دار که به‌ظاهر فاقد فعالیت حرفه‌ای هستند، چه نقشی در سازمان اجتماعی محله و توسعه آن می‌توانند داشته باشند. این بازدید هر دو نظریه ابتدایی من را تأیید کرد و من را مصمم به ترویج هر دو اندیشه کرد. میزبان من سرکار خانم تبریزی، رئیس هیئت‌مدیره مرکزی بلوک‌های مسکونی و دبیر شورایاری اکباتان بود. در بدو ایشان حاضران را معرفی کرد. حاضران در جلسه حدود ۱۸ تا۲۰ نفر بودیم. جلسه به محض تشکیل با گلایه‌های سخت هیئت‌مدیره مجتمع از نحوه رفتار سازمان آب تهران و مبالغی که بابت حق‌النظاره چاه‌های مجاز اکباتان مطالبه می‌کند، آغاز شد و با ذکر داستان به‌یغمارفتن فضاهای سبز و عرصه‌های عمومی پیش‌بینی‌شده در مجتمع که به ناحق از‌سوی شهرداری در سال‌های پیشین به یک‌سری اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی فروخته شده است، ادامه یافت. بحث این بود که تنها یک فقره آن واگذاری ۲۰ هزار مترمربع زمین سبز میانی شهرک که برای فضای سبز شهرک پیش‌بینی شده‌ و همه مالکان به‌طور مشاع در آن حق مالکیت داشته‌اند، از سوی شهرداری بدون حق و اجازه مالکان آن به‌عنوان جذب سرمایه‌گذاری خارجی به یک گروه سرمایه‌گذاری شبه‌خصوصی بود. از نظر آنان، این فروش در حکم فروش مال غیر و دخل و تصرف در اموال اشخاص محسوب می‌شد. گله‌گزاری‌ها ادامه داشت و شامل خدمات عمومی و دیگر حوزه‌ها نیز می‌شد». بخشی از این گزارش عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفت‌و‌گو با مردم اختصاص دارد که دراین‌باره آمده است: «من هرچه بیشتر به سخنان آنان دقت کردم و مشاهداتی که در جریان قدم‌زدن در اکباتان و سخن‌گفتن با برخی کاسبان و مردم داشتم، به این نتیجه رسیدم که فاصله زیادی بین ساختار شهرداری و سازمان اجتماعی مجتمع وجود دارد. بدون آنکه بخواهم با یک بازدید بر تمام سخنانی که شنیدم، صحه بگذارم، بر این امر می‌خواهم تکیه کنم که اکباتان با حدود ۴۵ هزار نفر جمعیت، با توجه به نوع ارتباطات درونی و مرزهای فیزیکی و اجتماعی که دارد، از نظر تعریف، یک محله تمام‌عیار است؛ بنابراین شهرداری می‌تواند آن را در قالب یک محله با یک ناحیه شهری مستقل تعریف کند. اداره امور ناحیه را به نمایندگان محله که همان هیئت‌مدیره مرکزی مجتمع است، واگذار کند و خود در حکم هماهنگ‌کننده کل شهر نقش ایفا کند. به‌ جای آنکه شهرداری رودرروی مردم بایستد، چه بهتر که نظام حکمروایی شهری محله‌محور را بپذیرد و خود در کنار آنان قرار گیرد. شهرداری به‌ جای آنکه خود موضوع تعارض باشد، چه بهتر که در اختلافات و موارد تعارض منافع، در جای داور بایستد. پس از بازدید، پیشنهاد فوق را در نامه‌ای به ‌طور رسمی به جناب حناچی، شهردار محترم تهران، پیشنهاد دادم. امیدوارم که موضوع مورد تأیید ایشان و شهرداری قرار گیرد و این موضوع تبدیل به نمونه‌ای موفق برای تسری به سایر محله‌های شهری و سایر شهرهای ایران شود. البته در عمل، نیاز به دقت‌های فراوان و رفع کسری‌های احتمالی است. خوب است که در‌این‌باره بیشتر با هم گفت‌وگو کنیم». در این نامه هم بخشی از گزارش بازدید آخوندی از اکباتان آمده و در ادامه پیشنهاد تبدیل اکباتان به یک ناحیه شهرداری و واگذاری مدیریت آن به ساکنان آن منطقه به‌عنوان یک راهکار عملی مورد تأکید قرار گرفته است.

شرق

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: