استاديار موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني
شاغل بودن علاوه بر اينكه از بعد كسب درآمد و تامين معشيت مهم است از اين نظر نيز كه فرد شاغل احساس مفيد بودن ميكند حايز اهميت است. حتي اگر بتوان از طريق پوشش بيمه بيكاري براي مدتي طولاني درآمد مورد نياز بيكاران را تامين كرد، مشكل اساسي ناشي از احساس بيهويتي مرتبط با بيكاري بر سر جاي خود باقي ميماند و موجب آشفتگيهاي روحي و رواني ميشود. طبيعي است در غياب پوشش بيمهاي اين آشفتگي عمق بيشتري پيدا ميكند. هر فردي با كار كردن، خود را تعريف ميكند و ميتواند به اين پرسش پاسخ بدهد كه كيست و چه توانمنديهايي دارد.طبيعي است هر چه وظيفه شغلي كه بر عهده فردي گذاشته ميشود متناسب با تمايلات و علايق او باشد احساس رضايت بيشتري در او ايجاد ميكند. به همين صورت، هر چه ميان خدمت و كالا و محصولي كه توليد ميشود و نيروي كار درگير در آن رابطه نزديكي برقرار باشد احساس از خودبيگانگي و خستگي ناشي از كار كردن كمتر ميشود. با اين توضيح، تامين شغل، نه هر شغلي، بلكه شغلي مناسب و در شأن آحاد افراد جامعه وظيفه هر نظام اجتماعي و اقتصادي است. این در حالی است که برآوردها دال بر وجود بيكاري بيش از 22 درصدي در ميان فارغالتحصيلان دانشگاهي و حدود 11 درصدي در كل جامعه است. معني اين آمارها اين است كه در بازار كار به اصطلاح سياه، ميزان بيكاري، بسيار كمتر از بازار كار يقه سفيدهاست. البته اگر برآوردها نه بر مبناي تعداد ساعات كاري افراد، بلكه بر مبناي دو معيار ميزان درآمد به دست آمده از شاغل بودن و احساس رضايت شغلي تعديل شود، ميزان بيكاري در هر دو سطح بسيار بيشتر ميشود. همانطور كه در ابتدا عرض كردم آنچه مهم است هم تامين درآمد مناسب و هم احساس رضايت شغلي است. دو برابر بودن ميزان بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي دو معني دارد. اول اينكه، طي سالهاي گذشته با گسترش نظام آموزش عالي و افزايش ظرفيت پذيرش دانشجو، تقاضا براي كار براي چند سالي به تعويق افتاده است. هر چه ميزان درگيري در تحصيل دانشگاهي طولانيتر بشود اين تقاضا به تعويق ميافتد. اما سرانجام روزي تحصيلات دانشگاهي به پايان ميرسد و تقاضاي بالقوه به بالفعل تبديل ميشود. با افزايش فارغالتحصيلان دانشگاهي ميزان تقاضا براي مشاغل يقه سفيد افزايش مييابد و چون ميزان عرضه اين مشاغل بسيار كمتر از ميزان تقاضاست، بيكاري فارغالتحصيلان بيشتر ميشود. ممكن است درصد اندكي از آنان تن به مشاغل سياه بدهند كه همراه با احساس رضايت شغلي نخواهد بود. گسترش دانشگاهها به همان صورت كه تقاضا براي كار را به تعويق انداخته اثر مهم ديگري هم داشته و آن بيشتر شدن ميزان مشاركت زنان در بازار كار و بنابراين افزايش عرضه كار است. اقتصاد ايران توانايي پاسخ به مشكل بيكاري ساختاري ناشي از انفجار جمعيت در گذشته و رشد منفي اقتصادي طي سالهاي طولاني دوران جنگ را ندارد. حتي اگر منابع مالي ارزي و ريالي به اندازه كافي در اختيار باشد، نميتوان آنقدر پول به اقتصاد تزريق كرد كه در زمان كوتاهي بازار كار را به تعادل برساند. تززريق بيش از توان جذب اقتصاد موجب تشديد فشارها تورمي ميشود كه نمونه آن در تاريخ اقتصاد ايران را ميتوان در دهه 1350 ديد كه چگونه پمپاز درآمدهاي ارزي نفتي به اقتصاد موجب دو رقمي شدن تورم شد. در عين حال، شرايط موجود موجب ناشادي شده است. برخی جوانان كه با هزاران اميد وارد دانشگاه شدهاند اكنون در موقعيت بيكاري روياهاي خود را
نقش بر آب شده ميبينند. غمگين و افسردهاند. خانوادهها نيز به ناچار درگير اين افسردگي ميشوند و ممکن است بخشي از جامعه احساس سرزندگي نكند. اعزام نيروي كار به كشورهاي ديگر تنها راهكار مهمي است كه ميتواند پيش رو باشد. اما اين اقدام مستلزم برخورداري از ديپلماسي فعال و در عين حال آموزش مناسب نيروي كار براي حضور سودمندتر در بازار كار كشورهاي مقصد است. متاسفانه بحران اقتصادي كه هنوز پس لزرههاي آن اينجا و آنجا ديده ميشود و نبود ديپلماسي فعال اجازه استفاده از اين راهكار را هم نميدهد. بنابراين، با كمال تاسف بايد گفت كه ارتش ذخيره بيكاران در راه است. با وجود اين، شايد دو اقدام مرهمي بر زخم بيكاران باشد. اول، برخورد جدي و بسيار جدی با چند شغلهها، در هر موقعيت كه هستند. دوم، توزيع عادلانهتر درآمد. بيكاري يا شاغل بودن نامناسب موجب عدم احساس رضايت ميشود. اما آنچه اين عدم احساس رضايت را تشديد ميكند احساس تبعيضي است كه در جامعه از محل مشاغل چند گانه برخي و ثروتهاي نجومي برخي ديگر ايجاد ميشود.
منبع: آرمان