معاون اسبق وزیر نفت گفت: در دولت دهم ما قراردادهای استراتژیک و مهمی را با ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی منعقد کردیم که با اجرای آنها ایران در فاصله جغرافیایی کمی از آمریکا میتوانست حضور معنادار فنی، اجرایی، سرمایهگذاری و تکنولوژیکی در ونزوئلا پیدا کند اما با روی کار آمدن دولت یازدهم، اجرای این قراردادها متوقف شد.
بدون شک در روزهای اخیر خبر صادرات بنزین ایران به ونزوئلا، صدر اخبار رسانههای داخلی و خارجی را به خود اختصاص داده است. اقدامی که به گفته کارشناسان علاوه بر مزایای اقتصادی و سیاسی برای ایران و ونزوئلا و تقویت پیوند و همکاریهای دو کشور در حوزه نفت و انرژی، حامل یک پیام روشن به کشورهای جهان مبنی بر عدم رسمیت تحریمهای آمریکا است. در این بین ضرورت ایجاد باشگاه تحریمیها برای افزایش و توسعه همکاریها بین ایران و سایر کشورها نیز بار دیگر توسط کارشناسان مختلف مورد تاکید قرار گرفت.
در این راستا برای بررسی بیشتر روابط تجاری بین دو کشور ایران و ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی و ظرفیتهای موجود برای کشورهای تحریمشده جهت مقابله با سیاستهای خصمانه ایالات متحده، با اصغر ابراهیمی اصل معاون اسبق وزیر نفت به گفتگو نشستیم. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
*پیوند استراتژیک ایران و ونزوئلا در حوزه انرژی در دولت دهم
فارس: سابقه همکاری ایران و ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی به چه صورت بوده است؟ در زمان مسئولیت شما چه اقداماتی در راستای تقویت همکاریها با ونزوئلا در حال انجام بود؟
ابراهیمیاصل: زمانی که بنده در دولت احمدی نژاد معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی بودم، قراردادی با هدف سرمایهگذاری مشترک و ایجاد دو واحد متانول در ایران و ونزوئلا منعقد کردیم. همچنین زمانی که مدیر فاز4، 5 و 12میدان گازی پارس جنوبی در پتروپارس بودم با آقای چاوز رئیس جمهور ونزوئلا و آقای رامیرز وزیر نفت ونزوئلا قرارداد دیگری منعقد کردیم که براساس آن ما در بلوک هفت میدان آیاکوچو که 18.7 میلیارد بشکه نفت سنگین داشت، به صورت مشارکت در تولید سرمایهگذاری کنیم و هزینههای انجام شده را از فروش نفت برداریم و سپس هر درآمد دیگری که از این راه به دست آمد به صورت نصف-نصف به دو کشور برسد.
18.7 میلیارد بشکه نفت فوق سنگین، ظرفیت قابل توجهی بود که برای پالایش این نفت نیز بین دو کشور توافقاتی انجام شد. بر این اساس قرار شد یک پالایشگاه در اندونزی، یکی در ایران و یکی هم در سوریه احداث شود و نفت سنگین میدان آیاکوچو را در این 3 پالایشگاه به فرآورده تبدیل کنیم و آن را در همین مناطق به فروش برسانیم. در همان زمان با ارسال دکل حفاری، اولین چاه در این میدان نفتی حفر شد. اما متاسفانه با تغییر دولت، این پروژه متوقف شد.
همچنین قرارداد دیگری هم با شرکت پکیون یعنی شرکت پتروشیمی ونزوئلا بستیم که براساس آن قرار بود سرمایه گذاری مشترکی در بندر سیگما این کشور انجام شود و دو مجتمع تولید متانول یکی در ونزوئلا و یکی در ایران احداث شود. طبق این طرح مالکیت 51 درصد واحد متانول از آن کشور میزبان و 49 درصد برای دیگری بود.
هدف کلی پروژه این بود تا ونزوئلا برای فروش متانول به هند و سایر کشورهای آسیایی لزومی به حمل آن از آن سوی دنیا نداشته باشد، همچنین ما هم برای صادرات محصولات به آمریکای لاتین از واحد متانول ونزوئلا استفاده کنیم و لذا هزینههای حمل و نقل به صفر برسد. مقرر شده بود صرفه جویی حاصل از این طریق را در ارتقای رقابتپذیری مصرف کنیم. اما این قرارداد نیز در دولت یازدهم متوقف شد.
* دولت یازدهم همکاریهای استراتژیک ایران با ونزوئلا را متوقف کرد
دولت یازدهم به چه دلیلی دستور توقف فعالیتها در ونزوئلا را داد؟
ابراهیمیاصل: زمانی که کارمندان شرکت نفت ونزوئلا با تحریم آمریکا علیه چاوز رئیس جمهور این کشور اعتصاب کردند و کارهای صنعت نفت تعطیل شد، آقای چاوز 14 هزار نفر از این کارمندان را اخراج کرد. در واکنش به این اقدام آمریکا 6 هزار نفر از آنها را در داخل خاک خود استخدام کرد و مابقی را به عنوان گروه ناراضی در ونزوئلا نگه داشت. با این اقدام نیروی مهندسی و طراحی وزارت نفت ونزوئلا تخلیه شد.
در همان دوران ما تصمیم گرفتیم در قالب دو پروژه یکی در بخش بالادستی و دیگری در بخش پتروشیمی در این کشور سرمایهگذاری کنیم و نیروهای خودمان اعم از بازنشسته، غیربازنشسته و بخش خصوصی را به ونزوئلا ببریم و از این طریق سرمایه به دست آمده را صرف پروژههای عسلویه کنیم.
با اجرای این قراردادها عملا ما قرارگاه مهمی در ونزوئلا به دست میآوردیم و نیروهای مهندسی و اجرایی زیادی از ایران به این کشور میرفتند. براین اساس ایران در فاصله کمی از آمریکا میتوانست حضور معنادار فنی، اجرایی، سرمایهگذاری و تکنولوژیکی پیدا کند. در نتیجه این همکاری استراتژیک، مشکل ونزوئلا در حوزه خلاء نیروی انسانی در صنعت هم که آمریکا برایش ایجاد کرده بود، حل میشد. کار هم با ارسال دکل حفاری و حفر اولین چاه آغاز شد. اما دولت یازدهم در همان ابتدا همه اقدامات خوبی که دولت نهم و دهم انجام داده بود را تعطیل کرد.
در آن زمان شخص آقای روحانی و تیم همراهشان این تفکر را داشتند که اگر ما با ونزوئلا یا گروه بریکس (برزیل، آفریقای جنوبی، هند، چین و روسیه) کار کنیم، اروپا و آمریکا از دست ما ناراحت میشوند. دیدگاه این دولت این بود که با کلید تدبیر وارد تعامل با کدخدا شود و امتیازاتی بدهد و امتیازاتی بگیرد و از این طریق با ورود فناوری و سرمایه، شبیه کشورهایی مانند کرهجنوبی و ژاپن و دبی شویم.
بنا به این تفکر، هر کاری که احتمال میدادند آمریکا را ناراحت کند، تعطیل کردند تا بتوانند برجام را جلو ببرند. در واقع گمان میکردند اگر برجام به نتیجه برسد و با آمریکا تفاهم کنند دیگر احتیاجی به همکاری و سرمایهگذاری با سایر کشورها نیست. بنابراین همه تخممرغهایشان را در سبد آنها گذاشتند و در نتیجه قرارداد صادرات فرآورده به ونزوئلا را هم متوقف کردند.
* چرا آمریکا با نفتکشهای ایران برخورد نکرد؟
چرا حرکت نفتکشهای ایران در شرایط تحریمی فعلی با رادار روشن انجام شد؟ آیا این حرکت حاوی انتقال پیامی به طرف آمریکایی بود؟
ابراهیمیاصل: صادرات بنزین به آمریکای جنوبی به صورت چراغ خاموش ممکن نیست، امروزه با سیستمهای ماهوارهای و رصدی که با هواپیماهای بدون سرنشین صورت میگیرد و از طرفی مسافت طولانی خلیج فارس تا ونزوئلا و عبور از مسیرهایی که کنترل میشود، امکان حرکت به صورت چراغ خاموش وجود ندارد.
از سوی دیگر ما بنا داشتیم از موضع اقتدار به کشوری که به ناحق مورد تحریم قرار گرفته و صنایعش متوقف شده و مردمش گرفتار هستند، کمک کنیم. پس یک وجه قضیه این است که عملا تحریمها برای صادرات فرآورده شکسته شد و آمریکا جرات نکرد با آن برخورد کند. تا جایی که حتی جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد با این قضایا بساط حاکمیت مطلق آمریکا در روابط بین الملل برچیده شد.
