پس از چند ماه بلاتکلیفی، سر انجام وزیر صنعت، معدن و تجارت مشخص شد. اینکه آیا تاثیر انتخاب وزیر جدید میتواند از تولید چند خودرو بیشتر یا کمتر یا توزیع بهتر چند قلم کالا و مایحتاج اساسی مردم و... فراتر رود، بسیار جای تردید است. صرفنظر از زمان محدود باقیمانده تا پایان عمردولت حاضر، عمق و مزمن بودن مشکلات حوزه صنعت و تجارت و انباشت آنها در طی سالها و سالها امکان چنین تحولی را نمیدهد. یکی از مهمترین این مشکلات، اتکای اقتصاد کشور به صادرات مواد خام و طبیعی و محصولات صنعتی متکی به منابع هیدروکربوری و با فناوری پایین است. به نحوی که حل این مشکل و تغییر این ساختار و خروج از این وضعیت به رویای هر ایرانی تبدیل شده است؛ رویایی قدیمیتر از وابستگی به درآمدهای نفتی و شاید همزمان با شکستهای نظامی و سیاسی از روسیه در اواسط دوران قاجار. اینکه چرا به لحاظ تکنولوژیک عقب ماندهایم و صرفا تولیدکننده مواد ساده و طبیعی کشاورزی و دامپروری و صنایع چند قرن پیشیم و واردکننده کالاهای غربی؛ «لوازم امتعه ما را به خارج میفرستید و عوض آن متاعی میآورید که به جز التذاذ نفوس شما مصرفی ندارد. برنج را با گلهای کاغذی مبدل میکنید و به جهت یک ذرع خارا ...یک خروار پنبه را به یک مشت اشیای بیمصرف عوض میکنید» (اندیشه ترقی و حکومت قانون؛ عصر سپهسالار - فریدون آدمیت) چرایی این موضوع، محل سوال عباس میرزا در دو قرن قبل بوده است، سوالی که همچنان با همان قوت و قدرت بر اذهان ایرانیان حاکم است: «نمیدانم این قدرتی که شما (اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار نمایم.» در طی یک قرن اخیر و در دورههایی تلاش شد تا درصد این وابستگی به خامفروشی کاهش و این منابع (نفت، گاز، مواد معدنی، محصولات کشاورزی و...) از طریق فرآوریهای فناورانه در خدمت تولید و صادرات کالاهای با ارزش افزوده بالاتر قرار گیرد، تلاشهایی که متاسفانه هنوز در مراحل اولیه خود به سر میبرد و آنچه همچنان آینده اقتصادی این سرزمین را رقم میزند، میزان و امکان فروش منابع انرژی و معدنی و محصولات کشاورزی است.
چنانکه بالاترین مقام نظام اخیرا از این روند گلایه و عنوان میکنند: «یکی از مشکلات ما همین است که ما مواد خام را بدون فرآوری و بدون اینکه ارزش افزودهاش را برای کشور خودمان، برای سرمایهدار خودمان، برای کارگر خودمان فراهم بکنیم، میفرستیم خارج....چند شب پیش تلویزیون راجع به گشنیز میگفت که گشنیز را به صورت فلّهای میبرند خارج و با قیمتهای بسیار زیادی بعد از فراوری در دنیا فروش میرود.» این در حالی است که گذار از خام فروشی، رویکرد مسلط برتمام برنامههای توسعهای بوده و در سند چشمانداز 1404 و نیز در منشور اقتصاد مقاومتی بر این موضوع تاکید شده است. امری که خلاف آن را در واقعیت شاهدیم. چنانکه طبق یکی از گزارشهای پژوهشی ارزشمند موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، ضمن آنکه ارزش افزوده صنعتی کشور در طی دو دهه اخیر در مجموع روندی نزولی را طی کرده و از 9/19 درصد در سال 1370 به 3/15 درصد در سال 93 کاهش یافته است، همچنین کفه تولیدات صنعتی در طی این مدت بهشدت به ضرر صنایع ساخت محور و کشاورزی پایه (غذایی و نساجی) و به نفع صنایع متکی به مواد خام معدنی و انرژی سنگینی کرده است. چنانکه سهم صنایع متکی به دانش فنی و منابع کشاورزی به ترتیب از 12درصد و 38 درصد به 8/10 درصد و 5/16 درصد در سال 93 سقوط کرده است. در حالی که در این مدت سهم صنایع هیدرو کربوری به سرعت رشد کرده و از 5/12 درصد در سال 83 به 5/38 درصد در سال 93 رسیده است. در حوزه صادرات صنعتی نیز همین روند نامناسب را طی یکی دو دهه اخیر شاهدیم. چنانکه 87 درصد صادرات صنعتی کشور را صادرات منبع محور (پتروشیمی، مواد شیمیایی، فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی و...) تشکیل میدهند. بنظر میرسد تغییر این وضعیت بغرنج و این بیماری مزمن و تاریخی جز با تغییر پاردایم، آنچنانکه اقتصاددان برجسته کشورمان، دکتر نیلی، چند سالی است بر آن تاکید مینهد ممکن نیست. ایشان در سال 96 و با گشایشهای ایجاد شده در اثر توافق برجام و قبل از شروع دور جدید تحریمها، در جمع فعالان اقتصادی در اتاق ایران عنوان میکند که حل ابر چالشهایی همچون کسری بودجه دولت، کمبود منابع صندوقهای بازنشستگی، ناترازی منابع بانکها، کمبود منابع آبی و آلودگی محیط زیست و... جز با تغییر پارادیم «رفاه مبتنی بر هدر رفت منابع کشور» ممکن نیست. در واقع «ما به شیوهای که منابع کشور را تا به حال مصرف کردهایم، دیگر نمیتوانیم عمل کنیم» به گفته دکتر نیلی، در ایران هرجا منبعی وجود داشته، سیاستمداران ما آن را شناسایی کرده و به یک منبع جلب محبوبیت تبدیل کردهاند ... دردولت رفاه مبتنی بر منابع طبیعی، چنین ابرچالشهایی بدیهی است. پاسخ سوال تاریخی عباس میرزا و خروج از دایره بسته خام فروشی جز با تغییر این پارادایم ذهنی و حرکت عملی در جهت حاکم کردن اصول اقتصادی در مصرف بهینه منابع امکانپذیر نیست. امری که تنها در قالب اقتصاد آزاد و در تعامل با جهان جهت جلب و جذب سرمایههای مالی و تکنولوژیک و دانش مدیریتی محقق میشود و آمد و رفت چند وزیر و دولت و.. گرهای را نمیگشاید که نگشاده است تاکنون.
منبع:روزنامه تعادل