یک کارشناس اقتصادی با بیان این که رمز قوی شدن اقتصاد در تحقق رشدهای پایدار نهفته است، گفت: رشد اقتصادی پایدار یعنی با تقویت بخش خصوصی واقعی، مردم کار کنند دست به نوآوری بزنند و در نهایت ارزش افزوده ایجاد شود.
احسان سلطانی با بیان اینکه، برای تحقق اقتصاد قوی در وهله اول بایستی موانع آن را احصا و بررسی کرد، گفت: مسائلی که در اقتصاد ایران طی سه دهه گذشته با آن مواجه بودیم به طور کلی به چند دسته تقسیم میشوند که اولین چالش رشد اقتصادی تو خالی است. چرا که این رشد از بهره وری، خلاقیت و نوآوری حاصل نشده، اگر رشدی هم وجود داشته بر اثر فروش نفت و مصرف آن بوده است.
وی ادامه داد، دومین مسئله این است که رشد اقتصادی ما کیفیت ندارد. بخش مهمی از این رشد هم در اثر عملیات حسابداری اشتباه صورت گرفته است. به عنوان مثال در این پنج سال تنها چیزی که آقای روحانی به آن افتخار میکند این است که ما فولاد را توسعه دادیم، چه فولادی را توسعه دادند؟ آهن اسفنجی یا آهن خام.
این کارشناس اقتصادی گفت: ما حساب کردیم افراد دیگری هم محاسبه کردند که اگر ما انرژی، برق، گاز، آب و سنگ معدن را بفروشیم از آهنی که تولید میشود ارزش آن بیشتر است. یا در صنعت پتروشیمی نیز حساب سازی میشود چرا که قیمتهای ورودی نهادههای پتروشیمی را به قیمت ارزان و زیر قیمت جهانی حساب میکنند. برای مثال قیمت گاز و برق را یک پنجم محاسبه میکنند و الی آخر. یعنی قیمت نهادههای خروجی را به قیمت پایین تری محاسبه میکنند و خروجیها را به قیمتهای بالا و این رانت را به عنوان ارزش افزوده وارد حسابهای ملی میکنند، در حالی که چنین چیزی درست نیست و شما باید به بر حسب قیمتهای جهانی محاسبات رشد اقتصادی را انجام دهید.
سلطانی ادامه داد، منظور بنده این است که اکثر صنایع ما اگر کار نکنند شاید به نفع مملکت باشد. مثال دیگر این مسئله خودرو سازی است، ما آمدهایم در بعضی از سالها تا یک میلیون و 400 الی 500 هزار خودرو تولید کردهایم اما این تعداد خودرو را اگر تولید نمیکردیم احتمالا بهتر بود، چرا که هزینههای اجتماعی، محیط زیستی، انسانهایی که در تصادفات کشته میشوند، آلودگی هوا و سوخت اضافی که مصرف می شود بیشتر است.
وی گفت، دلیل سوم این است که بخش مهمی از این رشد اقتصادی اصلا وجود خارجی ندارد، یعنی وقتی شما محاسبه کنید میبینید که رشدی صورت نگرفته، ما منابع را مصرف کردیم و یک حرکت اقتصادی انجام دادیم اما ارزش افزوده در آن ایجاد نشده که اسم آن را رشد گذاشتیم.
سرمایه صرف شده برای زندگیهای لوکس هم جز رشد اقتصادی محسوب میشود
سلطانی در خصوص رشد حاصل از مصرف گرایی یا رشد ناشی از زندگیهای لوکس گفت، شما دقت کنید که چه تعداد آپارتمان در تهران ساخته شده، چقدر ویلا در مناطق خوش آب و هوا طی این ده الی بیست سال اخیر ساخته شده، خب همه اینها را دولتها در حسابهای ملی تحت عنوان تشکیل سرمایه و رشد اقتصادی منظور میکنند اما خیلی تفاوت است بین آنکه شما در گردنه حیران ویلا بسازید و منابع طبیعی را به تصرف در بیاورید یا اینکه بروید در یک منطقه ای استخر ایجاد کنید یا گلخانه بزنید و کشاورزی ایجاد کنید.
این کارشناس اقتصادی در ادامه افزود، خیلی تفاوت است بین آنکه افرادی خودرو لوکس وارد کشور کنند یا اینکه تراکتور وارد کشور شود، هر دو در حسابهای ملی کم و بیش یک جور نشان داده می شود.
