ساعات و دقایق پایانی تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. تمام جهان به انتظار فردا و اعلام نتیجهی بعد از ان نشسته است. اما، حساسیت کشورها و اقتصادها به نتیجهی این انتخابات، تفاوتهای قابل توجهی دارد. برخی کم و برخی بسیار زیاد. برای انهایی که روابط دیپلماتیک متعارف با آمریکا و همپیمانان منطقهای او دارند، حساسیت کم و برای موارد دیگر بسیار بالاست.
از این واقعیت میخواهم نقبی بزنم به بحث استقلال به عنوان آرمان والایی که هر کشوری در پی آن است.
از منظر اقتصادی، استقلال را میتوان به عنوان نوعی از فرآیند انباشت سرمایه و تحولات اقتصادی در نظر گرفت که تابعی از شرایط ملی است تا شرایط کشوری دیگر. تابعی از پیوندهای قوی رشته فعالیتهای اقتصادی با هم است تا پیوند برخی از رشته فعالیتها با ساخت اقتصادی کشوری دیگر.
از این منظر، برای مثال، تاسیس صنعت نفت در ایران تابعی از شرایط اقتصادی انگلستان بود تا ایران اوایل قرن نوزدهم.
از زاویهای دیگر، نبود استقلال، یعنی بود قدرت تعیینکنندگی در نقش آفرینیهای اقتصادی و غیر اقتصادی خارج از ارادهی ملی و مردمی.
این تعریف را میتوانیم با توجه به شرایط در هم تنیدهی جهانی وسیع کنیم و بگوییم استقلال به معنای مشارکت کم و بیش هم وزن هر کشوری در پیشبرد تحولات اقتصادی و فنآورانه جهانی است که هم امکان استفاده از دانش علمی و فنی کشورهای دیگر و هم صادرات این دانش به کشورهای دیگر را میدهد و موجب بروز قدرت چانهزنی اقتصادی و سیاسی تقریبا همسنگ میشود.
اگر این تعریف را بپذیریم و اگر این واقعیت را نیز بپذیریم که بازارها در شرایط خاص فعلی حساسیت بسیار بالایی به نتیجهی انتخابات آمریکا دارند، میتوان نتیجه گرفت که وابستگی اقتصاد ایران به چنین انتخاباتی، از طریق فیلتر انتظارات روانی، در سطح جهانی، غیر عادی است.
انتظارات عمومی در صورت پیروزی ترامپ چنین است: مسیری که با روی کار آمدنش شروع شده تداوم خواهد یافت. یعنی تشدید فشارهای اقتصادی و در نتیجه بدتر شدن شرایط اقتصادی و تکرار تلاطمها در بازارهای ارز و طلا و افزایش سطح عمومی قیمتها.
اگر بایدن انتخاب شود انتظارات عمومی چنین است: دست کم در کوتاهمدت مجالی برای تنفس و بازگشت آرامش به اقتصاد و بازارها بوجود خواهد آمد.
البته، همانگونه که پیشتر اشاره کرده بودم، روند تحولات منطقه از جمله مسابقهی کشورهای عربی در برقراری روابط دیپلماتیک با اسراییل و وقایع اخیر لبنان و عراق، و تنشها با اروپا، مانع از این خواهد شد که بایدن به رویه اوباما عمل کند و برجام دیگری را با همان وجهمشخصهها به تصویب برساند.
با وجود این، میتوان انتظار توقف رکورد زنیهای پی در پی دلار ، به عنوان شاخص مهمی از انتطارات روانی، را برای مدتی داشت.
در اینجا، این پرسش پیش میآید که چه عواملی موجب بروز این میزان از حساسیت بالا به چنین انتخاباتی شده است؟ پاسخ تا حد زیادی مشخص است. ناتوانی اقتصاد طی سالهای بلند گذشته در بازسازی ساختاری خود به نحوی که توانایی صادرات کارخانهای با ارزش افزودهی بالا، کنترل فشارهای تورمی و حفظ ارزش پول ملی را داشته باشد.
این ناتوانی، علاوه بر مسایل فنیِ مربوط به سیاست صنعتی و مدیریت فشل سرمایهگذاری، ریشه در برداشت نادرستی از استقلال دارد که بهصورت خودکفایی بهجای خوداتکایی، و سرشاخ شدن با نظم جهانی بهجای همکاری انتقادی با آن، تعریف و دنبال شده است.
@economistfarsi