با این کار ما به مردمی که گرفتار بودند کمک کردیم و حتی موجب بازسازی پالایشگاههای ونزوئلا شدیم تا این کشور بتواند نیازهایش در حوزه حمل و نقل و تامین خوراک و پوشاک را برطرف کند. افزون بر اینها، نوع مدیریت این کار به لحاظ سیاسی و روابط بینالمللی، این پیام را از سوی ایران مخابره کرد که اگر آمریکا جلوی پنج کشتی ما را بگیرد، ممکن است 50 کشتی این کشور دچار مشکل شوند. لذا آمریکاییها محاسبه کردند و دیدند که هزینه اقتصادی و سیاسی کوتاه آمدن و درگیر نشدن به ایران برای آنها کمتر از درگیری با این کشور است و در نتیجه اقدامی انجام ندادند.
مطمئن باشید که ایده و تصمیم صادرات بنزین به ونزوئلا به هدایت مقام معظم رهبری و قوه عاقله نظام انجام شد و این کار وزارت نفت نیست، زیرا این وزارتخانه صرفا مجری بود. دولت تدبیر و امید پیشتر تمام همکاریها با ونزوئلا در حوزه نفت و انرژی را متوقف کرد و حتی جلوی صادرات فرآورده به ونزوئلا را گرفت.
صادرات بنزین به آمریکای جنوبی تصمیم رده عالی نظام است و وزارت نفت از سر اجبار آن را انجام داد. لذا افتخار این کار برای نظام است نه وزارت نفت. این وزارتخانه باید پاسخگوی برهم زدن قراردادهایی باشد ایران منفعت زیادی از آنها به دست میاورد و اگر عملیاتی میشدند امروز ما کنار گوش آمریکا خیمهگاهی با حضور هزاران کارشناس و متخصص ایرانی داشتیم.
* صادرات بنزین به ونزوئلا به پشتوانه اقتدار نظامی و موشکی جمهوری اسلامی
آیا آمریکا امکان متوقف کردن و مصادره نفتکشهای ایرانی را داشت؟ چون بعضا تهدیدهایی هم صورت گرفت اما عملیاتی نشد.
ابراهیمیاصل: در حال حاضر صادرات بنزین به ونزوئلا به پشتوانه اقتدار نظامی جمهوری اسلامی انجام میشود. امروز هم اگر شاهد هستیم پنج کشتی با محموله بنزین به سمت ونزوئلا حرکت کردهاند در نتیجه اقتدار موشکی، نظامی و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه است. در شرایطی که آمریکا درگیر مشکلات اقتصادی، کرونا، بیکاری و مبارزات انتخاباتی است، ما در مقابل دیدگان کشورهای دنیا پنج کشتی به ونزوئلا فرستادیم تا مشکلات انرژی این کشور حل شود. همچنین به طرف آمریکایی هشدار دادیم که اگر خللی در این مسیر ایجاد کنند، با واکنش متقابل روبرو میشوند. لذا کاری نکردند زیرا توان تحمل هزینههای ناشی از ماجراجوییهای جدید را ندارند.
حمله موشکی ایران به پایگاه نیروهای آمریکایی در عین الاسد و همچنین توقیف کشتی انگلیسی در خلیج فارس، نشانگر آمادگی دفاعی-موشکی ایران است. بنابراین کار سادهای بود که اگر آسیبی به کشتیهای حامل بنزین وارد میکردند به تعدادی از کشتیهای آمریکا در خلیج فارس یا مناطق دیگر نیز حمله شود. در نتیجه جمهوری اسلامی ایران در ماجرای صادرات بنزین به ونزوئلا در حد یک ابرقدرت ظاهر شد.
*ضرورت ایجاد روابط استراتژیک با گروه بریکس برای مقابله با تحریمهای آمریکا
یکی از ظرفیتهای موجود برای مقابله با تحریمهای آمریکا، ایجاد باشگاه تحریمیها است که سالها مورد غفلت دولت قرار گرفته است. نظر شما در این باره چیست؟
ابراهیمیاصل: استفاده از این اقتدار نظامی برای تشکیل باشگاهی از کشورهای تحریمی خوب است اما بهترین راهکار نیست. برای مقابله با تحریمها دولت باید قراردادهای استراتژیکی با گروه بریکس(برزیل، آفریقای جنوبی، هند، چین و روسیه) منعقد میکرد و این تضمین را به اعضای این گروه میداد که امنیت انرژی آنها را تامین خواهد کرد. در حال حاضر بریکس 44 درصد اقتصاد و 43 درصد جمعیت جهان را در اختیار دارد.
