زهرا كريمي در گفتوگو با «شرق - شكوفه حبيبزاده» بر لزوم ورود سرمايههاي ايرانيان خارج از كشور تأكيد كرد
گره بيكاري در ايران بهسادگي باز نميشود؛ اين را تقريبا همه مسئولان و كارشناسان هم ميدانند. درحاليكه اكنون سالانه ٧٠٠ هزار شغل در ايران ايجاد ميشود، اما در همين حال هم، سالانه ٥٠٠ هزار افراد جوياي كار روانه بازار ميشوند و تقريبا هرآنچه حاصل اشتغالزايي در كشور است را خنثي ميكنند. به گفته كارشناسان، علت آنكه شغلي بيش از سقف ٧٠٠ هزار شغل (چيزي در حدود آنچه در دولت اصلاحات در اوج اشتغالزايي ايجاد شده بود) در كشور فراهم نميشود، توان اقتصاد ايران است. در شرايط كنوني اقتصاد ايران ياراي ايجاد شغلي بيش از اين را ندارد. راهحل ساده است؛ جذب سرمايههاي خارجي. سرمايههايي كه به سهولت به كشور وارد نميشوند. جاذبه فراوان است. اما در كنار آن، دافعه هم كم نيست.
فراهمنبودن بسترها، قوانين قديمي و سفتوسخت، همگي دل سرمايهگذاران را خالي ميكند. يكي از راهحلها در چنين شرايطي ايجاد اطمينان براي ايرانيان مقيم خارج است. ايرانياني كه گرچه از ايران مهاجرت كردهاند اما جزء مهاجران غني در جهان محسوب ميشوند. ايرانياني كه به گفته زهرا كريمي، اقتصاددان و عضو هيئت علمي دانشگاه مازندران، سرمايههايشان هماكنون طبق برآوردها چيزي بين دو تا چهار هزار ميليارد دلار است. به گفته او: «برخی از ايرانيهای مهاجر جزء ثروتمندترین افراد دنيا هستند... جالب است اگر ثروت مهاجران را با توليد ناخالص داخلي در ايران مقايسه كنيد كه ٤٥٠ ميليارد دلار است، ميبينيد ثروت آنها بین حدود چهار تا ١٠ برابر توليد ناخالص داخلي ایران است». سرمايههايي كه در صورت جذب ميتواند اقتصاد ايران را در مسير توسعه قرار دهد. زهرا كريمي در گفتوگويي كه با «شرق» داشت، تأكيد ميكند بسیاري از كشورها به مهاجران خودشان بهعنوان منبعي براي توسعه نگاه ميكنند. كريمي تأكيد ميكند رفع موانع براي ايرانيان مقيم خارج براي ورود به كشور كه اكنون در دستور كار وزارت امور خارجه، مجلس و اتاقهاي بازرگاني قرار دارد، ميتواند توسعه ايران را هرچه سريعتر به پيش ببرد و حتي به تقويت نظام كنوني كمك كند.
درحالحاضر درست است که ٧٠٠ هزار شغل ایجاد شده؛ اما مسئولان اعلام کردهاند هر سال ٥٠٠ هزار نفر به تعداد بیکاران اضافه میشود و در نتیجه باز هم با مشکل بیکاری مواجه خواهیم بود. در واقع با وضعیت غیرمولد اقتصاد کشور، اشتغال جدید امکان ایجاد ندارد. نظر شما در این رابطه چیست؟
اینکه در سال گذشته، حدفاصل تابستان ٩٤ نسبت به تابستان ٩٣، ٧٠٠ هزار شغل ایجاد شده، از یک نظر خوشحالکننده است؛ چون از حالتی که هیچ شغلی ایجاد نمیشده، خارج شدهایم؛ اما از یک نظر هم نگرانکننده است؛ چون سال ٩٤ اقتصاد ما اصلا رشدی نداشته است. اکنون در بازار کار ایران وضعیتی خاص به وجود آمده است؛ به این معنی که این همه جوان فارغالتحصیل در سطوح مختلف تحصیلی و مهارتی، نمیتوانند همینطور بیکار بمانند. بنابراین هر کدام به کاری مشغول میشوند؛ کارهایی که ممکن است بهرهوریشان خیلی پایین باشد، کارهایی که ممکن است برای آن ماهها حقوق نگیرند یا کارهایی انجام دهند که به تولید کشور اضافه نکند. مثلا خیلی از فارغالتحصیلان در شرکتهای هرمی کار میکنند که کالاهای وارداتی قاچاق را در کشور توزیع میکنند. درنهایت نتیجهای که از مجموع آمارهای اقتصادی ایران به دست میآید، نشانگر وضعیت کموبیش نامطلوب بازار کار است. رشد سرمایهگذاری در ایران منفی است.
طبق اعلام بانک مرکزی از سهماهه چهارم سال ٩٠، سرمایهگذاری رشدی منفی داشته و سال ٩٣ برای دورهای کوتاه، وضعیت بهتر شده؛ اما سال ٩٤ و سهماهه نخست سال ٩٥، همچنان بخش خصوصی گرایشی به سرمایهگذاری نداشته و دولت هم توان سرمایهگذاری ندارد. زمانیکه سرمایهگذاری صورت نمیگیرد، شغل مولدی هم ایجاد نمیشود. درنهایت افراد تقلا میکنند زندگی کنند؛ به همین دلیل به هر کاری روی میآورند. رشد اقتصادی در سال ٩٥ بالا رفته ولی عامل این رشد، افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی نیست.
بخشهای نفت، صنایع خودروسازی و فلزات اساسی در این رشد دخیل بودند که زمان نیاز است تا آثار مثبت آن در کل اقتصاد بروز کند؛ وگرنه بسیاری از صنایع ما هنوز رشدشان منفی است و هنوز خبرهای زیادی میرسد که بعضی از بنگاههای کوچک و متوسط، یا نیروهایشان را تعدیل میکنند یا تعطیل شدهاند. بنابراین آنچه به نظر من برای ایجاد یک تحول مثبت و جدی در بازار کار نیاز داریم، افزایش سرمایهگذاری و تغییر فضای کسبوکار است. صاحبان سرمایه در داخل و شرکتهای خارجی که علاقهمند به سرمایهگذاری در ایران هستند، همه در این انتظار هستند که آیا فضا برای سرمایهگذاری مساعد میشود یا نه؟ فضای نامطمئن و پرخطر باعث شده صاحبان سرمایه، جسارتی برای بهکارانداختن پولهایشان نداشته باشند.
گفته میشود بیش از هزار میلیارد تومان نقدینگی راکد در بانکها تلنبار شده که گرایشی به سرمایهگذاری ندارند. بههمیندلیل مشاغلی که ایجاد میشود، ناامن، موقت و با بهرهوری پایین است. نیاز داریم سرمایهگذاری تکان بخورد.
درحالحاضر تلاش برای جذب سرمایههای خارجی در دستور کار دولت قرار دارد. علاوه بر آن، ایرانیهای مقیم خارج هم هستند که سرمایههای بالایی دارند و میتوانند این سرمایهها را به داخل کشور منتقل کنند. برای جذب سرمایههای ایرانیان مقیم خارج چه راهحلی وجود دارد؟
هیئتهای زیادی به ایران میآیند و تفاهمنامههایی هم امضا میشود. آنها اطلاع دارند بازار ایران، بازار مناسبی برای سرمایهگذاری است؛ اما در حال انتظار هستند؛ میخواهند بدانند شرایط ایران در ارتباط با ترامپ و انتخابات ریاستجمهوری ایران چه خواهد شد.
اقتصاد ایران مدتی طولانی است که در وضعیت صبر و انتظار باقی مانده است؛ اما بحث سرمایهگذاری مستقیم خارجی خیلی مهم است که قطعا همه مسئولان بر آن تأکید دارند. سرمایهگذاری خارجی، ارز و تکنولوژی وارد کشور میکند و میتواند بازارهای وسیع صادراتی را برای کالاهای تولیدشده در ایران فراهم آورد. صنایع ما در بسیاری از موارد تکنولوژی کهنهای دارند. نساجی ما با ترکیه بههیچوجه نمیتواند رقابت کند. صنایع مرتبط با تولید مصالح ساختمانی همه تعطیل شدهاند یا بهسختی کار میکنند. بخش بزرگی از این صنایع میتوانند برای تکنولوژی و سرمایه خارجی جاذبه ایجاد کنند.
با ورود تکنولوژی مدرن، صنایعی شکل میگیرند که قدرت حضور در بازارهای بینالمللی را خواهند داشت. اما درباره نقش سرمایهگذاری ایرانیهای مقیم خارج، دراینزمینه در حال انجام کاری تحقیقاتی با مرکز پژوهشهای مجلس هستم. در این مطالعه نشان دادهام مهاجران نقش تعیینکنندهای در جذب و افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی دارند. در نظر بگیرید پنج تا شش میلیون ایرانی در کشورهای اروپایی، آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته در عرصههای مختلف تکنولوژی روز دنیا کار میکنند، تجربه دارند و خیلیهایشان کارآفرین هستند.
این تجربهها چیزی است که نیازمند آن هستیم. علاوه بر آن، برآورد میشود دارایی یا سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور بین دو تا چهار هزار میلیارد دلار باشد. برخی از ایرانیهای مهاجر جزء ثروتمندترین افراد دنیا هستند. به علاوه نخبگان ایرانی در آمریکا و کشورهای اروپایی جایگاه برجستهای دارند. جالب است اگر ثروت مهاجران را با تولید ناخالص داخلی در ایران مقایسه کنید که ٤٥٠ میلیارد دلار است، میبینید ثروت آنها حدود چهار تا ١٠ برابر تولید ناخالص داخلی ایران است. بخش اعظم این مهاجران واقعا تعلق خاطر به ایران دارند. اگر مطمئن باشند سرمایهگذاری در ایران برایشان ایمن است و میتوانند با امنیت فعالیت کنند، قطعا میتوانند گام اولی برای جذب سرمایههای مستقیم خارجی باشند.
علت تأکید شما بر جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور چیست؟
همانطور که گفتم، ورود آنها میتواند گام اول برای جذب سرمایههای مستقیم خارجی باشد؛ به چند علت: ١) زبان فارسی بلد هستند و میتوانند راحت ارتباط برقرار کنند. ٢) خویشاوندان و دوستانی دارند که میتوانند کانالها و شبکههای ارتباطی ارزشمندی برایشان ایجاد کنند. ٣) بازارهای اروپایی را میشناسند و میدانند چه تکنولوژیای را میتوانند در ایران کار کنند؛ بسیاری از آنها صاحب سرمایه هستند. ایرانیان مقیم خارج از کشور میدانند چه قوانینی در ایران وجود دارد و چه راهکارهایی برای مقابله با مشکلات رسمی و غیررسمی هست. پس ریسک و خطر سرمایهگذاری در ایران برای آنها کمتر از شرکتهای خارجی است. به علاوه، شرکتهای خارجی وقتی میخواهند در ایران کار کنند، ترجیح میدهند از ایرانیهای مهاجر که سالها در آن کشور زندگی کردهاند، بهعنوان کارشناس و مدیر استفاده کنند. درنهایت ایرانیها پل ارتباطی خواهند بود بین اقتصاد ایران و جهان.
