روش شناسي علوم انساني (حوزه و دانشگاه): بهار 1389; 16(62):7-33.
سبحاني حسن
قرون جديد دربردارندة نوع نگرش و انتخاب روش و تلاشهاي علمي و فلسفي دانشمندان و فيلسوفان و علماي علوم اجتماعي است كه در پنج قرن اخير صورت گرفته و از انباشته شدن آنها، نوعي معرفت در خصوص پديدهها به وجود آمده است. از آنجا كه وقوف بر ساختار و عناصر تشكيل دهندة اين معرفت كه در علوم اجتماعي و انساني متجلي گرديده است، ضروري مطالعات معرفتشناسانه براي ادراك هرچه صحيحتر علوم مختلف و از جمله علم اقتصاد است، شناخت برخي مؤلفههاي اين معرفتشناختي، از قبيل رياضي و مكانيكي ديدن جهان، تجربهگرايي، عقلانيت، علمگرايي، اومانيسم، قانونگرايي، آزادي، لذتگرايي و دنياگرايي، در اين مقاله جستوجو شده و با معرفي مهمترين محورهاي فكري و تحولآفرين مطروحه، در قرون هفدهم و هجدهم كه عصر روشنگري ناميده شده، تلاش شده است تا حضور اين مؤلفهها در نگرش و آراءِ اقتصاددانان مكتب كلاسيك تبيين شود. مقاله بر آن است كه نگاه، روش، جهانبيني، واقعگرايي و سياستگذاريهاي اقتصاددانان كلاسيك براي حل مسائل اقتصادي محيطي كه در آن زندگي ميكردند، تا حدود بسياري وامدار مؤلفههاي معرفتشناختي عصر روشنگري است؛ مقولهاي كه لحاظ آن براي جامعة علمي اقتصادي كشور ما اهميت بسياري دارد.
واژههاي كليدي: مؤلفههاي معرفتشناختي، مكانيكي و رياضي ديدن جهان، اقتصاد كلاسيك عصر خرد، عقلانيت
منبع: فصلنامه روش شناسي علوم انساني (حوزه و دانشگاه)