رونالد کوز و ورزشگاه چلسی
حامد قدوسی
کوز از نوابغ اقتصاددانان قرن ۲۰ و برنده جایزه نوبل بود که چند سال پیش در ۱۰۲ سالگی فوت کرد و تا نزدیکی زمان فوت همچنان ذهنی فعال داشت. یکی از مهمترین قضایایی که توسط او نشان داده شد و به قضیه کوز معروف است این بود که اگر ۱) هزینههای مبادله و مذاکره زیاد نباشد و ۲) حقوق مالکیت افراد مختلف در اقتصاد به خوبی تعریف شده باشد: «مستقل از این که حق اولیه را به چه کسی داده باشیم»، نتیجه نهایی که از چانهزنی و مبادله به دست میآید میتواند کارایی جمعی اقتصاد را بیشینه کند. اول مثالی از یک شرکت لباسشویی و یک شرکت فولادسازی را در مقاله معروف خود انتخاب میکند ولی اگر زنده بود شاید از مثال امروز ورزشگاه چلسی در مقالهاش استفاده میکرد.
«یکی از ساکنان اطراف ورزشگاه جدید چلسی ادعا کرده بود که این ورزشگاه مانع از تابش نور به خانه آنها می شود و براساس قانون "حق نور"، شهرداری لندن مانع از ادامه ساخت این ورزشگاه شد.» کوز احتمالا میگفت که حق نور جزو حقوق مالکیت منزل شهروندان است و باید رعایت شود، ولی ضمنا تذکر میداد که ساخت ورزشگاه منافع اجتماعی بزرگی دارد که به خاطر از بین بردن حق نور یک نفر متوقف شده است.
مقاله کوز در قدم بعدی احتمالا یک سری عدد رقم تقریبی میداد و میگفت که منافعی که جامعه از «نساختن» باشگاه از دست میدهد مثلا ۱۰۰ میلیون دلار است و ارزش حق نور یک منزل در مجاورت باشگاه مثلا ۵ میلیون دلار و استدلال می کرد که اگر همه چیز به دست بوروکراسی سپرده شود و یک نفر در اداره شهرداری مقررات را چک کند و اجازه «مذاکره دوجانبه» بین عاملها نباشد، جامعه به خاطر یک زیان ۵ میلیون دلاری از یک ارزش ۱۰۰ میلیون دلاری محروم شده است و این کارا نیست (چون ۹۵ میلیون دلار ارزش اجتماعی بالقوه در این وسط از بین رفته است).
اما در خبرها بود که امروز شهرداری منطقه فولام و همراسمیت دستور داد که باشگاه چلسی می تواند حق نور مربوط به این خانه را بخرد و تکمیل ساخت آن می تواند ادامه پیدا کند. کوز احتمالا استدلال می کرد که باشگاه با پرداخت ۵ میلیون دلار رضایت صاحب خانه را جلب کرده و پروژه ۱۰۰ میلیون دلاری هم تکمیل شده است. اصل حرف کوز این بود که مهم نیست که حق نور در روز اول چه طور توزیع شده بود و به چه کسی داده شد بود چون در جریان این مبادله نهایتا ارزش پروژه ۱۰۰ میلیون دلاری به دست آمد و البته بخشی از آن هم به صاحب اولیه حق نور بازتوزیع شد*.
* یکی از اصول اقتصاددانان در تحلیل - که گاه برای سایرین عجیب به نظر میرسد - این است که بیشتر روی این متمرکز هستند که به خاطر اصطکاکها و مقررات غلط فرصتهای ارتقاء کارایی در جامعه تلف نشود. «توزیع» منافع ناشی از این ارتقاء کارایی بین عاملهای مختلف در اقتصاد برای اقتصاددانها معمولا اهمیت درجه دوم دارد چون میگویند ما روی جمع آن ارزشهای جدید خلق شده متمرکز هستیم. میشود این رویکرد را البته نقد کرد.
تماس با نویسنده @hamed_ghoddusi
@hamedghoddusi