در این راستا ایران و روسیه با حفظ فاصله استراتژیکی که به لحاظ ایدئولوژیکی دارند و مانند دو خط ریل راه آهن هرگز به هم نمیرسند، میتوانستند در کنار هم انرژی اعضای گروه بریکس را در قرن حاضر تضمین کنند. این تشکل سیاسی به دلیل نداشتن امنیت انرژی هنوز قوام ندارد؛ در حالی که برای ایجاد توان ایستادگی در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا به این مهم احتیاج دارد و ایران میتوانست با ایجاد روابط استراتژیک با این کشورها، پازل قدرت این گروه برای مقابله با آمریکا را تکمیل کند.
ایران ذخایر مناسبی برای تامین انرژی گروه بریکس و ایجاد یک جبهه متحد علیه آمریکا را داشت. مجموع ذخایر نفت و گاز ایران، رتبه اول جهان را دارد. ما 8 برابر ذخایر چین، 15 برابر ذخایر برزیل، 2 برابر ذخایر روسیه، 42 برابر ذخایر اتحادیه اروپا و 3.3 ذخایر آمریکا، نفت و گاز داریم این در حالی است که ایران فقط یک درصد جمعیت جهان را دارد. در حالی که ما 18.2 درصد ذخایر گاز و 205.6 میلیارد بشکه نفت قابل استخراج داریم و هنوز هم کارهای اکتشافی ما کامل نشدهاند.
اگر با چنین ظرفیت انرژی، ایران با گروه بریکس به توافق استراتژیک تامین امنیت انرژی برسد، اولا جهان از حالت تک قطبی خارج و بریکس به بلوکی در مقابل آمریکا تبدیل میشود. همچنین با توجه به برخورداری چین و روسیه از حق وتو در شورای امنیت و حضور دو کشور دیگر این گروه در بین اعضای غیردائم شورای امنیت، راهکاری برای مقابله با تصویب قطعنامه علیه ایران وجود داشت. ضمن اینکه ما از این طریق میتوانیم محصولاتمان را به این مگامارکت صادر کرده و سرمایه و فناوری موردنیازمان را وارد کنیم. نکته مهم آنکه شانس برقراری این ارتباط همچنان وجود دارد. بنابراین بهتر است به جای ایجاد باشگاهی از تحریمیها که مشکلات ما را تشدید میکند، وارد تعامل و همکاری استراتژیک با گروه بریکس شویم.
پیش از ایجاد بریکس هند، آفریقای جنوبی و برزیل در چارچوب پیوند رنگین کمان به این نتیجه رسیدند که به تنهایی قادر به رسیدن به جایگاه یک ابرقدرت نیستند. در نتیجه با چین و روسیه وارد همکاری شدند. در بعد سیاسی این جریان خوب پیش رفت اما پیوندشان به دلیل برخی مشکلات در حوزه انرژی، قوام نیافت. اگر ایران بتواند وارد روابط استراتژیک با بریکس شود، مجموع ذخایر نفتی ایران و روسیه 311 میلیارد بشکه خواهد شد که بیش از 303 میلیارد بشکه ونزوئلا و 297 میلیارد بشکه عربستان است. لذا بزرگترین مشکل گروه بریکس برای تامین امنیت انرژی حل خواهد شد و بلوک مقابل آمریکا به قوام خواهد رسید.
همکاری با کشورهای تحریمی مانند سوریه، لیبی و ونزوئلا در قالب باشگاه تحریمی مزایایی برای ما به همراه دارد و قطعا باید پیگیری شود اما توجه شود که این بلوک نباید صرفا شامل کشورهای تحریمی شود بلکه ایران میتواند با همکاری استراتژیک با گروه بریکس موجب ایجاد حمایت سیاسی، امنیتی و دفاعی اعضای آن در مجامع بینالمللی به خصوص شورای امنیت در برابر طراحی فتنههای آمریکا و کانادا شود. اکنون هم دیر نیست هرچند که این دولت و وزارت نفت فرصتسوزی کردند و اقتداری که میتوانست این وزارت خانه داشته باشد را به حالت انفعال درآوردند.
فارس