بنابر اعلام سایت اینترنتی یک گروه برگزارکننده همایشهای بینالمللی در انگلستان بهنام CWC، همایشی تحتعنوان «نفت و گاز ایران بعد از تحریم» در روزهای 23 تا 25 فوریه 2015 (4 تا 6 اسفند 93) در شهر لندن برگزار خواهد کرد. این همایش قرار بود در اردیبهشتماه سال گذشته برگزار شود اما چند بار به تعویق افتاد و البته ایسنا دیروز در خبری نیز عنوان کرد که زمان برگزاری سمینار لندن که بنا بود قراردادهای جدید نفتی ایران در آن معرفی شود از فوریه سال 2015 (اسفند93) به سپتامبر (شهریور 94) موکول شده است. اگرچه حسنتاش، کارشناس انرژی معتقد است که نگرانیهایی درمورد این همایش وجود دارد. از اینرو به طرح چند سوال از سیدغلامحسینحسنتاش، رئیس سابق موسسه مطالعات بینالمللی انرژی پرداختیم که در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
هدف از برگزاری همایش نفت و گاز ایران بعد از تحریم در لندن چیست؟
بنابر گزارش CWC، در این همایش که با حضور مسئولین رده بالای بخش بالادستی صنعتنفت برگزار خواهد شد، علاوه بر ارائه چارچوب جدید قراردادی صنعت نفت ایران برای توسعه میادین هیدروکربنی، طرحها و پروژههای بخش بالادستی این صنعت نیز معرفی خواهند شد.
شما معتقدید که در دور قبلی بازشدن بخش بالادستی صنعتنفت روی شرکتهای خارجی، با اشکالات و انتقاداتی همراه بود، در این مورد توضیح میدهید؟
دستهای از انتقادات متوجه مدل قراردادی بیعمتقابل و مسائل آن و نیز این مساله بود که آیا اصولا انتخاب یک الگوی واحد قراردادی برای همه میادین نفت و گاز با وجود همه تفاوتهایی که دارند کارساز و راهگشاست یا نه. اما دسته دوم از نقدها به پروژهها و طرحها و میادینی که برای عقد قرارداد توسعهای انتخاب شدهبودند، مربوط بود. نقدهایی از این قبیل که آیا همه میادین کشور را میتوان همزمان در معرض سرمایهگذاری خارجی قرارداد و به انتخاب سرمایهگذاران واگذار کرد یا باید نقشه راه و اولویتبندی وجود داشته باشد؟ در آن دوره هرگز پاسخی به این سوال داده نشد درحالی که بسیاری از میادین مشترک (خصوصا نفتی)، بلاتکلیف مانده بودند چرا روی برخی میادین مستقلی که از نظر نوع نفتخام و ویژگیهای دیگر اولویتی هم نداشتند، قرارداد بیعمتقابل منعقد شد. تجربه نشان داد که شرکتهای نفتی و سرمایهگذاران خارجی که در حقیقت پیمانکار کل هستند، بسیاری از ظرفیتهای داخلی را بهکار میگیرند و علاوهبر این ظرفیت محدود مدیریتی صنعتنفت درگیر رتق و فتق امور آنها میشود و نهایتا ظرفیتی برای اولویتها باقی نمیماند. در این رابطه نقدهای دیگری وجود داشت که آیا مطالعات اکتشافی و مطالعات مهندسی و شبیهسازی میدانی که در معرض قرارداد گذاشته شده قبلا تکمیل شده است و آیا صنعتنفت بهعنوان کارفرما از اشراف فنی کافی نسبت به میدان برخوردار است یا طرح توسعه را بهعهده شرکت خارجی میگذارد؟ و آیا در این صورت احتمال عدم همسویی منافع کارفرما و پیمانکار در نحوه توسعه میدان و احتمال مغبون شدن صنعتنفت (حال در هر نوع قراردادی)، وجود نخواهد داشت؟ که اتفاقا در آن دوره در این مورد هم تجربه خوبی بهدست نیامد و موهبت افزایش قیمـتهای جهانی نفت بود که مشکلاتی مانند تحقق پیدانکردن برنامه تولید ارائه شده توسط شرکتهای خارجی را پوشاند. در این دوره درمورد چارچوب جدید قرارداد فرصتی ولو نصفهنیمه برای جلب توجهات فراهم شد «هماندیشی نظام جدید قراردادهای صنعتنفت» در روزهای سوم و چهارم اسفندماه گذشته(92) برگزار شد.