چنین تجربهای بین کشورهای دیگر هم وجود داشته؟
تجربه کشورهای مختلف نشان داده مهاجران در جذب سرمایههای خارجی نقشی تعیینکننده دارند. مثلا کشور ایرلند برای جذب سرمایه ایرلندیهایی که در سراسر دنیا پراکنده شدهاند، خیلی تلاش میکند. نمایندگیهای دیپلماتیک در سراسر دنیا سعی میکنند با مهاجرانشان ارتباط بگیرند و تلاش کنند که فرصتهای سرمایهگذاری و مشارکت را برای مهاجرانی که حتی بعضیهایشان چندین نسل است که از ایرلند خارج شدهاند، فراهم کنند. یک ماجرای جالب که در ادبیات آمده، مربوط به هنری فورد، پدر صنعت اتومبیلسازی جهان است. خانواده او ایرلندی بوده و به آمریکا مهاجرت کرده بودند. هنری فورد در آمریکا به دنیا آمده بود؛ اما علاقهمند به دیدن سرزمین پدریاش بود. بعدها که به ایرلند سفر کرد، تصمیم گرفت برای منطقهای که سابقا خانوادهاش در آن سکونت داشت، کاری انجام دهد و چون آنجا منطقهای کشاورزی بود، یک کارخانه تراکتورسازی درآن منطقه تأسیس کرد که در دوران اوج فعالیتش، هزارو ٨٠٠ نفر در آنجا کار میکردند. هندیها برای مهاجرانشان حقوق سیاسی زیادی قائل نیستند که حق رأی داشته باشند یا برای نمایندگی مجلس کاندیدا شوند؛ اما حقوق اقتصادی کاملی برایشان در نظر گرفتهاند. مثلا هندیهای مهاجر با مراجعه به نمایندگیهای دیپلماتیک، کارتی مثل کارت ملی میگیرند که میتوانند هر نوع فعالیت اقتصادی را در هند انجام دهند. موفقترین کشور در جذب سرمایه مهاجران، کشور چین است. اقتصاد چین در سه دهه گذشته رشدی حیرتانگیز داشته است و همه با حیرت به این اقتصاد نگاه میکنند. زمانی که حزب کمونیست در سال ١٩٤٩ در چین به قدرت رسید، گروهی از چین فرار کرده و در یک جزیره اسکان پیدا کردند که بعدها کشور مستقل تایوان شد و با حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا شکل گرفت و هنوز روابط خصومتآمیزی بین چین و تایوان وجود دارد و چین، تایوان را بهعنوان کشوری مستقل نمیپذیرد. رهبران چین در اواخر دهه ١٩٧٠، بعد از ٣٠ سال که از بهقدرترسیدن حزب کمونیست میگذشت، به این نتیجه رسیدند چین عملکرد اقتصادی بسیار بدی داشته، فقر و گرسنگی در کشور افزایش پیدا کرده و شکاف میان اقتصاد چین با کشورهای منطقه عمیق شده است. مثلا در دهه ٥٠ اقتصاد چین و ژاپن اختلاف زیادی نداشت؛ چون ژاپن هم بعد از جنگ جهانی دوم بهشدت فرو ریخته بود و چین هم بعد از جنگهای داخلی بهشدت فقیر بود. هر دو کشور تلاش کردند پیشرفت کنند؛ اما بعد از ٣٠ سال، چین کشوری فلاکتزده بود که با نگرانی پیشرفتهای ژاپن را نظاره میکرد. درنهایت در سال ١٩٧٨، تقریبا ٣٠ سال پس از رویکارآمدن حزب کمونیست، رهبران حزب به این اجماع رسیدند که باید تحولی اساسی در کشور ایجاد شود. آنها افزایش رشد اقتصادی را در اولویت قرار دادند و برای اینکه بتوانند در اقتصاد تحرک ایجاد کنند، چند منطقه آزاد در همسایگی تایوان و هنگکنگ ایجاد و امنیت ورود و خروج سرمایه تایوانیها را به چین کاملا تضمین کردند و به آنها اجازه دادند هر زمان بخواهند، بخشی از سودشان را از کشور خارج کنند. جالب اینکه در دهههای ١٩٨٠ و ١٩٩٠ بیش از ٨٠ درصد سرمایهگذاری مستقیم خارجی در چین از تایوان و هنگکنگ آمده و بعد از بحران اقتصادی سال ٢٠٠٨ که سرمایهگذاری مستقیم خارجی تا حدی کم شد، باز هم بیش از ٦٠ درصد سرمایهگذاری مستقیم خارجی در چین مربوط به چینیهای مهاجر است. ما در ایران حرکتی معکوس داریم که دائما سرمایهها از ایران خارج شده و در دوبی، ارمنستان، ترکیه، گرجستان و... شروع به فعالیت میکنند. باید از تجارب سایر کشورها دراینزمینه استفاده کنیم.
