×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 92
JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 93
شنبه, 15 شهریور 1393 23:11

پژویان: اقتصاد دستوری جواب نمی¬دهد

نوشته شده توسط

جمشید پژویان

در وهله­نخست سوال اینجاست؛ چرا بخش­های از اقتصاد کشور به بیراهه می­روند که البته بدون دلیل هم نیست یا اینکه چرا بانک­ها باید به کار بنگاهداری بپردازند. این در حالی است که در همه جای دنیا بدین­گونه است که کار بانک­ها دادان اعتبارات است و با سودی که از پرداخت تسهیلات دریافت می‌کنند،هزینه‌های که به سپرده­گذاران پرداخت کرده­اند، را تامین می‌کنند. البته سود هم دریافت می­کنند که این اقدام معقولی است. در این حالت است که  بانک­ها دیگر به دنبال بنگاهداری و خرید دارایی­ها نمی­روند؛ چرا که این کار برای بانک­ها سودهی بیشتری دارد. در واقع بانک­ها  با دادن وام و اعتبار گسترده هر چند مقدار سود آن نسبت به بنگاهداری اندک باشد، اما در مجموع چون می­توانند مقدار اعتبار بیشتری را به متقاضیان بدهند؛ سودشان را به حداکثر خواهند رساند. به هر حال بانک سودی که به بابت ارائه وام دریافت می­کند، کمتر از بازده سود بنگاهداری یا سرمایه­گذار است. چون سرمایه­گذار باید هم سودی را به بانک بپردازد و هم خودش سود ببرد. ولی بانک­ها این کار انجام نمی­دهند چون با همان سپرده­ای که دارند می­توانند چندین برابر اعتبار بدهند، اگر چه سودش کمتر از بنگاهداری است اما چون حجمش بیشتر است، سود بیشتری خواهند برد. مگر اختلاف فاحشی بین بازدهی که سرمایه‌گذار می­برد به نسبت سود بانکی وجود داشته باشد. در اقتصاد ایران بازده سرمایه‌گذاری بسیار متفاوت و اختلاف فاحش وجود دارد. به‌طور مثال در بخش صنعت بازدهی حول و حوش 6 تا 7 درصد است اما این در حالی است که بازدهی در بخش ساختمان 200 تا 300درصد است و همچنین در بخش صادرات و واردات وضع بدین­گونه است. این نوع اختلاف­فاحش بازدهی در بخش­های مختلف اقتصادی سبب می­شود نظام اعتباری ما بهم بریزد یا کسانی که به نام صنعت اعتبار می­گیرند اما صرف فعالیت­های غیر از تولید و صنعت می­کنند. در این حالت انگیزه دریافت سود و بازدهی بیشتر برای بانک­ها هم بوجود می­آید و به جای این­که اعتبارات دهند و 25 درصد سود بگیرند؛ اقدام به خرید ساختمان می­کنند که بعد از گذشت یکسال قیمت آن 40 درصد افزایش خواهد یافت یا ممکن است به امر تجارت بپردازند که خود این موارد سبب انحراف در بانک­­های کشور می­شود. در طی چند سال گذشته عمدتا بانک­های خصوصی و بانک­های شخصی پول مردم را جمع آوری کردند و هر کاری که خواستند با سپرده­های مردم انجام داده­اند.  البته علت این است که بازده سرمایه­گذاری در اقتصاد بهم ریخته و دچار اختلال شدید شده است و باید اصلاح شود و راه­حل این کار اصلاح نظام مالیاتی است که می‌تواند بازده خالص را به گونه­ای بهم نزدیک کند که انگیزه­بانک­ها برای بنگاهداری و سرمایه‌گذاری در جای دیگر به شدت کاهش پیدا کند. اما اگر بخواهیم به صورت دستوری اقتصاد را هدایت کنیم، اقدام معقول و منطقی نیست به طوری که در دنیا جواب نداده و چیزی حدود 80 سال هم در بلوک شرق جواب نداده است. در این راستا باید از فکر اقتصاددانان که به علم اقتصاد آشنا هستند، استفاده کنیم تا مشکلات اقتصادی ما از این طریق حل شود. اگر به صورت دستوری بخواهیم اقدام کنیم بانک­ها راه­های مختلفی برای فرار از این دستور العمل و بردن سود بالای بنگاهداری پیدا خواهند کرد. مثلا اقدام دادن به وام به شرکت­های وابسته خود می­کنند یا هلدینگ که مجزا از بانک باشد را راه­اندازی می­کنند. لذا حل مشکل بنگاهداری بانک­ها  باید به صورت ریشه‌ای باشد. که در اقتصاد ما این مشکل ریشه­ای در تفاوت قیمت‌های نسبی است که در همه جا وجود دارد و تنها مختص قیمت حامل­های انرژی نیست. این­موارد از جمله عواملی است که نظام اقتصادی به خصوص بازار پول ما را دچار خدشه کرده است و بانک­های ما را به سمت بنگاهداری سوق می­دهد.  

منبع: آرمان

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: