پدیده دولتهای کوتهنگر در کشورهای درحال توسعه جدی است
فرشاد مومنی
در ادبیات اقتصاد، وقتی اصل ضرورت حمایت از صنایع نوپا به رسمیت شناخته شد، این حمایتها دو گونه را در برمیگرفت؛ حمایتهای اسمی در برابر حمایتهای حقیقی. حمایتهای اسمی به برخورد تعرفهای معطوف میشود و حمایتهای حقیقی با ارتقای بنیه تولیدی و افزایش توان رقابت بنگاههای تولیدی ارتباط دارد. حمایتهای اسمی کارکردش فقط و فقط آزادکردن زمان است. میگویند وقتی شما از پیشگامان تکنولوژی عقب افتادید، از طریق حمایتهای اسمی زمان آزاد کنید و در این زمان آزاد شده برای ارتقای بنیه تولیدی و توان افزایش رقابت بنگاههای تولیدی برنامهریزی کنید. در کشورهای درحال توسعه دولتهای کوتهنگر حمایتهای اسمی را خیلی با علاقه دنبال میکنند؛ اما از انجام مسئولیتهای خود در زمینه حمایتهای حقیقی طفره میروند.
دلیل آن این است که برای دولتهای کوتهنگر حمایتهای اسمی منبعی برای کسب درآمد بیزحمت است، اما حمایتهای حقیقی برای آن دولتها هزینه دارد. برای اینکه خود را به پیشگامان تکنولوژی برسانیم، باید روی دانش و مهارت تحقیق و توسعه، اصلاح ساختار نهادی، نظام پاداشدهی، شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری تخصیص منابع و از این قبیل هزینه کنیم. در کشوری که چند ١٠سال است به صورت رانتی اداره شده، بخش اعظم حمایتها به حمایتهای اسمی معطوف میشود. این حمایتها زمان را آزاد کرده، اما برنامه خردورزانهای برای استفاده از این زمان آزاد شده ارایه نداده است. کسانی که به اندازه کافی تحقیقات در زمینه توسعه ندارند و نمیتوانند این دو را از همدیگر تفکیک کنند، بر این باور هستند که وجود چنین حمایتی باعث شده که کشور از تکنولوژی عقب بماند. درحالیکه ماجرا کاملا متفاوت است. بهعنوان مثال، در سالهای اولیه دهه ١٣٧٠به دلیل اینکه دولت با چالش ارزی مواجه شد، صنعت خودرو به صورت موضعی اندکی مورد حمایت حقیقی هم قرار گرفت. اثر این مسأله این شد که ضریب وابستگی پیکان درهمان ٥-٤ سال چیزی حدود ١٠٠درصد نسبت به دوره تأسیس پیکان تا پیروزی انقلاب رشد کرد.
این حرکت گستردهای که در زمینه صنعت قطعهسازی پدیدار شد و بعد مطالعات راهبردی ارزشمندی که صورت گرفت، نشان میداد که اگر صنعت قطعهسازی یک دوره ١٠ ساله دیگر تحت حمایتهای حقیقی قرار میگرفت، ما میتوانستیم جزو صادرکنندگان خیلی مطرح قطعات خودرو در دنیا باشیم. متاسفانه به محض اینکه کمی گشایش در درآمد نفتی حاصل شد، صنعت خودرو و حمایتهای حقیقی منتفی شد و هم لطمه به صنایع خودروسازی ایران وارد آمد و هم آینده اقتصاد ملی به خطر افتاد. الان میبینید که صنعت خودرو در ایران به حالت احتضار افتاده و باید توجه داشت که کانون اصلی مشکل کجاست. اعتبار تلاش علمی این است که ما را به مرکز هدف نزدیک کند. در آن صورت ما میتوانیم خیلی خوب از فرصتها استفاده و تهدیدها را مهار کنیم.
منبع: شهروند