عمدتا نگاه خوبی به ایرانیان مقیم خارج نیست. با این نگاه چه باید کرد؟
ابتدای بحثم گفتم سرمایههای زیادی در ایران هستند که گرایش به فعالیتهای مولد ندارند؛ چون فضای کسبوکار برای صاحبان سرمایه پرخطر و نامطمئن به نظر میآید. در این شرایط سرمایههای فکری و مالی ممکن است تصمیم بگیرند از این فضای نامطمئن به جایی مطمئنتر بروند؛ یعنی همچنان جریان خروج سرمایههای فکری و مالی را داریم، در شرایطی که بهشدت به آنها احتیاج داریم. بحث من این است که هرچند خروج این سرمایهها برای کشور یک تهدید است، ولی میتوانیم از آن فرصت هم ایجاد کنیم. باید نحوه برخورد با مهاجران تغییر کند و با ایرانیان مهاجر به دلیل فرار مغزها برخوردی خصومتآمیز نداشته باشیم؛ همانطور که در دنیا این دیدگاه تغییر کرده است. از دهه ١٩٧٠ میلادی به بعد، بسیاری از کشورها به مهاجران خودشان بهعنوان منبعی برای توسعه نگاه میکنند. اصطلاحا گفته میشود توسعه، بسیج تمام نیروهای شناخته و ناشناخته است. مهاجران برای کشورهای مختلف عملا بهعنوان بخشی از منابع توسعه عمل کردهاند. اما وضعیت ریسکی و پرخطر مانع از ورود سرمایههای مالی و فکری مهاجران به ایران است. با وجود اینکه بخش اعظم مهاجران تعلقخاطر جدی برای بازگشت به ایران دارند و علاقهمند به توسعه ایران هستند، احساس میکنند گویی هنوز زمان فعالیت در ایران فرا نرسیده است.
شما اشاره کردید با مرکز پژوهشهای مجلس طرحی پژوهشی در این زمینه دارید. نگاه مجلس به جذب سرمایههای ایرانیان مقیم خارج چیست؟
در مجلس گرایش جدی نسبت به جلب سرمایههای فکری و مالی ایرانیان مقیم خارج از کشور وجود دارد. فراکسیونی شامل صد نماینده در رابطه با جذب سرمایههای مهاجران ایرانی شکل گرفته است. در وزارت امور خارجه نیز سازمانی تأسیس شده که وظیفهاش تسهیل تعامل ایرانیان خارج از کشور با داخل ایران است. به نظر میرسد در شرایطی که دچار رشد اقتصادی پایین و مشکلات جدی بیکاری یا مشاغلی با بهرهوری پایین هستیم، نیاز به ایجاد یک فضای کسبوکار شفاف و اطمینانبخش داریم. اگر این فضای شفاف و تضمینها و اطمینان خاطر برای جلب سرمایههای خارجی به صورت جدی در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و قضائی ایران شکل بگیرد، آثار مثبتش را در سرمایهگذاری داخلی هم خواهیم دید. وقتی امنیت و افق مثبت ایجاد شود، مجموعه صاحبان سرمایه در چنین فضایی که فرصتهای سودآوری هست، ورود میکنند، اما نگرانی از آینده سرمایهگذاران را از فعالیت اقتصادی مولد دور میکند. بحث اصلی من این است که ایجاد فضای امن و جلب سرمایه ایرانیان مقیم خارج و سرمایههای خارجی و حتی تضمین فعالیت اقتصادی برای سرمایههای داخلی به تنهایی از دست دولت برنمیآید. ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاری بهخصوص برای ایرانیان مقیم خارج از کشور به مجموعه قوای سهگانه و سازمانها و نهادهای تصمیمساز کشور ارتباط دارد. همانطور که در رابطه با مذاکرات هستهای عزم ملی شکل گرفت که باید فضای مسموم را علیه ایران تغییر دهیم و تحریمها را از دوش اقتصاد ایران برداریم، درباره تغییر فضای فعالیت اقتصادی و جذب سرمایه خارجی هم نیازمند اجماع و تفاهم هستیم. تفاهمی مبنی بر اینکه وضعیت کنونی، برای ایجاد رشد اقتصادی بالا و پایدار مناسب نیست. باید تحولی مثبت ایجاد کنیم تا فضا را برای سرمایهگذاری داخلی و جلب سرمایههای فکری و مالی مهاجران تغییر دهیم و از تجربه سایر کشورها استفاده کنیم.
ایرانیان خارج از کشور نگران هستند که در صورت ورود به ایران از امنیت کافی برخوردار نباشند. قوانین ما تا چه اندازه علیه مهاجران ایرانی است؟
به نظر من برخورد تند و تیز نسبت به مهاجرانی که علاقهمند به برگشت و فعالیت در ایران هستند، بسیار به اقتصاد ایران ضربه میزند. باید فضای امنی برای مهاجران در ایران ایجاد کنیم. حزب کمونیست چین مخالفانی را جلب کرد که از چین خارج شده و کشوری دیگر را تشکیل داده بودند. تأکید من این است حزب کمونیست چین با این تصمیم چقدر قدرتمندتر و باثباتتر از ٣٠ سال قبل شده. الان بسیاری از ایرانیهای مهاجر مایلاند به ایران سفر کنند اما مطمئن نیستند ایران برایشان امن است. باید به وضوح و به صورت هماهنگ میان دستگاههای مختلف اجرائی و قضائی این باور برای مهاجران ایجاد شود که ایران برای فعالیتهای اقتصادی مهاجران کاملا امن است. چندیقبل یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرد ایرانیان دوتابعیتی حق داشتن اموال غیرمنقول را در ایران ندارند. بعدا سعی کردند این گفته را تلطیف کنند. چرا حق ندارند؟ یک ایرانی که در آلمان زندگی میکند و اینجا آپارتمانی دارد، با این تصمیم چه کند؟ آپارتمانش را فروخته و تبدیل به ارز و از کشور خارج کند؟ هیچ کجای دنیا اینطور نیست. هند به مهاجرانش حق همه نوع فعالیت اقتصادی در همه جای کشور داده. در چین حق فعالیت در سراسر کشور به همه مهاجران چینی داده شده است. آنهاحق دارند فعالیت و سودشان را از کشور خارج کنند. همه دنیا برای سرمایههای خارجی فرش قرمز پهن میکنند. دلیلی ندارد با ایرانیان مقیم خارج به نحوی برخورد کنیم که خودمان را از امکانات فکری و مالیشان محروم کنیم. جنبه دیگر این است که بعضیها معتقدند در بین ایرانیان مقیم خارج خیلیها ضد انقلاب هستند. من معتقدم یک در هزار ایرانیان مقیم خارج هم فعال سیاسی نیستند و هر کدام در یک گوشه از دنیا مشغول زندگیشان هستند. آقای علوی وزیر اطلاعات گفتهاند اگر شما پنجره را باز کنید، پشه و مگس هم وارد میشوند اما راه مقابله با پشه و مگس بستن پنجرهها نیست چون خودمان هم خفه میشویم. به نظر من، الان چین و همه کشورها ممکن است این نگرانی را داشته باشند کمااینکه کشور چین سرمایهگذاری چینیهای ساکن کشور متخاصم تایوان را با آغوش باز پذیرفت. اگر افرادی، در میان ایرانیان مهاجری که به کشور وارد میشوند، مشکوک باشند، باید آنها را از کشور اخراج کرد؛ نه اینکه فضایی ایجاد کنیم که کسی وارد نشود.
به نظر من باید از تجربه سایر کشورها درس بگیریم. ما در شرایطی هستیم که واقعا نیازمند تحرکی جدی در اقتصاد هستیم. بیکاری، فقر و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن در کشور ما به وضعیت خطرناکی رسیده است. هرچه اقتصاد راکدتر و فقر گستردهتر باشد، قطعا آسیبهای اجتماعی هم جدیتر و جدیتر میشود. به قول وزیر سابق اقتصاد یوگسلاوی، اقتصاددانان جامعهشناس نیستند ولی آسیبهای اجتماعی زنگهای خطر را برای اقتصاددانان هم به صدا درمیآورند. به هر طریق ایران هم مستحق است و هم توانش را دارد که به تحولی مثبت و بزرگ دست پیدا کند. سال ١٣٩٦ هم سال «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» نامگذاری شده است. نمیشود رشد منفی سرمایهگذاری برای مدتی خیلی طولانی ادامه یابد. کشورهای دیگر در حال پیشرفت هستند. به کره و کشورهایی نگاه کنیم که در دهه ١٣٥٠ از ما عقبتر بودند. ببینید جمهوری آذربایجان در دهه ١٩٩٠، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چه وضعیتی داشت و الان کجاست. مسلما پتانسیلهای ایران برای رشد اقتصادی بسیار بیشتر از بسیاری از کشورهای درحالتوسعه است. چرا این پتانسیلها از بالقوه به بالفعل تبدیل نشود؟