آیا برگزاری همایشی تحت این عنوان که اطلاعاتی هم درمورد پروژهها و طرحهای بالادستی که قرار است در لندن عرضه شود، وجود ندارد؛ جای نگرانی دارد؟
در مورد پروژهها و طرحهای بالادستی که قرار است در لندن عرضه شود، هیچ اطلاعی در دست نیست. میادین هیدروکربنی منابع ملی و انفال هستند و ملک طلق کسی نیستند. با سابقه نهچندان مثبتی که از عدم رعایت اولویتها در این رابطه در دولتهای مختلف وجود دارد، مردم و کارشناسان حق دارند بدانند که اینبار قرار است چه اتفاقی بیفتد. چه میادینی در معرض سرمایهگذاری قرار گرفتهاند و اولویتشان چیست، آیا توسعه آنها لزوما در توان شرکتهای خارجی است، آیا مطالعات آنها کامل شده است و مذاکرهکنندگان قراردادی، اشراف کافی به آنها خواهند داشت؟
یعنی به اعتقاد شما برگزاری همایشی تحتعنوان «نفت و گاز ایران بعد از تحریم» چالشبرانگیز است؟
نکته اینجاست که چرا این همایش نباید مثلا «ارتقای صنعت نفت و بخشهای صنعتی و خدماتی پشتیبان آن و تعاملات بینالمللی این بخشها پس از تحریم» نام گیرد و بستری را فراهم کند که پیمانکاران و تولیدکنندگان داخلی برای پرکردن حلقههای مفقوده خود در تعامل با شرکتهای خارجی قرارگیرند و چرا نباید به شرکتهای بینالمللی نیز تفهیم شود که راه دسترسی به بازار ایران و نفع بردن از این بازار تنها از این طریق مقدور است که این حداقل این همکاریهای بینالمللی منجر به انتقال فناوری شود.مهمترین علامتی که از همین ابتدا درمورد بیتوجهی به داخلیها وجود دارد این است که (براساس دادههای سایت همایش)، در برگزاری این همایش هیچ سازمان وشخص حقوقی ایرانی مشارکت ندارد، درصورتیکه بدنههای مرتبط و ذیربط در خود صنعتنفت وجود دارند که حتی برگزارکننده خارجی هم ممکن است از عدم حضورشان متعجب شود. امور بالادستی نفت ملی است و بر اساس سیاستهای ابلاغی اصل 44 نیز بنابر واگذاری آن نیست.
فکر میکنید در این فرصت باقیمانده تا همایش لندن مسئولین باید چه مسائلی را مدنظر قرار دهند؟
خوب است در این مدت باقیمانده تا همایش لندن به این امور توجه شود. قبل از لندن در همایشی داخلی طرحها و پروژههای بخش بالادستی ارائه شود که همه صاحبنظران و شهروندان از اولویت آنها و از اینکه مقدمات لازم برای عرضه آنها برای سرمایهگذاری خارجی فراهم شده است مطمئن شوند و اشکالات احتمالی برطرف شود. همچنین با مشارکت بخش خصوصی داخلی و خصوصا پیمانکاران و سازندگان تجهیزات صنعتنفت، سازوکاری فکر شود که هرگونه همکاری و تعامل جدید با شرکتهای خارجی حداکثر تنها به افزایش تولید یک میدان نفتی و گازی محدود نشود بلکه مهمتر از آن منجر به انتقال فناوری و افزایش توان کشور در این بخش شود. کسانی که ایدهآلهایی مانند بینالمللی شدن صنعتنفت کشور یا شرکت ملی نفت را مطرح میکنند باید زیرساختها و روشها و مراحل تحقق آن را نیز درک کنند. اگر کشور بخواهد روزگاری صادرکننده فناوریها و خدمات صنعتنفت شود باید راهش را درهدایت صحیح همین تعاملات بینالمللی به سمت جذب و بومیسازی فناوری، پیدا کند. کشورهایی مثل نروژ و مالزی که سابقه نفتی بودنشان یکسوم کشور ماست، امروز درآمدشان از این طریق بیش از درآمدشان از نفت و گاز است. درحالی كه وابستگی اقتصاد به نفت، ریشه بسیاری از معضلات اقتصاد ایران است و نیز در تمام دوران بعد از انقلاب صنعتنفت یكی از اهداف محوری نظامی و اقتصادی دشمنان بوده است و نفت را پاشنهآشیل اقتصاد ایران میدانند، برگزاری كنفرانسی با این نام میتواند این پیام را به دیگران بدهد كه ما متنبه نشدهایم و بلافاصله با حل مشكلات بینالمللی كشور دوباره میخواهیم نفت محور حركت كنیم. اما توجه جدی به بومیسازی صنعتنفت و توجه به صنایع و خدمات پشتیبان آن و حضور فعال این بخشها در چنین همایشی، میتواند اثر این پیام منفی را هم تا حدودی خنثی كند.
منبع: آرمان- فرشته فریادرس