شواهد نشان میدهد محدودیتهای وضعشده برای مدیریت کرونا موفقیت نسبی داشتهاند اما مهم ادامه دادن روند کاهش تعداد مرگ و میر و خسارت های کروناست. ما نباید از یاد ببریم که ماههای اولیه شیوع کرونا و بالاخص در ایام نوروز و مدتی پس از آن شاهد مدیریت بهتری بر کرونا بودیم و پساز آن وضع به وخامت گرایید. این بار نیز چنین آیندهای پیش روی ایام بعد از محدودیتهاست یا امکان دارد خستگی اجتماعی و عواقب پیشبینی نشده محدودیتها، وضع را بدتر کنند. مدیریت کرونا شامل یک راهحل فناورانه و سختافزاری یا همان ساختن و تزریق گسترده واکسن است؛ و گزینههای نرمافزاری زیادی را هم شامل میشود که جوهره همه آنها قطع شدن زنجیره انتقال است. رعایت
بایدهای بهداشتی نظیر زدن ماسک، شستن مرتب دستها، حفظ فاصله اجتماعی و معیارهای حضور ایمن در مکانها همگی برای قطع کردن زنجیره انتقال است. راهحل فناورانه دشواری علمی و فنی دارد اما راه خودش را میرود و شواهد نشان میدهد بالاخره این واکسن در حال تولید است و برخی کشورها هم یا تزریق آن را آغاز کرده و یا برای تزریق گسترده آن آماده میشوند. راهحل اجتماعی اما فناوری مشخصی ندارد و همین سبب میشود مسأله از سطح دشواری به سطح پیچیدگی منتقل شود. غلبه بر پیچیدگی این مسأله - ناشی از ضرورت رعایت بایدهای بهداشتی توسط دهها میلیون انسان که نمیتوانند یا نمیخواهند آنها را رعایت کنند - امری اجتماعی است. متقاعد کردن افرادی که حوصلهشان سر رفته و دیگر نمیخواهند در خانه بمانند به اینکه کماکان در خانه بمانند، تا حمایت اقتصادی- اجتماعی از کسانی که بیشترین آسیبها را از کرونا متحمل شدهاند، همه امور اجتماعی است. مطالعات گسترده اجتماعی در قریب یک سال گذشته از زمان بروز بیماری کرونا درباره عوامل مؤثر بر رفتار مردم در قبال این بیماری انجام شده است و این امکان برای ما وجود دارد که از آنها برای مدیریت بیماری استفاده کنیم. برخی محققان به صراحت معتقدند مدیریت اجتماعی بیماری کرونا «مسأله مدیریت اطلاعات است.» برخی از اطلاعاتی که برای مدیریت بیماری لازم است عبارتند از: اطلاعات مربوط به افراد مبتلا (که برای مثال از راه تست کرونا به دست میآید)، اطلاعات رفت و آمد و ارتباطات افراد مبتلا (که از راه رصد ارتباطات یا Contact tracing) حاصل میشود، اطلاعات قابل انتقال به مردم برای جلب اعتماد و مشارکت (اطلاعات مبتلایان، مرگ و میر، اقدامات دولت و...)، اطلاعات اقتصادی (اطلاعاتی که درباره اقدامات اقتصادی و مالی دولت برای حفاظت مردم در برابر بیماری و مدیریت پیامدها تولید میشوند)، اطلاعات آموزشی و بهداشتی (اطلاعاتی که به مردم منتقل میشود تا خود را در برابر بیماری حفاظت کنند)، اطلاعات بینسازمانی (مجموعه اطلاعاتی که سازمانهای دولتی و مدنی باید با یکدیگر به اشتراک بگذارند تا بتوانند شناختهای لازم برای مدیریت مسأله را به دست آورند). متغیر دومی که در مطالعات اجتماعی درباره مدیریت بیماری کرونا بشدت بر آن تأکید میشود، اعتماد اجتماعی است. جلب مشارکت عمومی برای مدیریت بیماری کرونا مستلزم جلب مشارکت عمومی است. اعتماد دستاوردی نیست که به یکباره خلق شود بلکه محصول عملکرد نهادی حکومتهاست. حکومتهایی که با سطح بالاتری از اعتماد شهروندان به ایشان با کرونا مواجه شدند، کار راحتتری برای جلب مشارکت مردم داشتند، اما خود کرونا فرصتی تلخ برای خلق اعتماد است. نظرسنجیها در اوایل شروع کرونا نشان میداد که میزان اعتماد به دولت و عملکرد آن بالاتر رفته بود و این از موفقیت نسبی اولیه نشأت میگرفت. سؤال مهم این است که دولتها چگونه میتوانند اعتماد خلق کنند؟ اعتماد تا اندازه زیادی محصول شفافیت دادهها، پاسخگویی درست به مطالبات، ارتباط گیری مناسب و ارائه بهترین عملکرد ممکن است. اگر آمار مرگ و میر بدرستی ارائه نشوند یا ابهامهای مردم درخصوص آمار پاسخ داده نشود، اعتماد خدشه بردار میشود. توجه به تجربه کره جنوبی در این خصوص درسآموز است. کره جنوبی در جریان شیوع بیماری (مِرس MERS) 186مبتلا را شناسایی کرد و 38 نفر از این تعداد مردند. دولت برای جلوگیری از توسعه ترس در جامعه عامدانه نسبت به ارائه اطلاعات پنهانکاری کرد. تحقیقات بعدی نشان داد این پنهانکاری بر شدت مسأله و ظرفیت جلب مشارکت عمومی اثر منفی داشته است. این کشور در جریان شیوع کرونا شفافیت اطلاعاتی را در دستور کار قرار داد و هر گونه پنهانکاری را کنار گذاشت. دولت با سیاست توأمان مدیریت اطلاعات و شفافیت، حتی دوربینهای مداربسته در سطح شهرها را برای ردیابی مسیرهایی که افراد مبتلا طی کرده بودند بهکار گرفت و فناوری هوش مصنوعی و تحلیل دادههای کلان برای این منظور بهکار گرفته شد. همین شفافیت اطلاعرسانی و مدیریت اطلاعات، جلب مشارکت عمومی از مسیر اعتمادسازی را تسهیل کرد. «جائه مون» استاد اداره عمومی در دانشگاه یونسی کرهجنوبی معتقد است شفافیت دولت در ارتباط گیری با مردم بر محور ریسک کرونا و جلب مشارکت ایشان، دو عامل بسیار مهم مدیریت کرونا در این کشور بوده است. راهبردی هم که امروز به غیر از استفاده از فناوری واکسن - که ممکن است تا مدتها در دسترس ایران نباشد - پیش روی ایران است، به غیر از هر عامل دیگری، باید بر پایه شفافیت اطلاعاتی، مدیریت اطلاعات و توسعه ارتباطات ریسک با مردم بنا شود. بهکار بستن مدیریت مناسب اطلاعات و تولید شفافیت منجر به اعتمادسازی است که زمینه مساعدتری برای برخوردهای بازدارندهتر با کسانی که از محدودیتها یا باید های مدیریت کرونا تخطی میکنند، فراهم میآورد. کاربست سختگیرانه محدودیتها و برخورد با عدولکنندگان از آنها در شرایط فقدان اعتمادسازی در اکثریت جامعه، نتیجه معکوس خواهد داشت.
ایران