در مبانی نظری علم اقتصاد یکی از مباحث ساده و بسیار کاربردی نظریه مقداری پول هست. بطوریکه حاصلضرب قیمت (ها) در مقادیر معادل حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول هست. یک طرف بحث تولید و طرف دیگر بحث تقاضا (بالقوه) مطرح است. M.V=P.Y
بحث مشترک میان اقتصاددانان بحث رشد متوازن دو طرف معادله برای عدم وقوع پدیده تورم هست. وقوع تورم در هر اقتصادی یعنی عدم اعتناء به این توصیه در عمل هست. وقتی رشد حجم پول بسیار فراتر از رشد تولید باشد، این عامل خودش را در تورم ظاهر می نماید. تورم یعنی افزایش مستمر و نامتناسب (قیمتها نسبت به درامدها) قیمتها که منجر به کاهش قدرت خرید میشود. در شرایطی که دولتها کسری بودجه (پنهان یا اشکار یا هر دو) را دارند سعی در جبران کسری دارند. تجربه اقتصاد ایران نشان داده روشهای مختلف جبران کسری بودجه منجر به گسترش بدون پشتوانه حجم پول می شود. بدون پشتوانه باین معنا که گسترش حجم پول در یک طرف معادله بمراتب بیشتر از گسترش تولید در سمت دیگر هست. لذا تورم بوجود میاید. مطالعات نشان می دهد بعد از سه فصل اثار گسترش حجم پول در اقتصاد ایران بر تورم ظاهر میشود. بعبارت دیگر دولت وقتی الان با گسترش حجم پول کسری خود را جبران میکند و خریدها و مخارج خود را انجام میدهد قیمتها پایین تر است و طی نه ماه الی یکسال اینده که بتدریج اثار تورمی ان و افزایش قیمتها ظاهر میشود کل جامعه متضرر می شوند. بعبارت دیگر این مالیاتی پنهان هست که از طریق تورم دولت از جامعه اخذ می نماید.
چرا تورم بدترین نوع مالیات هست؟ انچه اقتصاددانان اتفاق نظر دارند اینست که در شرایط تورمی ثروتمندان که دارای ثروت نقدی و غیرنقدی هستند (در شرایط تورمی) ثروت انها حداقل مطابق تورم رشد اسمی خواهد داشت ولیکن فقرا به همان نسبتی که فقیرترند بیشتر ضعیف تر شده و متضرر میشوند، چرا که ثروتی ندارند که متورم شود. بعبارت دیگر به همان نسبتی که فقیرتر میشوند ثروت متورم نشده از دست می دهند. در تورم، توزیع درامدها و ثروتها بسیار ناعادلانه تر میشود. بعبارت دیگر بار مالیاتی حاصل از تورم خیلی بیشتر بر دوش فقیرترها است و در اصل انها به نسبت خیلی بیشتری از این مالیات سهم دارند.
اتفاق دیگری که در اقتصاد ایران بعد از این تورم و تحریمها در حال وقوع است، اعمال مالیاتهای متنوع (بر خودرو ، مسکن، ...) هست. یعنی مالیاتی برتورم . که خود مالیاتی مضاعف از منظر این نگارش تلقی میشود، که در جای خودش جای تحلیل دارد. ولی اگر ما پیشرفته ترین مالیاتها را از نظر خودمان تصویب کنیم آیا سیستم مالیاتی ما آن را بنحو مطلوبی میتواند اجرا کند. تجربه گذشته این را تایید نمی کند.
اما برای محاسبه میزان مالیات تورمی حاصله چون تورم متوسط افزایش قیمتهای کالاها و خدمات موجود در جامعه را محاسبه می کند با فروضی ساده کننده نسبتی از تولید GDP است. بطور معمول میزان مالیات را تقسیم بر تولید می کنند و نسبت مالیاتی را بدست میاورند. لذا با اضافه نمودن تورم به نسبت مالیاتی می توان مالیات حقیقی (حاصلجمع مالیات دولت در بودجه سالانه و تورم) و نسبت مالیاتی حقیقی ایران را بدست آورد. با این تفاوت که مالیات تورمی از فقرا بیشتر گرفته شده است. باین دلیل تورم پدیده ای مذموم تلقی میشود.
در حال حاضر تورم رقمی بالای 40 درصد هست. یعنی به تنهایی مالیات تورمی ایران معادل نسبتهای مالیاتی کشورهایی همچون سوئد و امثال آن هست، با این تفاوت که مالیات در آن کشورها با نسبتی متناسب صرف افزایش رفاه شهروندان شده و می شود. لیکن مالیات تورمی در ایران آثاری مخرب بر اقتصاد ایران ظاهر کرده است و خواهد کرد.
نتیجه اخلاقی: کنترل حجم پول مطابق قاعده منظم برآمده از نظریات اقتصادی، انضباط پولی و مالی و ... تحدید تورم را بدنبال خواهد داشت. ضمن اینکه اقتصاد ایران تحت تاثیر تحریمهاست و چاره ای اساسی برای آن باید اندیشه کرد.
منبع: https://t.me/drmonjazeb