علت این همه مخالفت با ورود ایرانیان مهاجر چیست؟
چندین گروه ممکن است با ورود ایرانیان مقیم خارج از کشور مخالفت کنند. یک گروه که قدرت اقتصادی انحصاری دارند و این انحصار برایشان خیلی سودآور است و قدرت اقتصادی و سیاسی آنان را تقویت میکند. این گروه با ورود رقبای بالقوه که فضای اقتصادی را باز کنند، مخالفاند. در چین هم زمانی که فضای باز برای سرمایهگذاری خارجی ایجاد میشد، سهم شرکتهای دولتی و نهادهایی که در اقتصاد قدرت و نفوذ داشتند، کم شد. نظام جمهوری اسلامی ایران باید بداند تجربه جهانی نشان میدهد که از طریق یک گروه کوچک غیرممکن است اقتصاد ایران به توسعه دست یابد. ما بدون بخش خصوصی فعال و مشارکت میلیونها کنشگر، نمیتوانیم اقتصاد کشور را پیش ببریم. بدون حضور فعال سرمایههای خصوصی روزبهروز اقتصادمان کوچک و کوچکتر خواهد شد. شبهدولتیها و انحصارها هیچوقت اقتصاد ما را متحول نخواهند کرد. حتی اتحاد جماهیر شوروی که در دهههای ١٩٥٠ و ١٩٦٠ خوب عمل کرد، در دهه ١٩٧٠ رو به افول گذاشت. اقتصاد به میلیونها انگیزه، نوآوری و خلاقیت نیاز دارد تا پیش برود. گروهی هم هستند که نگراناند بخشی از ایرانیان مقیم خارج كه زمان انقلاب از ایران فرار کردهاند ممکن است اندیشههای نامناسب را وارد ایران کنند. اما حدود ٤٠ سال از انقلاب گذشته است و تجربه چین هم نشان داد که بازکردن فضا، نظام مستقر را نهتنها تضعیف نکرد بلکه قدرتمندتر کرد. اگر با وحشت از اینکه مهاجران برای نظام خطرناک هستند در را به رویشان ببندیم، ضعف اقتصادی، ما را بیشتر تحت فشار قرار خواهد داد. در چند سال اخیر نشستهایی در برلین (سال ٢٠١٥) و در بارسلون (سال ٢٠١٦) با حضور کارآفرینان ایرانی مقیم خارج و داخل کشور که عمدتا در حوزه IT فعالیت داشتند، برگزار شد و تعدادی از ایرانيان به این نشست رفته بودند. روزنامه کیهان انواع و اقسام انگهای مختلف را به این افراد زده بود که جاسوس عربستان، اسرائیل و آمریکا هستند که همه وحشت کنند و چنین ارتباطاتی پا نگیرد. به نظرم اینکه یک گروه نسبت به هر چیزی مخالفت کنند، طبیعی است. خیلیها مخالف برجام و مذاکرات هستهای بوده و هنوز هم هستند؛ اما در نظام یک اجماع نظر شکل گرفت که این تحریمها به اقتصاد ما بسیار آسیب میزند و ظالمانه است و باید تلاش کنیم آنها را کنار بزنیم. درحالحاضر هم برای جذب سرمایههای ایرانیان مقیم خارج از کشور برای ایجاد تحول در اقتصاد کشور، به اجماع نظر نیاز داریم. میشود گفت در بین کارشناسان بدون نشست مشترکی این اجماع نظر شکل گرفته.
به مجلس و دولت اشاره کردید. قوه قضائیه هم در این زمینه کاری میکند؟
به نظر میرسد تلاشهایی میشود که نشستهای تخصصی با حضور قوای مختلف برگزار شود. ولی چون متأسفانه فضای گفتوگو و تعامل در کشور ما چندان مساعد نیست، این حرکتها خیلی کند و محتاطانه است. اما ما در حال ازدستدادن زمان هستیم. به نظر میآید وزارت امور خارجه، مجلس و اتاق بازرگانی در این عرصه تلاش میکنند.