بسياري از صنايع بيكار هستند
اقتصاد كشور در مسيري قرار دارد كه فشارهاي فراواني به تمام بخشهاي صنعتي و توليدي وارد میآید و براي بيرون آمدن از شرايط ركود بايد زودتر فكري شود تا ركود، تبديل به ركود تورمي نشود. بنا بر برخي آمارها از حدود 200هزار واحد صنعتي در كشور 20هزار واحد خوابيده اند و نقشي در توليد ناخالص داخلي ندارند. ابراهيم رزاقي اقتصاددان در گفت و گو با «آرمان» دراين زمينه ميگويد: « همه ميدانند كه بخشهاي توليد، كشاورزي و صنعتي بايد مورد توجه قرار گيرند امابرخلاف آنچه در كشور مطرح شده عمل ميشود. »
در سالهاي گذشته و به دنبال اعمال تحريمها عليه دولت ايران اقتصاد كشور به ويژه بخشهاي صنعتي و توليدي خسارتهاي زيادي ديده است. تحريمها چه ميزان بخش صنعت و توليد را آزار داد و آيا در پساتحريم مشكلات پيش آمده رفع خواهد شد؟
حل مسائل اقتصادي ايران هيچ ارتباطي به تحريم و پسا تحريم ندارد. اتفاقا با توجه به مشكلات ايران در دوره تحريم بهتر ميتوانستيم عمل كنيم. ميتوانستيم مردم را متوجه تهاجم اقتصادي كه در آن قرار داريم كنيم و آنان را به سمت همياري جذب كنيم تا كار بهتر و با كيفيتتر همراه با سود كمتر را انجام بدهند. بايد بدانيم كه اجناس خارجي را خريداري نكنيم تا جلو دلالي گرفته شود و با مالياتهاي سنگين اجرا شده افراد به سمت كارهاي احتكاري و دلالي كه سود آنها بالاست نروند و سرمايهها به سمت توليد پيش رود. اگر ماليات از ثروتمندان دريافت كنيم ديگر نيازي به درآمدهاي حاصل از نفت نداريم. اينها نكاتي است كه شايد ضرورت اقتصاد ايران پس از انقلاب بوده است ولي ما از اين مسير جلو نرفتيم. در اقتصاد، اجرای سياستهاي آمريكايي صندوق بين المللي پول و سياست تعديل پول را آزاد گذاشتيم و دولتها در ساماندهي اقتصاد دخالت نكردند و نتيجه آن اين شد كه اقتصاد پسرفت داشت. در دوره قبل اقتصاد متكي بر نفت و واردات بود و الان هم ما همين رويه را در پيش داريم. در بهترين حالت قطعات و مواد اوليه را وارد ميكنيم و از طرفي هم اميد دولت به فروش نفتي است كه قیمت آن از بيش از 100 دلار به 40 دلار رسيده است. مواد پتروشيمي و خام و هم اكنون نيز مواد معدني كه توسط دولت صادر ميشود باز هم نوعی خامفروشي است كه نه اشتغال ايجاد ميكند و نه درآمد زيادي را براي كشور در بر دارد. در چنين شرايطي بيكاري در ايران افزايش مييابد و روستاها خالي ميشوند و فقر مردم افزايش مييابد و ثروتمندان ثروتمندتر ميشوند. تمام اينها به دليل سياستهاي غلطي است كه دولتها در سالهاي اخير به كار گرفتند و اوج آن هم در زمان آقاي احمدينژاد بوده است. قيمت نفت در زمان دولت نهم و دهم خيلي بالا بوده و باز هم همان سياستها براي واردات و صادرات اتخاذ شد. واردات ارزان قيمت با دلار ارزان قيمت رقابت ميكند و كالاي خارجي نيز با كالاي داخلي به پشتوانه دلار ارزان رقابت ميكند. ما مصرف و درآمد را در كشور بالا برديم كه آن از طريق فروش نفت و افزايش واردات است نه از راه توليد.
وضعيت ما در بخشهاي توليدي چگونه است؟در كجا قرار داريم و بايد به كجا برسيم؟
اقتصاد ما در حال حاضر در دوره محدودیت به سر ميبرد؛ چرا كه نفت قيمت پاييني دارد وسهم واردات ما نيز در حدود 70ميليارد دلار بوده است. 70ميليارد دلاري كه 54 ميليارد دلار آن سهم واردات كالا و 20 ميليارد دلار براي خدمات و 5/7ميليارد دلار براي ايرانياني كه به خارج از كشور سفر كردند بوده است و دلار ارزان را به آنان فروختيم. نگاه مسئولان اقتصادي در سالهاي اخير همين بوده است بدون توجه به نيروي داخلي و بدون توجه به اينكه ما بايد روي پاي خود بايستيم. روستاهاي ايران نه تنها بايد خود اتكا باشند بلكه بايد صادركننده كالاهاي كشاورزي و صنعتي باشند. اما بايد اين نكته را در نظر بگيريم كه صنايع دستي ما مجهز به صنايع جديد شوند. اين مسائل فكر نشده باقي مانده اند و بسياري از صنايع بيكار هستند و آنهايي هم كه كار ميكنند با استفاده از وامهاي گرفته شده نه در صنعت خود بلكه در فعاليتهاي غيرتوليدي كه براي آنان سودآوري را به همراه دارند خرج ميكنند و بقاي خود را به اين صورت تامين ميكنند.
كدام بخشهاي اقتصادي در كشور از اولويت توجه برخوردارند و براي دستيابي به توسعه اقتصادي و صنعتي شدن چه مسيري بايد پيش روي قرار گيرد؟
همه ميدانند كه بخشهاي توليد، كشاورزي و صنعتي بايد مورد توجه قرار گيرند اما برخلاف آنچه در كشور مطرح شده عمل ميشود. بحث اصلي و اساسي توليد است و شروع توليد هم با تكنولوژي موجود است. بحثهايي كه در ارتباط با پيشرفت تكنولوژي و استفاده از دستگاههاي روز دنيا مطرح ميشود تخيلاتي است كه به وضع موجود نگاه نميكند. در حال حاضر تكنولوژي روستايي ما بايد سودآوري داشته باشد و زنده بماند، به همان روشي كه خود ميداند، تا انگيزهاي شود برای افراد که در روستاها بمانند. بايد به آنها در راستاي رشد كمك شود تا آبياريهاي قطرهاي انجام دهند و يا آبخيزداري را در زمينها به كار ببرند و يا اينكه صنايع تبديلي كشاورزي را در اختيار آنان قرار دهند. اينها نكاتي ست كه بايد اجرا شود تا وضع موجود روند بهتر و رو به رشدتري را داشته باشد و از آمدن روستاييان به شهرها جلوگيري شود. جذابيت شهري به دليل درآمدهاي آن و نوع زندگي، آنان را به مهاجرت به شهرها ترغيب ميكند همانطور كه بسياري از افراد جذب زرق و برق ديگر كشورها ميشوند و سوداي مهاجرت را در سر ميپرورانند. با نظارت به روند در آمد روستايي و شهري ميتوان تسهيلات را براي افراد در نظر گرفت اما بايد مراقب بود تا اين تسهيلات به سوي فعاليتهاي دلالي و خريد و فروش و واردات و مغازه داري نرود و آنان را به سمت توليد سوق دهيم.
منبع: آرمان - فريبا نهاوندي