دکترسعید لیلاز
پژوهشگر اقتصادی
انتظار از شبکه مالی برای تامین مالی بنگاههای خرد تا حدی مافوق طاقت آنهاست و در این زمینه حق با بانکها است زیرا ریسک بنگاههای خرد بیشتر است؛ اگر بانکها مطالبات معوقه داشته باشند ما آنها را محکوم میکنیم که چرا بدون وثیقه کافی وام دادهاید و الان هم که گرفتار رکودیم، باز هم از آنها میخواهیم که به بنگاههای تولیدی وام بدهند.
در ایران شبکه بانکی بر اساس اصول بازار آزاد شکل نگرفته و به همین دلیل تامین مالی بنگاههای خرد تاکنون عملیاتی نشده است، در حالی که در بانکهای آمریکایی امکان ورشکستگی تعریف شده است و بانکهایی که ریسکشان بیشتر است و به بنگاههای خرد اعتبار میدهند مجبورند نرخ بهره بالاتری را نیز متعهد شوند و همچنین اگر بانکی بیش از مقدار بهره متناسب با ریسکش خطر کند با ورشکستگی مواجه میشود. به این ترتیب، رفتار مدیران بانکها کنترل میشود برای مثال در همین بحران سال اخیر آمریکا در هر سال حدود 150 بانک ورشکسته میشدند.
اما در ایران از یک طرف نرخ سود بانکها ثابت است و از طرف دیگر بانکها ورشکسته نمیشوند. اوراق قرضه نیز کاملا تحت سیطره دولت است و دولت به هرکه دوست داشته باشد اجازه صدور اوراق قرضه میدهد. این سیستم باعث فساد میشود؛ کما اینکه، در پدیده مشهد دیدیم که این شرکت توانست اوراق کم ارزش خود را با استفاده از رانت در بازار به بهای گزاف بفروشد و پول مردم را به جیب بزند. ما باید اجازه بدهیم مردم هزینه ریسک خود را متقبل شوند و به نظر من دولت نباید تا جای ممکن در این مساله دخالت کند.
راهکار موضوع به نظر من این است که دولت شبکه بانکی را به صورت پلکانی و همگن آزاد و رقابتی کند. به عنوان اولین قدم میتوان اجازه داد یکی از بانکها بتواند با سود تسهیلات بیشتر ولی فقط به بنگاههای خرد و با ریسک بیشتر و حتی بدون وثیقه وام بدهد و همچنین دولت اعلام کند که ممکن است این شرکت ورشکسته شود و دولت هیچ تضمینی در قبال ورشکستگی این شرکت ندارد. یک نمونه موفق این کار در بنگلادش در بانکهای گرامین توسط محمد یونس انجام شد که در نهایت محمد یونس با ایده «بانکداری برای فقرا» بانک گرامین را تاسیس کرد و این بانک را توسعه بخشید و حتی جایزه نوبل صلح را نیز به دست آورد.