در فضای کنونی کشور، انتشار ناگهانی یک خبر باعث آشفتگی و ابهامات فراوانی در افکار عمومی میشود. برای نمونه، یک روز «قرارداد ایران و چین» در حالی که هنوز قطعی نشده و ابعاد روشنی ندارد، فضای سنگینی را در افکار عمومی ایجاد میکند. به نحوی که حتی به گروههای خانوادگی درون شبکههای اجتماعی نیز راه پیدا میکند. روزی دیگر هم از دست رفتن کوه دماوند سوژه روز میشود.
وی با اینکه هرکدام از این سوژهها تفاوتهای زیادی با هم دارند، اما فصل مشترک آنها، ابهام در موضوع از یک سو، و عمومی شدن مباحث کاملا کارشناسی از طرف دیگر است.
در همین رابطه، عباس عبدی «علت» این موضوع را توضیح میدهد. عباس عبدی معتقد است: علت این حد از ناپایداری و تبدیل شدن یک خبر به منشاء اختلافات این است که نظام رسانهای در ایران، شلخته و بیاعتبار است. شما اگر در جمعی 50 نفره بنشینید و مشکل جسمانی خود را بازگو کنید احتمال دارد ببینید که همه شروع به اظهارنظر کرده و توصیههای گوناگونی میکنند. در حالی که همگی فاقد تخصص هستند و نظراتی کاملا متفاوت مطرح میکنند.
اما اگر این مشکل به یک پزشک متخصص ارجاع داده شود، فقط با یک نظر مواجه هستید. درست یا غلط بودن تجویز او هم قابل سنجش برای ما نیست، زیرا قاعده این است که حرف پزشک متخصص در اکثر مواقع درست است. بنابراین بیمار هرچه او گفت را انجام میدهد.
ممکن است دو پزشک با دو تجربه و دو رویکرد علمی وجود داشته باشند، و دو تجویز گوناگون دهند بازهم تکلیف روشن است. ولی دیگر 50نفر نظر بیربط و غیرکارشناسانه نمیدهند. در قضایایی که مثال آن را زدید این گونه است. هرکسی حساب توئیتر و کانالی دارد و در گروهی عضو است و راجع به هر چیزی به هر شکلی اظهارنظر کارشناسی میکند. این وضعیت فضای مغشوشی را به وجود میآورد که به تنش و بحران در رسیدن به بصیرت و آگاهی میانجامد. زیرا هیچ کس متوجه نخواهد شد که حقیقت ماجرا چیست؟
درحالی که اگر رسانهای معتبر باشد و کارکرد آن درست صورت گیرد، طوری که خبر را دقیق بازگو کنند و تلاش شود با پرسیدن سوالات مناسب ابعاد خبر را تکمیل کنند، دیگر نیازی نیست افراد بدون صلاحیت حرفهای این کار را کنند همین که چند رسانه با گرایشهای مختلف این کار را انجام دهد، کفایت میکند. ولی چون رسانه معتبر نداریم هر کس به خود اجازه میدهد وارد ماجرا شود.
عموم مردم، مصرفکننده تحلیلها و خبرها هستند و نه تولیدکننده. این که برخی گمان کنند مردم میتوانند خبر و نظر کارشناسی تولید کنند، درست نیست. مگر عموم مردم چقدر تخصص دارند که بتوانند در هر موضوعی این کار را انجام دهند؟ البته مردم داوری میکنند پس از شنیدن نظرات کارشناسی و اخبار صحیح انان داوری نهایی را انجام میدهند. باید آزادی وجود داشته باشد و گرایشهای مختلف بتوانند نمایندگی خود را در رسانه داشته باشند.
گرایشهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی باید بتوانند در رسانهها نماینده داشته باشند و آنها باید به صورت کارشناسی پیگیر اتفاقات گوناگون و تحلیل آنها باشند. مردم هم به تناسب علاقهای که دارند یکی از این رسانهها را انتخاب و خبر و تحلیل آن را دنبال میکنند. این وضعیت ابهامآمیز، محصول تشتت نیروهای سیاسی و رسانهای است. یکی از دلایل تشتت نیروهای سیاسی هم، تشتت رسانهای است.
حال در پاسخ به این سوال که از چه زمانی وضع چنین است، باید گفت از زمانی که در داخل کشور، هیچ نهاد رسانه رسمی که ذیل آزادی و حاکمیت قانون فعالیت کند، نداریم. بنابراین طبیعی است که تشتت به وجود میآید. در گذشته رسانههای رقیب برای «رسانه انحصاری» وجود نداشتند و این تکصدایی این نقیصه را پوشش میداد و دیده نمیشد ولی الان تکصدایی از میان رفته و این تشتت آشکار و شدید شده است.
جماران