تحلیلگر اقتصادی گفت: دلیل دیگری که در رشد اقتصادی نهفته است و آن را بی ارزش میکند این است که ازسهم کسب و کارها و فعالیتهای مولد بخش خصوصی در آن محدود است، یعنی وقتی شما مشاهده کنید در طی 30 سال گذشته اشتغال بخش خصوصی در کشور پایین آمده، در نتیجه شما میتوانید ببینید که خیلی از افرادی که در روستاها و در بخشهای مولد مثل کشاورزی، صنایع دستی، قالی بافی و صنایع روستایی کار میکردند به شهرها آمدند و تبدیل به مصرف کننده شدهاند.
وی ادامه داد، به خصوص در چند سال اخیر، شاهد معطوف شدن توجه دولت به بنگاه های خصولتی پتروشیمی، فولادی، فلزات معدنی و به طور کلی محور کار قرار دادن این مسائل از سوی دولت بودیم که باعث شد به نظر برسد دولت مردم را رها کرده است. دولت به این بنگاه ها اجازه داد به هرنحوی که میخواهند بفروشند و تمام حمایتهایش را برای این بنگاه ها گذاشت.
این پژوهشگر اقتصادی گفت، یکی از دلایلی که اقتصاد ما دچار مشکل است، مربوط به این موضوع می شود که بخش خصوصی واقعی در آن ضعیف است. یک مشت صنایع رانتی در بخش بانک، بخش مالی، صنعتی، بیمه و غیره هستند که اینها روی کاغذ تولید ارزش افزوده میکنند اما عملا به اقتصاد کشور ضرر می زنند.
وی افزود، در نتیجه باید توجه داشته باشیم که خیلی تفاوت است بین رشد با کیفیت و رشد بی کیفیت، راه خروج از این مسائل هم این است که یک برنامه ریزی صحیح انجام شود و از این همه حمایت از بنگاه های رانتی فولادی و پتروشیمی دست برداریم و بگذاریم مقداری از این منابع کشور و منافعی که حاصل می شود به صنایع پایین دستی هم تزریق شود تا مردم هم بتوانند کار کنند. خلاصه حرف بنده این است که پایمان را از روی گلوی مردم برداریم تا بتوانند فعالیت کنند که در نتیجه آن رشد اقتصادی ایجاد می شود.
سلطانی گفت: بنده به دولت فعلی امید ندارم که بخواهد کاری در این مورد انجام دهد، چرا که نگاهشان نگاه به مردم و اقتصاد داخلی نیست، نگاهشان این است که چطور کاری کنیم که با غرب سازش کنیم غافل از آنکه دعوای غرب با ما برسر این نیست، البته این عقیده بنده است.
به گفته این کارشناس اقتصادی، قبل از آنکه تحریمهای آمریکا شروع شود یعنی قبل از آنکه آقای ترامپ سرکار بیاید، صادرات نفت آمریکا زیر 500 هزار بشکه در روز بوده است اما هم اکنون به حدود سه میلیون بشکه در روز رسیده است. تحریم ایران و بدبختی که مردم در لیبی می کشند به خاطر این است که تولید نفت در این مناطق پایین بیاید تا آمریکا بتواند نفت خودش را بفروشد چرا که اگر قرار بود هم ما و هم آمریکا نفت صادر کنیم آن وقت قیمت نفت به بشکه ای 40 الی 50 دلار میرسید. در چنین شرایطی برای آمریکا صرف نمیکرد که بخواهد نفت صادر کند.
سلطامی تاکید کرد، این طور که نشسته باشیم تا آمریکا بیاید با ما آشتی کند سیاست غلطی است. به هر حال در یک جمع بندی میتوان گفت برای تحقق اقتصاد قوی باید رشد اقتصادی پایدار محقق شود.
وی در انتها گفت: رشد اقتصادی یعنی با تقویت بخش خصوصی، مردم کار کنند، نوآوری کنند، زحمت بکشند، تلاش کنند و این تلاش بیاید و تبدیل به ارزش افزوده شود تا در نتیجه رشد اقتصادی پدیدار شود. وظیفه دولت نیز حمایت از این چرخه و نظارت بر آن است. اما بنده ده ها مورد می توانم نام ببرم که خود دولت باعث به وجود آمدن بحران شده و بیشتر مانع این فعالیتها بوده تا همان قدر تولیدی هم که بوده انجام نشود.
منبع: تسنیم