دکتر پویا جبل عاملی
فراموشی یکی از نعمات الهی است. اگر انسان تمامی اتفاقات روزمره زندگیاش را بهخاطر میسپرد، مغزی چند برابر را نیاز داشت. آری ذهن آدمی از ابزار فراموشی برای تصفیه اطلاعات استفاده میکند، اما همین انسان خاطرات بزرگ خوب و بدش را تا آخر عمر به همراه دارد. اتفاقاتی که غیرقابل فراموش شدن هستند. برای اقتصاددانان ایران نیز سال 1391 سالی است فراموش نشدنی.
سالی که در آن به طور همزمان رکود و تورمی بهدست آمد که نظیرش با دادههای نهچندان مناسب آن روزگار به زمان اشغال ایران توسط متفقین بر میگردد. رشد اقتصادی 8/ 6- درصدی و تورم متوسط 5/ 30 درصدی. سالی پر از شوکهای قیمتی در تمامی بازارها از بازار کالاهای مصرفی تا بازارهای دارایی چون ارز و مسکن. سالی که هسته اصلی رشد بلندمدت اقتصاد ایران ترک خورد: افت 23 درصدی سرمایهگذاری و البته اتفاقات اقتصادی ناخوشایند دیگر. آری این سال برای هیچ کارشناس اقتصادی فراموش شدنی نیست.
با وجود این مقامات اقتصادی گذشته گویی همه اینها را به ورطه فراموشی سپردهاند و تصویر دیگری در ذهن دارند! عنوان شده که در سال 1391 رشد خالص داراییهای خارجی 2 درصد بوده است و در سال 1392، معادل118 درصد! این 2 درصد نشانه مدیریت اقتصادی کشور قلمداد شده است. اولا دوستان باز فراموش میکنند که اشاره کنند تنها نزدیک به 104 واحد درصد از این افزایش مورد اشاره به دلیل تسعیر ارزی رخ داده که نرخ ارز از 1226 تومان به حدود 2500 تومان رسید که در زمان دولت قبل نیز در موردش تصمیمگیری شد. دوما اگر قرار بر این است تا پایه پولی افزایش یابد، بهتر است از دارایی خارجی افزایش یابد تا بدهی دولت یا سیستم بانکی به بانک مرکزی. در سال 1391 که بیش از 40 درصد پایه پولی صرف مسکن مهر میشود و بانک مرکزی تنها بهعنوان کارخانه چاپ پول قلمداد میشود، اقتصاد مدیریت شده است؟ یا چون در سال 1391 دولت برای مبارزه با شوک ارزی که خود به دلیل تزریق نقدینگی ایجاد کرده بود، مجبور شد میلیاردها دلار در بازار تزریق کند و نزدیک به چند ده تن طلای بانک مرکزی را به حراج گذارد، اقتصاد مدیریت شده است؟ آیا حراج ذخایر ارز و طلا نشانه مدیریت اقتصاد است؟ آخر چگونه میتوان از اقدامات غیرکارشناسی گذشته دفاع کرد؟
عنوان میشود که تامین مالی مسکن مهر، ربطی به تامین مالی دولت ندارد و موجب بزرگ شدن دولت نشده و بخش خصوصی از آن بهرهمند شده است. اتفاقا همه مشکل همین عملیات شبه بودجهای است، زیرا این کار دقیقا مثل دستکاری حسابها است تا زیان شرکت نمود نیابد. دولت به طور تمامقد وارد شده و اقتصاد را در آتش تورم و مداخله دولتی سوزانده است، بعد میگوید دولت بزرگ نشده است! مثل مجرمی که پول داده، دستور داده که فلان عمل غیرقانونی را دیگران برایش انجام دهند و آن وقت خود را مقصر نمیداند. آیا مسوولان بانک مسکن نمیدانستند که نمیتوانند با اضافه برداشت 34 درصدی، مسکن ارزانقیمت به دست متقاضیان دهند؟ آیا این پروژهای بوده که بخش خصوصی بتواند هم تامین مالیاش کند و هم از آن سود ببرد؟ یا نیاز بود تا با مداخله دولت و با اجبار به چاپ پول و تزریق تورم، دولت بتواند از جیب شهروندان پروژه را به پیش برد؟ آیا این یعنی کمک به بخش خصوصی؟ آخر چگونه میتوان واقعیات را به این آشکاری قلب کرد؟
نقد صحبتهایی که اکنون برخی از مقامات اقتصادی گذشته انجام میدهند، در بسیاری از اوقات توضیح واضحات است؛ اما همین بس که حتی اگر تمامی این مسائل را هم ندانیم، قضاوت در مورد مدیریت پیشین بر مبنای نتیجه آن میسر است: «یکی از عمیقترین دوران رکود تورمی دوران مدرن ایران». آیا بهراستی به این، مدیریت اقتصادی میگویند؟ یا شاید نتیجه این مدیریت با تصفیه ذهن به مرزهای فراموشی رسیده است. بیتردید بر عملکرد دولت فعلی میتوان نقدها نوشت اما به هیچ عنوان نمیتوان عملکرد فعلی را با قبل مقایسه کرد؛ مگر آنکه بخواهیم آنچه را واقعا روی داده است، فراموش کنیم.
برچسبها
آخرینها از دارایان
- نرخ تورم تیر ماه ١٤٠٢ اعلام شد
- گزارش شاخص مدیران خرید در خرداد ماه 1402
- سیامک قاسمی: اقتصاد ایران کسی را که ریال نگه دارد، جریمه میکند / پیشبینی از قیمت ارز، طلا، سکه و مسکن
- بازگشت قیمت دلار به کانال ۴۸ هزار تومانی / بازی تکراری اسکناس آمریکایی یا سیاست بازارساز؟
- خانههای 500 میلیارد تومانی تهران+ جدول
- رابرت لوکاس، رهبر انتظارات عقلایی درگذشت
- علي مروي: اصلاحات اقتصادي نبايد با شوك قيمت بنزين شروع شود
- نیما نامداری: تبعات سانسور قیمتها
- اسفندیار جهانگرد: توهمات دولتی و برنامههای توسعه
- «بسته» 10بندي براي جلوگيري از پيشروي تورم
نظر دادن
لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: